هژار نورانی، تهیه کننده و کارگردان این سریال گفت: بستر داستان بر روی مسائل زیست محیطی و ویژگیهای گردشگری منطقه ازجمله غار سهولان و تالاب کانی برازان اتفاق می افتد و بازیگران هم در این راستا ایفای نقش می کنند.
قادر طه زاده، مدیر فیلمبرداری و تهیه کننده گفت: وجه تمایز این سریال با تولیدات قبلی مرکز مهاباد، فیلمبرداری آن است که اکنون به نیمه راه رسیده است.
وی افزود: گاهی دریک سکانس ۶۰ پلان ضبط کرده ایم و لنزها را به همان اندازه جابجا می کنیم که سبب می شود در زمان فیلمبرداری، شرایط سخت شود.
ابراهیم درخشنده، مدیر سیمای مرکز مهاباد هم با اشاره به اینکه این سریال قرار است در ۱۳ قسمت ۴۵ دقیقه ای به روی آنتن شبکه مهاباد برود،گفت: موضوعاتی از قبیل محیط زیست و جاذبه های گردشگری منطقه در این سریال نشان داده می شود.
جاودان زرین، مدیر برنامه ریزی و گروه کارگردانی هم گفت: سریال، داستانی معمایی و مرموز دارد و ۱۰۰ بازیگر اصلی و فرعی در بیش از ۵۰ لوکیشن به ایفای نقش می پردازند.
ایرج شجاعی، فرماندارشهرستان مهاباد هم در بازدید از مراحل ساخت این سریال گفت: هنرمندان و برنامه سازان،سربازان خط مقدم جنگ نابرابرجهانی و رسانه ای هستند که فرهنگ و ارزشهای جامعه را حفظ می کنند.
بهرام قوی بنیه، مدیرکل صدا و سیمای مرکز مهاباد هم گفت: سعی کردیم بطور متوسط در هر سال یک سریال در مرکز مهاباد تولید شود که در شرایط فعلی حائز اهمیت است.
این کتاب گویا روایتی است مستند و نمایشی از زندگینامه و خاطرات آزادهی شهید «احمد روستایی».
«مریم»، نویسندهی جوان رادیو، قرار است زندگینامهی «شهید احمد روستایی» را تبدیل به نمایش رادیویی کند. او به همراه بازیگران نمایشنامه که نقش شهید و خانوادهاش را ایفا میکنند، صحنههایی از گذشته را بازسازی کرده و از لحظهی تولد شهید احمد روستایی نمایش را آغاز میکنند.
مریم شبها خواب مادر شهید را پشت حصار زندانی با عکس پسر شهیدش در دست میبیند و در حالی که تلاش میکند به مادر شهید نزدیک شود، باد شدیدی او را به عقب میراند و او با وحشت بیدار میشود.
نمایش بهخوبی پیش میرود تا اینکه مریم مشکوک به کرونا میشود….
* نوجوان هفده ساله ملایری «شهید احمد روستایی» در عملیات «مطلعالفجر» به اسارت دشمن بعثی درآمد. او مدتها در زندان «الکرخ» عراق زندانی بود که در همان مکان نیز به شهادت رسید. اما هیچکس از سرنوشت او آگاهی نداشت، تا اینکه در تفحص پیکر شهدا در زندان الکرخ، پیکر پاک این شهید والامقام بعد از ۳۵ سال پیدا شد و نزد خانوادهاش بازگشت.
پس از تصاویر عاشقانه یاسمین با مرد فرانسوی شاهزاده هم در اقدامی خیانت کرد که منجربه طلاق شد، ادامه این ماجرای عجیب و خانواده سر تا پا فساد پهلوی را در این ویدیو ببینید.
مجموعه مستند « یکی از ما » درباره انسان هایی است که در مواجه با مشکلات جامعه خود دست روی دست نگذاشته بلکه به فکر چاره و عمل بوده اند. در این مستند به اینکه چگونه یک فرد یا گروه می تواند با مشارکت فعال و ایده های خلاقانه در زندگی خود و دیگران تغییرات مثبت ایجاد کند پرداخته می شود.
در صد و بیست و ششمین شماره رادیان رسا اخباری از خواسته عجیب مدعیان عدالتخواهی، غرض ورزیهای مرموزانه سید صادق شیرازی، افاضات جناب سید ضیاء، سوداگری فرزندان هاشمی و تقلای مدلینگ اصلاحات را به سمع مخاطبان میرسانیم.
حضرت آیتالله خامنهای: «جانبازان در حقیقت شهیدان زندهیی هستند که خدای متعال این فرصت را به آنها داده که سالهایی از عمر خودشان را همراه با مجاهدت و آزمایشِ دشوار بگذرانند.»
محمد رمضانی فرزند نابینای هاشم که در مدرسه نابینایان تحصیل می کند برای گذراندن تعطیلات به خانه بازمی گردد. هاشم که پس از مرگ همسر خود با مادرش زندگی می کند، تصمیم به ازدواج مجدد می گیرد. او به همین منظور محمد را به کارگاه نجاری می فرستد. مادر هاشم که به نشان اعتراض در مقابل این اقدام خانه را ترک کرده بود بعلت بیماری مجبور به بازگشت می شود و سرانجام در بستر بیماری از دنیا می رود. هاشم که با مرگ مادر خود و شنیدن جواب منفی از نامزدش بیش از همیشه احساس تنهایی می کند به سراغ محمد رفته و او را به خانه بازمی گرداند ولی محمد در میانه راه بر اثر شکسته شدن پل به داخل رودخانه افتاده و هاشم نیز برای نجات محمد خود را به داخل رودخانه می اندازد. اما خود نیز گرفتار می شود. پس از بهوش آمدن با پیکر بی جان فرزندش مواجه می شود. هاشم که پس از مرگ همسر و مادرش فرزند کوچک خود را نیز از دست رفته می بیند او را در آغوش می گیرد و محمد نیز در آغوش پدر جانی دوباره می یابد.
دو دوستِ رزمنده، در شرایطی خاص، بدون آنکه از دل هم باخبر باشند، به خواستگاری رؤیا، دختر فرماندهی شهیدشان، حاجحسین، میروند.
این مراسم خواستگاری در وضعیتی برگزار میشود که اسباب ناراحتی رؤیا را فراهم میکند و دو دوست، یعنی مجید و مجتبی، در همان شرایط به جبهه بازمیگردند. در جبهه نیز بهعلّت آنکه موجب ناراحتی دختر فرمانده شدهاند، با هم جرّوبحث میکنند.
در ادامه، براثر انفجار انبار مهمّات در منطقه، مجید و مجتبی دچار سوختگی میشوند و در این حادثه یکی از آن دو دوست به شهادت میرسد و دیگری پلاک دوست را بر گردن میاندازد.
همین امر باعث میشود که دیگران نتوانند آن دو را از هم تشخیص دهند.
این اتفاق به اینجا ختم نمیشود و جریان به اختلافات دو مادر و دلخوریِ آنها کشیده میشود. حضور رؤیا نیز سببِ یادآوری جریان روز خواستگاری و التهاب ماجرا میشود…
اما سرانجام چه پیش خواهد آمد؟
مجموعه مستند «بزرگراه همت» با هدف معرفی و هم افزایی میان گروهها و افراد فعال در حوزههای گوناگون فرهنگی از شبکه مستند پخش می شود.
فتوکلیپ آب زنید راه را به مناسبت ولادت امام حسین علیه السلام و با نوای حاج محمود کریمی منتشر شد.
بازیگران فیلم رسوایی ۲
اکبر عبدی، محمدرضا شریفینیا، فخرالدین صدیقشریف، مهران رجبی، سحر قریشی، امیر نوری، رامین راستاد، اسماعیل خلج، عباس محبوب، ابوالفضل همراه، مختار سائقی، امین ایمانی، مجید شهریاری، فریبا ترکاشوند، غزل عبدی، ژاله درستکار، سیدمحسن خرمدره، سیامک اشعریون، ملیکا شعبان، سام مؤذنی، علیرضا تابان، قدیر شهریاری، هومن ستوده
خلاصه داستان
«به خودتان تکان بدهید تا خدا تکانتان نداده.» این جمله ای است که حاجی یوسف، پیرمرد زاهد شهر با دیدن آسیب های اجتماعی به مردم و مسئولین گوشزد میکند اما برخی او را جدی نمیگیرند و برخی نیز با شایعه وقوع زلزله و عذاب دستمایه شروع داستان را فراهم میکنند.
سریال نوای خوشه ها به کارگردانی محمد قاف سوری و با درونمایه «تقویت جایگاه مقاومت و تبیین مشروعیت آن» کرده است؛ سریالی محصول ۲۰۱۸ میلادی کشور لبنان و با درونمایه مقاومت و نبرد اطلاعاتی حزب الله با رژیم صهیونیستی
در سریال نوای خوشه ها سامی جاسوس قدیمی رژیم صهیونیست است. او با زنی ازدواج کرده که بعد از مدتی وی را میکشد و پسرش ابهاب را با خود به اسرائیل میبرد. بعدها معلوم میشود که ابهاب فرزند فرد دیگری بوده و فرزند اصلی سامی نزد حاج جواد بزرگ شده است. سالها از این ماجرا گذشته و رژیم صهیونیستی فکر میکند که ابهاب به واسطه پدرش با موساد همکاری میکند و اطلاعات حزب الله را به آنها تحویل میدهد. رژیم صهیونیستی برای انجام عملیات علیه حزب الله و فهمیدن نقشههای طراحی شده آنها جاسوسان زیادی را به روشهای گوناگون گمارده و آنها نیز مشغول ارسال اطلاعات و نیز انجام عملیات هستند. حزبالله بعد از مدتی با تحقیقات مختلف متوجه جاسوسان رژیم صهیونیستی شده و آنها را دستگیر میکنند و در نهایت با کسب اطلاعات از اسرائیل موفق میشوند که تعدادی از سربازان این رژیم را ربوده و رژیم صهیونیستی را مجبور کنند تا زندانیان دربند حزب الله را با آنها معاوضه کنند. ابهاب نیز با مسموم کردن سامی موفق میشود به لبنان برود و مادرش را از نزدیک ملاقات کند.
این درام عربی به بررسی واقعیتهای موجود در فلسطین پرداخته که از طریق آنها میتوان تا حدی در جریان زندگی روزمره ملت تحت اشغال فلسطین قرار گرفت و از فعالیتهای اطلاعاتی حزبالله با خبر شد به ویژه که طی سالهای اخیر فیلمسازی درباره مساله فلسطین منجر به ساخت آثاری شده که گاهی موفقیت این مجموعهها باعث شده تولید فصلهای جدید این سریالها نیز قوت بگیرد و همه آنها نیز یک هدف را پیگیری میکنند؛ «بیداری جامعه جهانی و آگاه کردن آنها». این مجموعهها نه مهر تاییدی هستند بر روحیه خشونت طلبی و نه تحسین جنگ بلکه ستایش مقاومت و مبارزه برای آزادگیاند.
خلاصه داستان:
افسانه دختر جنوب شهری که به علت بدهی های مالی پدر زیر فشار طلبکاران قرار دارد اقدام به دزدیدن سفته های پدرش می کند. در حین فرار با روحانی زاهدی آشنا می شود. روحانی در مسیر کمک به افسانه دچار مشکلاتی می شود…
بازیگران:
اکبر عبدی، الناز شاکردوست، محمدرضا شریفینیا، کامران تفتی، مریم کاویانی، تینا آخوندتبار، ارسلان قاسمی، امیر دژاکام، امیر نوری، اسماعیل خلج، مجید مشیری، آرزو افشار، مهسا کامیابی، عباس محبوب، محبوبه بیات، ابولفضل همراه، فرامرز روشنایی و…
«سعید توسلی» فرماندهی گروهانی که پس از سالها اسارت به وطن بازگشته است، پس از مدتها میپذیرد تا خاطرات دوران جنگ و اسارت را برای خبرنگاری به نام «احسانی» بازگو کند.
«سعید توسلی» مدّتی است که از اسارت بازگشته است و همراه مادرش در یک خانهی اجارهای زندگی میکند. او حاضر به مصاحبه با هیچ خبرنگاری نیست، چون دل خوشی از هیچ کدام از آنها ندارد؛ چرا که بسیاری از آنها حرفهای او را تحریف کردهاند.
اما سرانجام او به یک خبرنگار جوان اجازهی گفتوگو میدهد؛ چراکه از صداقت او خوشش میآید و همچنین او از یک روزنامهی تازهتأسیس است که مختص بچههای جبهه است.
گروهان سعید توسلی برای شناسایی راهکارهای عملیاتی که در پیش است و همچنین انهدام سنگرهای تازهتأسیس که مانع جدّی بر سر راه عملیات است، با گذشتن از دشتها، بیشهها و رودخانههای طغیانگر و با گذر از کنار سنگرهای دشمن و پیوستن به دیگر رزمندههایی که از محورهای دیگر حرکت کردهاند، راه خود را به میعادگاهشان با حیدر و همرزمان او هموار می کنند.
دلشوره و نگرانیِ عجیبی در سعید بهوجود میآید. این همه سکوت و بیتوجهیِ دشمن که انگار به خواب مرگ فرورفته است، او را نگران کرده که نکند عملیات آنها لو رفته باشد.