بهروز برای ملاقات وکیلش، آقای توکلی، به دادگاه می رود و توکلی به او می گوید که تا زمان زنده بودن حاج عبدالله هیچگونه امکانی برای دسترسی به زمین اجاره ای ندارند. حاج عبدالله هم حال مساعدی ندارد و روزهای پایانی عمرش را می گذراند…
حاج عبدالله در زمان فوت به پسرانش وصیت می کند که مراسم سوگواری امام حسین (ع) را، به بهترین شکل، در تکیه محله برپا کنند و منزل شخصی خودش را وقف حسینیه می کند.
بهروز، برادرزاده حاج عبدالله، با کمک آقای توکلی، وکیلش، حکم بازپس گیری زمین اجاره ای را که هرساله حاج عبدالله در آن مراسم عزاداری برگزار می کرد، از دادگاه می گیرد و قصد اجرای حکم را دارد تا در آن زمین آپارتمان بسازد؛ اما ایمان، پسر کوچک حاج عبدالله، روبهروی او می ایستد و به حکم بازپس گیری زمین اعتراض می کند.
در همین هنگام جواد، فردی خیر به نام حاج حمزه را به تکیه می آورد تا پس از مراسم عاشورا، کلنگ ساخت حسینیه را به زمین بزند.
بهروز که با اعتراض ایمان به حکم دادگاه روبهرو می شود، تصمیم می گیرد با تهدید و زورگویی زمین را پس بگیرد؛ به همین سبب با تطمیع عده ای می خواهد مراسم عزاداری را به هم بریزند…
دوران هجرت برای پیامبر (ص) و یارانش خالی از حادثه نبود. کفّار قریش مدام در کار مکر و حیله بودند تا نه تنها پیامبر را از رسالت نبوی اش باز دارند، حتی وجود مبارک آن حضرت را نیز حذف کنند. این چنین بود که بین آنان و پیامبر جنگ هایی در گرفت.
روایتی از زندگی جانباز سرافراز، محمد کریم کیانی که عکس مجروحیت پای او در میدان مین در سراسر کشور مشهور و دیده شده است.
نماهنگ سرود “مباهله” با مضمون روز مباهله و نزول آیه مباهله توسط گروه هیئت الرضا تهران و با صدای عبدالرضا هلالی تهیه و منتشر شده است.
پس از شش سال هجرت و دوری از شهر مکه موقع آن بود تا پیامبر به همراه مهاجران و انصار راهی زیارت خانه خدا شوند. اما قریش همچنان بزرگترین مانع برای وصال دل مؤمنان با کعبه حق بود.
تلاش های یک فرد حامی در موسسه همیاری برای ایجاد تیم فوتبال نوجوانان در میان کودکان کار
پس از بعثت پیامبر(ص) دعوت خویش به اسلام را علنی می کنند. قریش دشمنی پنهانش با محمد(ص) را آشکار کرده و قصد جان شریف آن حضرت را می کنند. جانبازی امام علی(ع) این سوء قصد را نافرجام می گذارد. سرانجام پیامبر(ص) به اذن خدا به مدینه هجرت می کنند.
ممنون اجازه دادی عاشق شم
ما خونوادهمون نمکگیره
مثل بابا بزرگ هر جایی
اسمتو میشنوم دلم میره
دفتر نقاشیمو مدادای رنگیمو
نذر کردم که باهاشون هی حرم بکشم
مثلاً اومدم پیشت توی حرم نزدیکت
دستمو رو سینه بذارم خیس گریه بشم
حرف قلبمو باید بگم بهت
دست من که نیست اگه هستم عاشقت
آرزومه که بغلم کنی خودت
عزیزم حسین عزیزم حسین
عزیزم عزیزم عزیزم حسین
نمیگذرن روزا دور از تو
آدم بزرگا خوب میدونن
یه وقتا میگم نکنه آقا
خدا نکرده دلخوری از من
یکی که تو دنیا شی تمام رؤیاها شی
طاقت دوریتو نداره دیگه خسته شده
دلش واست پر پر زد وقتی به دنیا اومد
چشماشو وانکرده بهت وابسته شده
حرف قلبمو باید بگم بهت
دست من که نیست اگه هستم عاشقت
آرزمه که بغلم کنی خودت
عزیزم حسین عزیزم حسین
عزیزم عزیزم عزیزم حسین
ما خونوادهمون نمکگیره
مثل بابا بزرگ هر جایی
اسمتو میشنوم دلم میره
دفتر نقاشیمو مدادای رنگیمو
نذر کردم که باهاشون هی حرم بکشم
مثلاً اومدم پیشت توی حرم نزدیکت
دستمو رو سینه بذارم خیس گریه بشم
حرف قلبمو باید بگم بهت
دست من که نیست اگه هستم عاشقت
آرزومه که بغلم کنی خودت
عزیزم حسین عزیزم حسین
عزیزم عزیزم عزیزم حسین
نمیگذرن روزا دور از تو
آدم بزرگا خوب میدونن
یه وقتا میگم نکنه آقا
خدا نکرده دلخوری از من
یکی که تو دنیا شی تمام رؤیاها شی
طاقت دوریتو نداره دیگه خسته شده
دلش واست پر پر زد وقتی به دنیا اومد
چشماشو وانکرده بهت وابسته شده
حرف قلبمو باید بگم بهت
دست من که نیست اگه هستم عاشقت
آرزمه که بغلم کنی خودت
عزیزم حسین عزیزم حسین
عزیزم عزیزم عزیزم حسین
خلاصه ی داستان: شیطان از جایگاه ایوب پیامبر در پیشگاه خداوند دچار حسادت و خشم میشود و مشیت خداوندی بر این قرار میگیرد که ایوب را به سختیها بیازماید چرا که شیطان این همه ایمان را در وجود ایوب باور ندارد…
بازیگران : فرج الله سلحشور، عطاالله سلمانیان، کبری فرخی، محسن گلناری، هادی فرزدی، محمد سعید قائمی و….
پس از هجرت پیامبر (ص) و خانواده ایشان به مدینه، تنها اتفاقی که می توانست خاطرات تلخ حوادث مکه را تسکین دهد، خبر پیوند مبارک دو ستاره آسمان عترت بود.
معرفی شهید سید کاظم موسوی از شهدای هفتم تیر و فعالیت های فرهنگی ایشان
مستندی دربارهی زندگی شخصی، پهلوانی، قهرمانی و سیاسی جهان پهلوان غلامرضا تختی