در این کتاب نویسنده فقط از مبارزات یک مرد روایت نمیکند، بلکه از تلاشها و ایثارگریهای مادران و زنان کرد نیز سخن میگوید.
دربارهی کتاب
در یادداشت نویسندهی کتاب آمده است:
«درست یادم نیست این خاطره را چه کسی برایم تعریف کرده است، حتی اصلاً مطمئن نیستم کسی تعریف کرده باشد، اما هنوز هم که هنوز است، بعد از دستکم ۱۰ سال، یک تصویر در ذهنم تکرار میشود: «زنی که گاری سنگینی را به زحمت به طرف گورستان حلبچه هل میدهد تا اجساد هر پنج عضو خانوادهاش را دستِ تنها دفن کند.»
این شاید سرچشمهی نوشتن از مردم کُرد بود، آغازی که به شکل عجیبی هنوز رهایم نکرده است.»
نویسنده در نگارش این اثر سعی میکند با فضاسازی شرایط جنگ و دوران اسارت «جاسم عبدالمحمدی» خواننده را با خود همراه کند. در این تلاش مخاطب با مرد مبارزی آشنا میشود که نمادی از مبارزه و شجاعت است و «کامران محمدی» با ظرافت خاصی زندگی و مبارزات این مردِ آزاده را به تصویر می کشد و تا حدّ زیادی هم در این تلاش موفق است.
دربارهی نویسنده
«کامران محمدی»، نویسندهی کتاب از پشت سیمهای خاردار، دغدغهی نگارش این کتاب را نقش مردم غیور کُرد و فداکاری جانبازان شیمیایی در طول جنگ تحمیلی عنوان کرده است.
* کتاب از پشت سیمهای خاردار براساس خاطرات «جاسم عبدالمحمدی» به نویسندگی «کامران محمدی» از سوی انتشارات شاهد منتشر و در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا، در قالب کتاب گویا، تولید شده است.
این اثر خاطرات «مریم مقدّس»، همسر سردار نجاتی، یکی از فرماندهان جانباز دفاع مقدّس است.
دربارهی کتاب
این کتاب برگرفته از داستانی حقیقی است. «تا ابد با تو میمانم» سرگذشت یکی از هزاران زنی است که همسرش را در جنگ پشتیبانی میکند و حتی در برههای، او را برای حضور در خط مقدّم ترغیب میکند. این زن «مریم مقدّس» نام دارد. شرط اوّلش برای ازدواج، در ۱۶ سالگی، حضور همسرش در خط مقدّم جبهه بود. این مسئله اعتراض خانوادهی این دختر را بهدنبال داشت، اما وی بر شرطش پافشاری کرد تا سرانجام همسر دلخواهش را پیدا کرد.
مریم عرفانیان، نویسندهی این اثر، دربارهی سببِ نامگذاری این کتاب می گوید:
«در آخر کتاب گفتوگویی بین زن و شوهر انجام میشود که آقای نجاتی خطاب به همسرش میگوید: تو برای من خیلی زحمت کشیدی. خانم ایشان به شوخی میگوید: اگه اون دنیا میری، نباید سراغ حوریها بری و من پیشت میآم و تا ابد با تو میمونم. آقای نجاتی هم میگه من هم تا ابد با تو میمونم.
نام کتاب را نیز براساس همان گفتوگو گذاشتم تا به نوجوانان امروزی بگویم فکر نکنید آدمهای جبهه و جنگ از دوستداشتن و عاشقی دور بودند. زنهای ما در دفاع مقدّس سبک زندگیشان، عاشقیشان و دوستداشتنشان حقیقی بود. یعنی در هر شرایطی اینقدر با همسرشان خوب بودند که زیر بمباران گلوله هم تا ابد با هم میماندند.»
دربارهی نویسنده
کتاب «تا ابد با تو میمانم» را مریم عرفانیان، بر اساس خاطرات مریم مقدّس، همسر سردار جانباز اکبر نجاتی، نوشته است.
نویسندهی این کتاب، از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ بهشکلِ نیروی قراردادی در بنیاد شهید خراسان مشغول بود و در آن مدّت اسناد، مدارک و خاطرات شهدا را جمعآوری میکرد. در همان سالها با خانوادهی نجاتی آشنا شد و اندکی از خاطرات مریم مقدّس را ضبط کرد. او پس از سالها، در سال ۱۳۹۴، دوباره به سراغ این همسر جانباز رفت و خاطراتش را بهطور کامل ضبط کرد.
این خاطرات پس از تدوین و بازبینی سردار اکبر نجاتی یزدیزاده، به ناشر تحویل داده شد.
** کتاب «تا ابد باتو میمانم» براساس خاطرات «مریم مقدّس» به نویسندگی «مریم عرفانیان» در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا، در قالب کتاب گویا، تولید شده است.
این کتاب دربارهی عملیات مروارید و ناوچهی پیکان است. فقط هفت نفر پس از پایان این عملیات زنده ماندند. این کتاب به همهی شهدای این عملیات و بازماندگان پرافتخار ناوچهی پیکان پیشکش شده است.
بخش ابتدایی کتاب دربارهی تشکیل گروه رزمی ۴۲۱ در بوشهر، تمهیدات انجامگرفته، مشکلات و تدابیر اتخاذشده در اینباره است. سپس به تعداد نفرات و اهداف عملیات مروارید و تلفات نیروهای بعثی در این عملیات اشاره میشود. در ادامه تعدادی از قهرمانان شهید ناوچهی پیکان را معرفی کرده است. پس از عملیات مروارید و زمان بازگشت، ناوچهی پیکان هدف دو موشک قرار گرفت و از کارکنانش فقط هفت نفر زخمی نجات یافتند که تعدادی از آنان نیز بعداً به شهادت رسیدند.
این کتاب پاسداشت یاد و خاطرهی رزمندگان و دریادلان غیور نیروی دریایی ارتش در هشت سال دفاع مقدس است که همچون تندری رعدآسا صاعقهی خشم و نفرت خود را بر تارک دشمن بعثی فروریختند و هیمنهی پوشالی آن را بر صخرههای نیستی و هلاکت کوفتند تا مایهی عبرتی بر دیگر متجاوزانی که در فکر تعرض به این آبوخاک هستند، باشد.
* پیکان در عرش به همت انتشارات آتشبار، وابسته به سازمان حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، معاونت فرهنگی و هنری ستاد مشترک ارتش ج.ا.ا نوشته شده و برای گویاشدن در اختیار پایگاه کتاب گویا ایرانصدا قرار گرفته است.
پدرتنها امید قلب من بود
پدراوعاشق لبخند من بود
پدرنوردوچشمم پدرمن
پدرسایه تو رفت از سر من
شکستم بعد تو ازغصه وغم
دگر نیست مراباکی زهر غم
درسایه مهر تو من عاشق ترین عاشق شدم
وقتی که رفتی تو پدر تنهاترین تنها شدم
هرگز نمیره از سرم یادتو ای مهرافرین
زیباترین رویای من توبودی تو روی زمین
پدرسختی کشیدی تامن به اوج رسیدم
چه روزایی که من باتوبه ارامش رسیدم
توکوهی پشت من بودی میان غصه وغم ها
پریشانم پریشانم پدرجانم کجایی
شکستم من شکستم من
از این تنهایی واز این جدایی
من امشب را بیدارم نمیخابم
نمیخابم پدر جان تا بیایی
کتاب «پرندهای در عرش» زندگی و خاطرات بانوی شهید «فهیمه سیاری» را مرور میکند. در این کتاب خاطراتی را از زبان پدر و مادر، خواهران و دوستان این بانوی شهید میشنویم.
دربارهی کتاب
«فهیمه سیاری» در تاریخ ۱۳۳۹/۳/۱ در تهران به دنیا آمد. وی همانگونه که از نامش نیز برمیآید، دختری فهمیده و اهل تفکر بود. فهیمه پس از گرفتن مدرک دیپلم متوسطه، بهسبب علاقهی فراوانی که به امور مذهبی داشت، در حوزهی علمیهی قم مشغول تحصیل شد. او در کنار تحصیل علوم دینی، فعالیتها و مبارزههای انقلابی را آغاز کرد و با شروع جنگ تحمیلی، برای تبلیغ امور دینی، همراه گروهی از خواهران طلبه، عازم غرب کشور شد و در تاریخ ۱۳۵۹/۹/۱۲، در درگیری مسلحانه، در محور سقز-بانه به شهادت رسید.
دربارهی نویسنده
«شمسی خسروی»، داستاننویس، در سال ۱۳۵۰ در تهران به دنیا آمد. بیشتر تألیفات خسروی (به غیر از داستانها) دربارهی زندگینامهی داستانیِ رزمندگان اسلام و شهیدانِ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است.
آثار او عبارتاند از:
«عروس جنوب»؛
مجموعهی داستانی «ضیافت» بر اساس زندگی سردار شهید ابراهیم محبوب؛
«عطش و آتش»؛
«بر بلندای حضور: خاطرات بتول جنیدی»؛
«پرندهای در عرش: زندگی و خاطرات شهید فهیمه سیّاری»؛
«غریبانه: براساس زندگی شهید غلاممحمّد نیکعیش»؛
«آفتاب بیقرار: زندگینامهی مریم مجتهدزاده (اخوان موسوی)؛
«روزی خواهم خفت برای همیشه»، زندگینامهی داستانی شهید آیتالله محمّد صدوقی، سومین شهید محراب؛
رمان «اولین روز آرامش» زندگینامهی داستانی خلبان شهید حسین خلعتبری؛
«آرامتر از همیشه»: داستانوارهای از زندگی شهید صیّاد شیرازی.
* کتاب «پرنده ای در عرش»، براساس خاطرات و زندگی بانوی شهید فهیمه سیاری، به نویسندگی شمسی خسروی، در انتشارات شاهد منتشر و در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا، در قالب کتاب گویا، تولید شده است.
این کتاب درگیری خونین نظامی بین عناصر مسلّح تجزیهطلب و رزمندگان مدافع انقلاب اسلامی، برای آزادسازی شهر سنندج را شرح میدهد. این درگیری از چهارم اردیبهشت ۱۳۵۹ آغاز شد و تا ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۹ ادامه داشت.
*دربارهی کتاب:
کتاب «بیستودو روز نبرد» را «مجید نداف»، از راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در دوران دفاع مقدّس، زیر نظرِ «رضا صادقی» و «حسن رستگارپناه» به نگارش درآورده است. موضوع کتاب دربارهی بحرانآفرینی گروههای ضدّ انقلاب، روند اشغال و آزادسازی شهر سنندج است که با تعرّض مسلّحانه به پادگان سنندج در فروردین ۱۳۵۸ آغاز شد.
پس از اشغال شهر سنندج همهی راهحلهای صلحجویانهی جمهوری اسلامی به بنبست رسید. کتاب بیانکنندهی ۲۲ روز نبرد خونین نظامی بین عناصر مسلّح تجزیهطلب و رزمندگان مدافع انقلاب اسلامی (از ۴ تا ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۹) است که برحسب وظیفهی دینی، انقلابی و قانونی، به فریاد تظلمخواهی مردم مسلمان سنندج، پیام نوروزی حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر ضرورت برقراری امنیت در سال ۱۳۵۹ و نیز پیام وحدتبخش ایشان به مناسبت ۱۲ فروردین پاسخی قاطع دادند.
* کتاب «بیستودو روز نبرد؛ بررسی آزادسازی سنندج ۱۳۵۹-۱۳۵۷» به نویسندگی مجید نداف، از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر و در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا در قالب کتاب گویا تولید شده است.
*سایر راویان:
علی شافعی/ آرش شامنی/ امین عالمی/ مرضیه مظلوم/ سهراب معنوی
ایران وطنم جانو تنم خاک رهایی مهد هنری مامن مردان خدایی
تیری به تنم تا نخورد از تن من جان و تن من هر دو فدای وطن من
روزی پدری رفت تا زنده بماند روزی پسری تا پاینده بماند ♪♪♫♫♪♪♯
با یار بمانم منو با یار بمیرم در عشق تو یک بار نه صد بار بمیرم
سر میدهم اما سر تسلیم ندارم من آرشم از تیر کسی بیم ندارم
بر خاک بیوفتم که تو آزاد بمانی از پای نیوفتم که تو آباد بمانی
سلمانم و با عشق در آمیخته کیشم دلبسته یاران خراسانی خویشم ♪♪♫♫♪♪♯
ایران ای جان ای بیشه شیران آزاد بمان شاد بمان خاک من ایران
ایران ای جان ای بیشه شیران آزاد بمان شاد بمان خاک من ایران
ایران ای جان ای بیشه شیران آزاد بمان شاد بمان خاک من ایران ♪♪♫♫♪♪♯
ایران ای جان ای بیشه شیران آزاد بمان شاد بمان خاک من ایران
بذار از عمق این قلب پر از عشق واسه زخمای تو مرهم بیارم
به روی خاک تو جون میدم اما محاله پای عشقت کم بیارم
من از خاک عزیزت پا گرفتم من از چشمای تو دنیارو دیدم ♪♪♫♫♪♪♯
به اسم تو قسم حتی یه ذره از این خاکو به دنیایی نمیدم
یکی یکی شمردمو حماسه هات یه کوه شد نوشتم از تو ای وطن یه شعر پر شکوه شد
یکی یکی شمردمو حماسه هات یه کوه شد نوشتم از تو ای وطن یه شعر پر شکوه شد ♪♪♫♫♪♪♯
پای عشق تو میمانم سرزمین من ایرانم خاک پاک تو میبوسم از شکوه تو میخوانم
بیا وطن بیا وطن خوشا به پای خاک تو فدا شدن بیا وطن بیا وطن خوشا در آسمان تو رها شدن
بیا وطن بیا وطن به نام پاک و آب و خاک تو قسم بیا وطن بیا وطن سه رنگ پرچم تو افتخار من ♪♪♫♫♪♪♯
تویی تو جانم وطن وطن تو اشتیاقم وطن وطن تویی امیدم وطن وطن تویی وجودم وطن وطن
ایران ایران
«محمدحسن صادقزاده پوده»، نویسندهی کتاب، از سال ۱۳۴۵ به استخدام ارتش درآمد و در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران عهدهدار سِمَتهایی چون مسئولیت انجمن اسلامی پادگان سقز، فرماندهی آتشبار توپخانه و ریاست بازرسی لشگر ۲۸ سنندج بود.
بعد از جنگ و بازنشستگی پدرم، بالأخره امسال پدرم تصمیم به مسافرت گرفت. از سالها قبل که ساکن تهران شده بودیم، بهعلت مشکلات نتوانسته بودیم با هم به یک سفر تفریحی برویم. روزهای آخر جنگ پدرم هر ماه یک هفته مرخصی میآمد و من هم بهخوبی یادم است که مادرم میگفت: «پدرتون گفته راضی نیستم موقع موشکبارون یا آژیر بمباران، شما به پناهگاه نرید.» به همین علّت روزانه چندینبار راهیِ زیرزمین میشدیم. تقریباً نیمساعتی را با دلهره و ترس بهسرمیبردیم، تا اینکه دیگر صدای انفجار به گوشم نمیرسید. یک نفس راحت میکشیدیم و میگفتیم این دفعه هم بمب به خانهی ما برخورد نکرد.
برادرم، علیرضا، در عملیات «کربلای ۴» شانزدهساله بود و در لشگر امام حسین(ع) به عنوان غواص اعزام و بعد، مفقودالاثر شد. به همینسبب روحیهی مادرم تغییر کرده بود و زود ناراحت میشد و ما نمیتوانستیم به یاد برادرم بیفتیم؛ غافل از اینکه مادر هیچ وقت او را از یاد نمیبرد؛ ولی برای اینکه ما ناراحت نشویم، چیزی نمیگفت.
علیرضا بعد از آزادی دربارهی اسارتش به ما چیزی نمیگفت؛ البته من چگونگی اسارت او را در کتاب «پس از من» خواندم.
***
این خاطرات که به قلم «محمدحسن صادقزاده پوده» به نگارش درآمده است، جزئیات مکانهایی را که در آنها خدمتش را سپری کرده است، دربرمیگیرد.
نویسنده، خاطراتش را در دل سفری خانوادگی به شهر سنندج روایت کرده است. این خاطرات به مسائل سیاسی گوناگونی اشاره دارد که منطقهی غرب کشور در سالهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با آن مواجه بود.
کردستان قبل از انقلاب، دستفروشان در کردستان، حملهی دموکرات به مقر سپاه، گروهکها، تقویت ضد انقلاب، دورهی اوّل ضد چریک و بصیرت ارتشیها، عنوانهای برخی از ۸۵ بخش کوتاه کتاب «آتشبار دوم» است.
مجموعه مستند «نوآوران» به کارگردانی مهدی فارسی ماجرای پیشرفت کشورمان در عرصه صنایع خلاق و دانش بنیان را به تصویر کشیده است.
کتاب «زخمها» به قلم « مهری صادقی »، خاطرات «ذکراللّه کشاورز افشار» یکی از فرماندهان دلاور و شجاع خطهی غرب کشور را روایت میکند.
دربارهی کتاب
این کتاب بخشهایی از زندگی یکی دیگر از فرماندهان شجاع دفاع مقدّس را روایت میکند. روایتی ساده و دلنشین همراه با فراز و فرودهایی که در طول داستان اتفاق میافتد، کتاب را جذابتر میکند. این کتاب با روایت زندگی راوی از روستای محل سکونتشان شروع شده و با خاطرات وی از دوران دفاع مقدس پایان مییابد.
دربارهی نویسنده
«مهری صادقی» یکی از نویسندگان حوزهی ادبیات دفاع مقدّس است که آثار دیگری از جمله:
– دلی که جا ماند: خاطرات سرهنگ بازنشستهی سپاه نادر نصیری؛
– آن سوی ماه: خاطرات همسران شهدا؛
– پرواز با اباذر: خاطرات سردار شهید اباذر فیروزی به روایت خانواده، فرماندهان و همرزمان شهید
از وی منتشر شده است.
* کتاب «زخمها» براساس خاطرات «ذکراللّه کشاورز افشار» به نویسندگی «مهری صادقی» از سوی انتشارات شاهد منتشر و در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا، در قالب کتاب گویا، تولید شده است.
مستند «آنجا باید بهشت باشد» با موضوع تاریخ تحلیلی سینمای فلسطین به مناسبت رو جهانی قدس پخش می شود.
این کتاب روایتی از زندگی، چگونگی اسارت و شهادتِ شهید «محمدجواد تندگویان»، وزیر نفت دولت شهید رجایی، است.
دربارهی کتاب
کتاب، روایت خاطرات نویسنده از مبارزات محمدجواد تندگویان است که سرانجام به دست رژیم بعث عراق به شهادت رسید.
راوی از دوستان نزدیک تندگویان بود که برای بازپسگرفتن جسد وی به عراق اعزام میشود. در برخورد اول، عراقیها جسدی را تحویل میدهند که او درمییابد جسد تندگویان نیست. از طرفی مأموران صلیبسرخ با بیان اینکه اشتباهی رخ داده است، جسد را پس میگیرند و ….
دربارهی نویسنده
«محمود جوانبخت» در سال ۱۳۵۱ در تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا پایان مقطع کارشناسی در رشتهی تاریخ ادامه داد. زمینهی فعالیت او روزنامهنگاری است. او علاوه بر سردبیری نشریهی «خاطرهی امروز» با نشریات «سلام» و «بیان» و «گروه ادبیات و هنر مقاومت حوزهی هنری» همکاری دارد.
از آثار او کتابهای «سقوط»، «آبی + قرمز» و «مهربان مثل مسیح» در جشنوارهی کتاب کانون برگزیده شده است. کتاب «جامانده از کاروان» برگزیدهی جشنوارهی ادبیات عاشورایی و کتاب «حکایت آن مرد غریب»، برگزیدهی جشنواره دفاع مقدّس است.
* کتاب «حکایت آن مرد غریب» بر اساس خاطراتی از شهید «محمدجواد تندگویان» به نویسندگی «محمود جوانبخت» از سوی انتشارات شاهد منتشر و در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا، در قالب کتاب گویا، تولید شده است.
این برنامه به بررسی کارشناسانه سقوط اقتصادی در ایران در پی رانت و فساد می پردازد.
دادگاه حمید نوری در استکهلم سوئد در حالی به روزهای پایانی خود نزدیک می شود که این کشور در ادامه چالش با اقلیت مسلمان مقیم سوئد وارد روزهای ملتهبی شده است.
بررسی تحولات سیاسی – نظامی از سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۶۱، بهصورت جمعبندی و تفصیلی، در این کتاب گردآوری شده است.
با توجه به تأثیر بسیاری که جنگ عراق علیـه ایـران از جنبـههای گونـاگون بـر کشـور گذاشت، پرداختن به این جنگ از ابعاد مختلف ضروری است. بهویژه کسـب تجربـه برای اندیشیدنِ تدابیر مناسب در موقعیتهای بحرانی بهمنظور جلوگیری یا کاهش خساراتی کـه ممکـن است از طرف رقبای جمهوری اسلامی ایران به کشور تحمیل شـود. از جملـهی ایـن تجـارب، دستاوردهایی بود که در این دوران در زمینهی امنیت ملی و حفظ تمامیت ارضی به دست آمد و برای تصمیمگیرندگان نظام و مـردم و همچنـین در بازدارنـدگی همسایگان و قدرتهای بزرگ از تعرض به سرزمین ایران، تعیین کننده بود.
مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در این زمینه آثار متعـددی منتشـر کرده یـا در دست تهیه دارد که یکی از آنها مجموعهی «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق» است. از این مجموعهی پنج جلدی که جنگ ایران و عراق را از بُعد اسـتراتژیک بررسی و تحلیل میکند، در سه جلد منتشر شده است.
جلـد اول (ریشـههای تهـاجم) و جلـد دوم (کتـاب صوتی حاضر) در سال ۱۳۷۸ و جلد سوم (تنبیه متجاوز) در سال ۱۳۸۰ در دسـترس همگان قـرار گرفت. در آیندهی نزدیک نیز جلد چهارم و پنجم به چاپ خواهد رسید.
کتاب گویای پیش روی شما مخاطبین محترم شامل قسمت اول کتاب جنگ، بازیابی می باشد؛ لطفا ً قسمت دوم کتاب را هم ملاحظه نمایید.
مستند «مراد» مصائب و شیرینی های زندگی مادر و پسری را به تصویر کشیده است که باور دارند لحظههایشان به معجزه گره خورده است.
«مراد» شخصیت اصلی این مستند جوانی است که از کودکی تا امروز از مادر بیمارش نگهداری کرده و این همراهی عاشقانه لبریز از لحظههای تلخ وشیرین برایشان بوده و هست.
روایت معلمی که به خواست خود و بدون دریافت اضافهکاری هروز بعد از مدرسه به منزل دانش آموزمعلول خود رفته و به او آموزش می دهد.