>
کارگردان: سیامک شایقی
بازیگران: نعمت الله گرجی ، حمید جبلی ، ثریا قاسمی ، فاطمه معتمدآریا ، عنایت بخشی ، منوچهر حامدی ، عباس نوذری و…
خلاصه داستان : پیرمرد جنگزده ای اسباب و اثاثیه ی مختصر خود را با وانتی به تهران می برد تا به دخترش ستاره ملحق شود. در راه بر اثر حمله ی هوایی دشمن کشته می شود. مصطفی، راننده ی وانت، تصمیم می گیرد همراه مادرش وسایل پیرمرد را به خانواده ی او برساند. در تهران یکی از صندوق های پیرمرد ربوده می شود. مصطفی به کلانتری شکایت می برد و به زحمت صندوق را می یابد. مادر صندوق را، که محتوی لباس عروسی است، به ستاره تحویل می دهد و وقتی درمی یابد که دختر به تنهایی زندگی می کند اسباب ازدواج او و مصطفی را فراهم می آورد.
رزمنده جوانی در آستانه آغاز عملیات، توسط فرمانده اش فرا خوانده می شود، از او خواسته می شود برای فعالیت بیشتر در عملیات، روزه اش را بشکند. رزمنده فرصت کوتاهی دارد تا از حد ترخص شهر گذشته پس از افطار مجدداً به خطوط نبرد بازگردد و در این میان سلسله حوادثی حرکت او را برای گذشتن از حد ترخص (قبل از اذان ظهر) با مشکل روبرو می کند و…
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی: برادری داشتیم به نام حسین یوسف الهی که من در خاطراتم زیاد از او گفتم.وقتی حسین آقا میگفتن، یک حسین آقا بیشتر آنجا نبود، شاید آنجا صدها حسین بود، اما حسین آقا یک حسین آقا بود.
کارگردان : شهرام مسلخی
بازیگران : شوان عطوف ، سروش صحت ، لعیا زنگنه ، پوریا پورسرخ ، سولین دلپاک و آسو عمر سواره
خلاصه داستان : در فیلم عاشق ها ایستاده می میرند ، رضا یک خبرنگار آزاد است که به طور اتفاقی سرنخ‌هایی از هیوا سرباز عراقی پیدا می‌کند که سال‌ها پیش رضا را در شرایط سخت جنگی نجات داده است و…
حاجی که در جبهه دچار موج انفجار شده از آسایشگاه روانی مرخص می شود تا در محیطی آرام سلامت خود را بازیابد. نامزد او، مهری، دختر تاجر ثروتمندی شده است. شعبان پدر دختر با ازدواج آن دو مخالف است. حاجی با تعارض با ناگواری های محیط اطرافش دچار حمله های شدید عصبی می شود. او در یکی از روزنامه ها به عنوان عکاس شروع به کار می کند و عکس هایی نیز از معتادان و افراد دوره گرد برای چاپ به مدیر روزنامه می دهد. عکس ها چاپ نمی شوند. حاجی بنا به اصرار مهری ازدواج می کند و در مراسم ازدواج پدر دختر و امثال او را به ریشخند می گیرد و پس از حمله شدید عصبی بار دیگر او را به آسایشگاه می برند. حاجی از آسایشگاه می گریزد و سپس به مهری تلفن می کند و با قصد رفتن به جبهه از او حلالیت می طلبد.
خلاصه داستان : خلبانی در جنگ مفقودالاثر می شود. اعضای خانواده کوچکش در مواجهه با غیبت ناگهانی او گرفتار مشکلات روانی زیادی می شوند. فیلم جستجویی است در ذهن و روح آدم هایی که در بین جنگ، در جبهه و پشت جبهه، با مشکلات اجتماعی و خانوادگی درگیرند…
