مجموعه برنامه زمزمه وصل برنامه ای است در شرح مناجات شعبانیه از زبان دانشمند محترم حجهالاسلام صدیقی.
منبع: www.labbaik.ir
پایگاه اطلاع رسانی امور حج و زیارت سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
رستم قهرمان بزرگ ایران زمین، در پی یافتن اسب گمشده خود (رخش) به شهر سمنگان پا می گذارد و در نهایت دل در گرو عشق تهمینه، شاهزاده زیباروی سمنگانی می نهد. اما تقدیر چیز دیگری می خواهد و رستم برای کمک به میهنش، پیش از تولد فرزند خود مجبور به ترک سمنگان و رفتن به جنگ می شود…
کتاب «اردوگاه نهروان» مجموعه خاطرات آزاده «یعقوب عبدالحسیننژاد» است. این اثر شامل ۲۰ خاطرهی این آزادهی سرافراز از دوران دفاع مقدس و سالهای اسارت در اردوگاه نهروان است.
دربارهی کتاب
عبدالحسیننژاد در لشکر ۹۲ زرهی و تیپ یک گردان زرهی ۲۳۲ (گروه تانک) خدمت میکرد که در ۳۱ تیرماه ۱۳۶۷ به اسارت متجاوزان عراقی درآمد و در ۲۲ مهر سال ۶۹ به میهن بازگشت.
او دربارهی انگیزهی نگارش «اردوگاه نهروان» در مقدمهی کتاب گفته است: «فوت مادرم که رنجهای بسیاری را بهسبب اسارت من در عراق متحمل شدهبود، انگیزهی مرا در ثبت این اوراق افزود تا با هدیهی این اثر به روح ملکوتیاش بخشی از دِینم را ادا کردهباشم.»
«اردوگاه نهروان» در بیست بخش نوشته شده و به موضوعهایی چون نجات تانک، وضعیت اردوگاه، استاد خط، کار فرهنگی، فرار یا خودکشی، جاری زندگی، تبادل و … میپردازد.
در بخشی از این کتاب میشنویم:
کریم عراقی نام مرا صدا زد و به اشارهی دست گفت:
– بیا.
و من از صف آمار برخاستم و به طرف او راه افتادم و جلوی قامت کشیدهی او ایستادم. خیره شد و به چشمانم نگاه کرد. قبل از اینکه سؤالی کند و من حرفی زده باشم، دست راست خود را بالا برد و با تمام قدرت بر صورتم کشیدهای نواخت. وقتی دستش به سمت صورتم در حرکت بود، پلکهایم را روی هم گذاشتم و محکم به هم فشردم. کشیدهای با تمام قدرت دم گوشم زد و پردهی گوشم خونریزی کرد. کف پاهایم لخت بر روی موزائیک بود. برقی از آنها تمام وجودم را لرزانید.
او گفت:
نمیگذارم از فردا نفس راحتی بکشی!
یک ماه بود که هر روز مرا به باد کتک میگرفت و قصهی او پایان نداشت.
سرباز حامد عراقی در غیاب کریم سیاه، مسئولیت کتک زدن مرا به عهده داشت و با احساس مسئولیت، انجام وظیفه میکرد… .
* کتاب:
اردوگاه نهروان
مؤلف: یعقوب عبدالحسینزاده؛
ویراستار: محمدقاسم فروغیجهرمی؛
تعداد صفحات: ۱۲۸؛
ناشر: نشر شاهد؛
زبان: فارسی؛
سال چاپ: ۱۳۹۲.
خلاصه داستان : درشهرستانی، پدری بعد از کشتن پسرش به امامزاده ای می رود و تمامی شب را به راز و نیاز با او می گذراند ….
بازیگران : مهران رجبی ، گلشیفته فراهانی ، فهیمه رحیم نیا ، شراره دولت آبادی ، سیاوش لشگری
کارگردان : محمد حقیقت
کتاب دلاورمردان روزهای سخت دربارهی رشادت و ایثارگری دلیرمردانی از ارتش جمهوری اسلامی ایران است. گفتنی است نویسنده نیز افتخار خدمت در ارتش جمهوری اسلامی ایران را داشتهاست.
کتاب دلاورمردان روزهای سخت دربارهی رشادت و ایثارگری دلیرمردانی از ارتش جمهوری اسلامی ایران است. گفتنی است نویسنده نیز افتخار خدمت در ارتش جمهوری اسلامی ایران را داشتهاست.
هنگامی که نظام جمهوری اسلامی ایران استقرار پیدا کرد، دشمنان و مخالفان نظام برای دستیازیدن به اهداف شوم خود، هرگونه فرصتی را مغتنم میشمردند و با توجه به شرایط موجود، برای جلوگیری از تثبیت حکومت نوپای اسلامی، با دولت مرکزی ایران به مقابله میپرداختند.
در بخشی از کتاب می خوانید: هشت ماه از اسارت میگذشت که زمزمه تبادل زندانیان با دولت ج.ا.ایران به گوش می رسید. گویا قرار بود چهار نفر از ما در مقابل همین تعداد از افراد حزب دموکرات که در زندان دولت بودند معاوضه شوند. شهید علی اصغرلو به ما گفت اگر آمدند کاری میکنیم که شماها حتماً بروید، چون من تصمیم و نقشه فرار از زندان را در ذهنم آماده کرده ام، چند روزی نگذشنه بود که تیم معاوضه کننده آمدند. پس از بررسی و مصاحبه با ما، چهار نفر را انتخاب که یکی از آنها من بودم. هنگام ترخیص از زندان حال عجیبی داشتیم، زیرا خوشحالی آزاد شدن، تحت الشعاع نگرانی از وضعیت مبهم و نامعلوم فرمانده ما که به علت ماه ها زندگی در شرایط سخت چنان زندانی،در کنار با هم بودیم، قرار گرفته بود.
مجموعه مستند «خارج از دید» روایت جز به جز آنچه که در جریان انتخابات سال ۱۳۸۸ و اتفاقاتی که پس از آن به وقوع پیوست را به تصویر می کشد.
احسان احدپور مریم رضوی رسول پیراسبقی جواد درخشان علی کوهپایه محمد داوودآبادی نگار آقازاد قاسم کارکن علی مداحی حسین جوان از بازیگران فیلم دخیل هستند. مردی به دنبال یافتن طبیبی جهت معالجه دخترش «ستاره» وارد روستایی می شود. اهالی روستا در حال آماده شدن برای مراسم عاشورا با مشکلاتی مواجه شده اند. «اکبر»، نوجوان روستایی که با پدرش اختلاف فکری دارد ، با ستاره آشنا می شود …
خلاصه داستان فیلم دخیل :
مردی به دنبال یافتن طبیبی جهت معالجه دخترش «ستاره» وارد روستایی می شود. اهالی روستا در حال آماده شدن برای مراسم عاشورا با مشکلاتی مواجه شده اند. «اکبر»، نوجوان روستایی که با پدرش اختلاف فکری دارد ، با ستاره آشنا می شود …
«خرمشهر تا ابوغریب» خاطرات دریادار ۲، دکتر هادی عظیمیراد، از ۱۰ سال اسارت است.
موضوع این کتاب خاطرات دوران اسارت است. این کتاب که بهصورت پرسش و پاسخ تدوین شدهاست، دربردارندهی گوشههایی از خاطرات «هادی عظیمیراد» از آغاز جنگ تحمیلی و نحوهی اسارت وی تا هنگام آزادی در سال ۱۳۶۹ است.
وی در این کتاب لحظههای سخت اسارت، مصدومیت و جلوههای زیبای مقاومت و پایداری را توصیف کرده و تصویری از اوضاع اسیران ایرانی ارائه نمودهاست.
اجرای نماهنگ زیبای “ماجراجوییم، ویژه دهه هشتادی ها و دهه نودی ها با اجرای گروه سرود آل یاسین(ع) و شعر میلاد عرفان پور
روایتی از نقشه جامع دشمن اما با محاسبهای غلط از زمستان سرد ۱۳۵۶ تا اغتشاشات اخیر کشور را در این گزارش مشاهده میکنید.
فیلم خدا نزدیک است، رضا با موتور مسافرکشی میکند. او در نگاه اهالی، شیرین عقل است، لیکن در باطن جوانی با عاطفه و مهربان و برخوردار از سلامت کامل ذهنی است. در نزدیکی محل زندگی رضا، روستای کوچکی است که بخشی از جاده آن در مسیر سیل ویران شده است. اهالی برای تردد به آنجا ناچارند با موتورهای مسافرکش و از راه جنگلی عبور کنند. در همین ایام، لیلا معلم جدید روستا از راه میرسد و برای رفتن به مدرسه ناچار میشود با موتور سفر کند. رضا دلباخته لیلا شده، رفته رفته احوالاتش به گونهای تغییر مییابد که مادرش او را برای شفا به امامزاده میبرد و …
خرین روز دنیا مجموعه خاطراتی درباره آخرین روز زندگی گروهی از شهدای ارتش است.
مجموعه خاطراتی این کتاب به شرح زیر است:
در عملیات خیبر (راوی: سرهنگ خلبان رضا پیراننژاد): اوضاع جزیرهی مجنون اصلاً خوب نبود. بعثیها تمام پلها و مسیرهای خاکی رو شخم زده بودن. مسیر آبی هم زود جای بچهها رو لو میداد، هم خیلی از مهمات و ادوات زرهی رو نمیشد با قایق برد.
شرارههای آتش (راوی: سرهنگ عبدالرسول بنایی): اون شب برخلاف شبهای قبل، عراقیها تحرک زیادی داشتن. پشت هم منور میزدن. تازه وقتی منورها به آسمون میرفتن، میفهمیدیم هیبت کوهستان یعنی چی.
وصیتنامه (راوی: سرتیپ دوم زینالعابدین مرادی): فروردین ۱۳۵۹ بود. به همراه گردان ۱۳۵ هوابرد که من فرماندهیش رو به عهده داشتم، از شیراز به سمت کرمانشاه حرکت کردیم.
در میان شعلههای آتش (راوی: سرهنگ حسین فرید علیپور): وقتی ارتفاعات بازی دراز به تصرف نیروهای ما درآمد، عراق تازه متوجه شد که چه ارتفاعات مهمی رو از دست داده.
گمنام (راوی: سرهنگ خلبان غلامرضا تأییدیفر): عملیات خیبر بود. وظیفه داشتم با بالگرد به مناطقی برم که هرکدومش رو به اسم قایقی نامگذاری کرده بودن.
لباس نو (راوی: سروان داراب بهاری): همه دوست داشتن جزو خدمهی تانک او باشن. با اینکه فرماندهی تانک بود، اما هرموقع لازم بود جای راننده، جای توپچی، یا حتی جای فشنگدار هم مینشست. لطفی آروم و قرار نداشت.
شیرینی نامزدی (راوی: ستوان نصرالله دری): علی چندروزی بود که به مرخصی رفته بود. ستوان دوم علی صمغآبادی، فرمانده گردان توپخانه لشکر ۹۲ زرهی اهواز. علی موقع برگشتن با یه جعبه شیرینی آمد.
آمادهی رفتن (راوی: سرباز مهدی اکبری): پونزده فرودین ۶۱، تقریباً تازه رفته بودم سربازی. هنوز نیومده، یه حملهی محدود به گشت ما واگذار شد.
پایگاه هوایی راهکنشی عقاب ۴۴ ارتش قابلیت پذیرش و عملیاتی کردن انواع جنگندههای شکاری و بمبافکن و همچنین پرندههای بدون سرنشین نیروی هوایی ارتش را دارد.
خلاصه داستان : تو یه روستای دور افتاده شمال ایران، تو یه خانواده روستایی، مادر خانواده به شدت مریض شده است و همه از خوب شدن او ناامید شده اند. روستائیها به بچه ها میگن فقط خدا ست که میتونه کمکش کنه. یکی از بچه ها یه نامه واسه خدا مینویسه و برای اون پستش میکنه. نامه به دست کارمند اداره پست میافته که واسه همه داستانو تعریف میکنه. در نهایت اونا تصمیم میگرن واسه نجات مادره یه آمبولانس به روستا بفرستن و …
بازیگران : حسین محجوب ، زهرا کرمی ، ابوذر صبوری ، محدثه احمدی نژاد ، حبیب پور سیفی
همزمان با چهل و چهارمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی دانشآموزان دختر آموزش و پرورش ناحیه ۴ شیراز در آرامگاه حافظیه، سرود ایران را با عنوان همسرایان فجر ۱۳۵۷ نفری اجرا کردند.