این کتاب گویا روایتی است مستند و نمایشی از زندگینامه و خاطرات آزادهی شهید «احمد روستایی».
«مریم»، نویسندهی جوان رادیو، قرار است زندگینامهی «شهید احمد روستایی» را تبدیل به نمایش رادیویی کند. او به همراه بازیگران نمایشنامه که نقش شهید و خانوادهاش را ایفا میکنند، صحنههایی از گذشته را بازسازی کرده و از لحظهی تولد شهید احمد روستایی نمایش را آغاز میکنند.
مریم شبها خواب مادر شهید را پشت حصار زندانی با عکس پسر شهیدش در دست میبیند و در حالی که تلاش میکند به مادر شهید نزدیک شود، باد شدیدی او را به عقب میراند و او با وحشت بیدار میشود.
نمایش بهخوبی پیش میرود تا اینکه مریم مشکوک به کرونا میشود….
* نوجوان هفده ساله ملایری «شهید احمد روستایی» در عملیات «مطلعالفجر» به اسارت دشمن بعثی درآمد. او مدتها در زندان «الکرخ» عراق زندانی بود که در همان مکان نیز به شهادت رسید. اما هیچکس از سرنوشت او آگاهی نداشت، تا اینکه در تفحص پیکر شهدا در زندان الکرخ، پیکر پاک این شهید والامقام بعد از ۳۵ سال پیدا شد و نزد خانوادهاش بازگشت.
-
-
۳:۴۱
-
۲۹:۱۷
-
۲۶:۵۴
-
۲۲:۳۵
-
۷۸:۵۱