‹آخرالزمان›› یا پایان دوران همانگونه که از نام آن برمیآید به انتهای یک دوره اطلاق میشود و مقطعی از زمان است که در آن تغییر از یک دوره به دورهای جدید رخ میدهد. از آنجا که اکنون دوره دنیا برپاست آخرالزمان به انتهای دوره دنیا مربوط میشود. آخرالزمان از دیدگاه ادیان به دورانی گفته میشود که وقایعی عظیم و عجیب در آن رخ میدهد و حاکی از انتهای زندگی به شیوه فعلی بر روی زمین است. انتظار میرود با سپری شدن آخرالزمان دوره جدیدی فرا برسد که بسیار با وضعیت پیشین آن متفاوت باشد. همچنین در این زمان است که ادیان الهی به ظهور منجی بشارت داده اند که ظلم و جور را از زمین بر میچیند و آن را پر از عدل و داد میسازد.
مجموعه مستند پایان دوران که در سال ۱۳۸۶ در گروه فرهنگ و معارف شبکه اول سیما به کارگردانی سعید عباسی تولید شد، به مباحثی نو و بکر در زمینه مهدویت، آخرالزمان، آرماگدون، مسیحیت صهیونیست، سینما و صهیونیسم و… پرداخت و استقبال فراوانی از آن شد. اساتیدی نظیر دکتر حسن بلخاری (محقق و استاد دانشگاه)، دکتر مجید شاه حسینی (محقق و مدرس میتولوژی)، حجت الاسلام پناهیان، دکتر نادر طالب زاده، حجت الاسلام علم الهدی، دکتر شفیعی سروستانی، اکبر براتی جزو کارشناسان این برنامه اند.
«فاطمه نیک» در سال ۱۳۰۰ در هرمزگان به دنیا آمد. پس از مرگ پدرش، با مادر و خواهران و برادرش به«میناب» مهاجرت کرد. در همانجا ازدواج کرد و صاحب فرزندانی شد. او آنقدر شیرینسخن و مهربان بود که از همان جوانی به «خاله شیرین» معروف شد.
دربارهی کتاب:
شهید «فاطمه نیک» در ۵مهر۱۳۰۰ در جزیرهی قشم به دنیا آمد. پدرش مؤذن مسجد بود و فاطمه در دامان خانوادهای متدیّن رشد کرد و جانش با آموزههای دینی عجین شد. بعدها وقتی ازدواج کرد و مادر شد، فرزندان رشید، شجاع و باایمانی تربیت کرد.
او در کنار خانهداری، به فعالیّت در امور مذهبی و مبارزه با استبداد شاهنشاهی پرداخت و پس از پیروزی انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی، تکتک فرزندانش را به جبهههای جنگ فرستاد.
وی در مرداد۱۳۶۶ عازم حج ابراهیمی شد و در مراسم برائت از مشرکین، سینهاش آماج گلولههای وهابیون شد و در ۹مرداد۱۳۶۶ در شهر مکّه به شهادت رسید. شمارهی هشتم از مجموعهی «زنان آسمانی» دربردارندهی خاطراتی از این شهید والامقام است.
دربارهی نویسنده:
«شمسی خسروی»، داستاننویس، سال ۱۳۵۰ در تهران به دنیا آمد. بیشتر تألیفات خسروی (به غیر از داستانها) شامل زندگینامهی داستانی رزمندگان اسلام و شهدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یا خانوادهی آنان است.
آثار او عبارتاند از:
«عروس جنوب»؛
مجموعه داستانی «ضیافت» بر اساس زندگی سردار شهید ابراهیم محبوب؛
«عطش و آتش»؛
«بر بلندای حضور: خاطرات بتول جنیدی»؛
«پرندهای در عرش: زندگی و خاطرات شهید فهیمه سیّاری»؛
«غریبانه: بر اساس زندگی شهید غلاممحمّد نیکعیش»؛
«آفتاب بیقرار: زندگینامهی مریم مجتهدزاده (اخوان موسوی)؛
«روزی خواهم خفت برای همیشه»، زندگینامه داستانی شهید آیتالله محمد صدوقی، سومین شهید محراب؛
رمان «اولین روز آرامش» زندگینامهی داستانی خلبان شهید حسین خلعتبری؛
«آرامتر از همیشه»: داستانوارهای از زندگی شهید صیّاد شیرازی.
* تعبیر یک خواب: زندگی و خاطرات شهیده فاطمه نیک، نویسنده: شمسی خسروی، ناشر: نشر شاهد، ۱۳۸۷.
کتاب «گیل مانا» روایتگرِ خاطرات سردار «محمدعلی حقبین» فرماندهی گردان کمیل در دوران دفاع مقدس است. این کتاب در ده فصل، خاطراتی از آغاز جنگ، فضای ناامن کردستان و مأموریتهای درونمرزی تا پایان جنگ تحمیلی را روایت میکند.
سردار «محمدعلی حقبین» در سال ۱۳۶۱، در ۱۶سالگی، بهعنوان امدادگر به عضویت تیپ ۲۵ کربلا درآمد و بهتدریج نیروی رزمی شد.
در سال ۱۳۶۲ در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نامنویسی کرد و با سمتِ فرماندهیِ «تیپ قدس گیلان» در عملیاتهای متعدد پاکسازی کردستان و چند مأموریت برونمرزی حضور داشت.
از اواخرِ سال ۱۳۶۴ تا ابتدای سال ۱۳۶۷ جانشین فرماندهان گردان کمیل، شهیدان «حسن رضوانخواه» و «محمد اصغریخواه» بود و پس از شهادت اصغریخواه، با حکم فرماندهی لشکر قدس، فرماندهی گردان کمیل شد.
وی سپس مسئولیتهای متعددی داشت. بعد از شروع فعالیتهای گروههای تروریستی تکفیری در سوریه، لشکر قدس گیلان مأموریت یافت تا به مصاف نیروهای تروریست برود. عملیات برجستهی این لشکر در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ با نام «نصر۲» بود که رزمندگان لشکر، منطقهی شیعهنشین «نبلالزهرا» را پس از چهار سال محاصره آزاد کردند.
در سال ۱۳۹۸ سردار حقبین مفتخر به دریافت نشان «فتح۳» شد. او هماکنون مسئول ادارهی رزمی-تخصصی معاونت آموزش کل سپاه است.
کتاب «گیل مانا» روایت نبردهای این رزمندهی دفاع مقدس و جبههی مقاومت است.
کتاب «ریشههای تهاجم» (جلد اول) از سری کتابهای پنججلدی تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق است که به همّت مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ تألیف و منتشر شده است.
دربارهی کتاب:
کتاب «ریشههای تهاجم» از سری کتابهای پنججلدی تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق است که به همّت مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ تألیف و منتشر شده است.
تألیف این مجموعهی پنججلدی به زمانی برمیگردد که مسئولان دورهی عالی جنگ سپاه پاسداران، یعنی عالیترین مقطع آموزشی در این نهاد از «محسن رضایی» -فرماندهی وقت سپاه- دعوت کردند تا بحث تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق را برای دانشجویان دکتری مطالعات جنگ تدریس کند. در همین راستا به پیشنهاد وی گروهی پژوهشی تشکیل شد تا متون این درس را تهیه کند.
ویژگی این کتاب آن است که به دست کسانی تألیف و تنظیم شده که خود در طول هشت سال دفاع مقدّس نقش مؤثری در جنگ ایفا کرده و درک درست و همهجانبهای از جنگ داشتهاند.
دیباچهی کتاب را محسن رضایی، فرماندهی پیشین سپاه پاسداران، نگاشته است. وی در این قسمت توضیحاتی دربارهی این مجموعه و هدف از جمعآوری آن داده است.
کتاب شامل شش فصل است. هر فصل را گروهی از استادان و محققان رشتههای نظامی نگاشتهاند و پس از پایان فصل، مآخذ مربوط به آن بخش، بهدقت درج شده است.
مجموعه تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق از مجموعههای پژوهشی و تحلیلی این مرکز دربارهی جنگ تحمیلی است که تاکنون سه جلدِ آن با نامهای «ریشههای تهاجم»، «جنگ بازیابی ثبات» و «تنبیه متجاوز» منتشر شده است.
کتاب حاضر جلد اوّل از این مجموعه است و در آن عوامل و زمینههای سیاسی، بینالمللی، تاریخی، جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی جنگی که با تهاجم ارتش عراق به سرزمین ایران اسلامی آغاز شد، بررسی شده است.
دربارهی نویسنده
«فرهاد درویشی سهتلانی»، متولد سال ۱۳۴۰ است. وی مدرک دکترای تخصصی رشتهی علوم سیاسی (گرایش مسایل ایران) را از دانشگاه تربیت مدرس تهران دریافت کرده است. درویشی پژوهشهای متعددی در زمینههای سیاست خارجی، مطالعات جنگ و آیندهپژوهی داشته و مقالههای بسیاری در نشریات گوناگون با این موضوعات به چاپ رسانده است.
وی در دانشگاههای بینالمللی امام خمینی(ره)، دانشگاه تهران، دانشگاه امیرکبیر، دانشگاه امام حسین(ع) و پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی تدریس کرده است.
این کتاب گویا روایتگرِ دو داستان نمایشی کوتاه از زندگی آدمهایی است که پس از جنگ تحمیلی با آسیبها و تبعات آن، دستوپنجه نرم میکنند.
* طاها: «طاها» و مادرش همراه تعدادی از اهالی منطقهی جنگی، به محل زندگی خود بازگشتهاند و با وجود اخطار نیروهای سپاه مبنی بر خروج سریعتر از منطقه برای پاکسازی مینهای موجود در آنجا، حاضر به ترک محل زندگی خود نیستند. طاها که بهدنبال جسد پدرش در آنجا میگردد، روزی با منفجر کردن یک مین، به گوری دسته جمعی راه مییابد.
* یوسف: «یوسف» جانبازِ دوران جنگ است و مشکل اعصاب دارد و گاهی همسرش «فروزان» را کتک میزند. ولی فروزان حاضر نیست یوسف را به آسایشگاه ببرد. یوسف که خودش از این وضعیت ناراحت است، تصمیم میگیرد به آسایشگاه برود، ولی فروزان مانع او میشود.
این کتاب گویا دربردارندهی خاطرات امیر سرتیپ خلبان «محمد انصاری»، فرماندهی پیشین هوانیروز و جانبازِ دوران دفاع مقدّس، است.
هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران در روزهای اوّل جنگ ایران و عراق توانست با حضور بهموقع و سریع در مناطق جنگی و همهی محورهای جنوب و غرب، پروازهای عملیاتی را شروع کند و سدّ مستحکمی در مقابل نیروهای عراقی به وجود آورد.
خلبانان بالگردها همراه با یگانهایی از ارتش و سپاه و بسیج در بازداشتنِ دشمن و وادار کردن آنها به ایجاد خاکریز و فرورفتن در دل زمین، نقش بهسزایی ایفا کردند.
سرتیپ خلبان جانباز «محمّد انصاری» (متولّد سال ۱۳۲۴ در محلهی نواب تهران)، فرماندهی بالگردهای جنگ تحمیلی و فرماندهی پیشین هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران است.
وی در سال ۱۳۴۷ تحصیل در دانشکدهی افسری را به پایان رساند و سپس به تیپ ۵۵ هوابُرد پیوست. پس از آن با رستهی فنّی «اردنانس» وارد هوانیروز شد.
انصاری سپس برای فراگیری دورههای خلبانی به ایتالیا اعزام شد و پس از انقلاب، به دستور سرلشکر «علی صیاد شیرازی» (فرماندهی وقت نیروی زمینی ارتش) به سِمت فرماندهی پایگاه هوانیروز اصفهان انتخاب شد.
انصاری در سال ۱۳۶۶ فرماندهی هوانیروز ارتش شد و بهمدّت هفت سال فرماندهی هوانیروز ارتش و معاونت فرماندهی نیروی زمینی ارتش را (با هفتاد درصد جانبازی) در کارنامهی نظامی خود ثبت کرد.
در خرداد ۱۳۶۸ و در بحبوحهی مراسمِ ارتحال امام خمینی(ره) تمام رجال سیاسی و مسئولان وقت و بیت امام(ره) در روزهایی که مراسم تشییع و تدفین انجام میشد، از طریق بالگردهای هوانیروز ارتش از جماران به بهشت زهرا جابهجا میشدند.
هنگامیکه پیکر امام راحل(ره) بر روی دوش مردم تشییع میشد، بهعلّتِ ازدحام جمعیّت و کُندیِ مراسم تشییع، تصمیم گرفته شد پیکر امام خمینی(ره) با بالگرد به بهشت زهرا(س) انتقال یابد و این کار با همکاری هوانیروز ارتش به انجام رسید.
امیر سرتیپ محمّد انصاری و کمکخلبان «سرگرد ملکوتی» خلبانان بالگردِ حامل پیکر امام(ره) بودند و این مأموریت با بالگردِ ۲۱۴ هوانیروز در آن روز تاریخی انجام شد.
مجموعه سه قسمتی « نبردهای فانتوم » به بررسی تاریخچه هواپیمای F4 یا فانتوم در ایران و حضور حماسه ساز خلبانان این هواپیما در دفاع مقدس اختصاص دارد.
ترانه “تصویر غیرت” به تهیه کنندگی سایت “بوشهر ۲۴ ” و با صدای ساسان نوذری رونمایی شد.
سایت ” بوشهر ۲۴ ” جهت پاسداشت حماسه عظیم ۹ دی و تبیین چرایی و ریشه یابی این حماسه، اقدام به تولید ترانه ای با عنوان ” تصویر غیرت” کرد.
گفتنی است این اثر با خوانندگی ساسان نوذری،ترانه سرایی احمد منصوری و حسین فروزنده، آهنگسازی و تنظیم اکبر ابراهیمی و مدیریت عبدالحسن رفیعی نژاد تولید شده است.
این کتاب گویا، روایتی است شنیدنی از زندگی جانبازِ شهید «سید محمود موسوی».
این کتاب روایت مردی از اهالی اصفهان است که رانندهی کامیون بود. کتاب «همسفر» بهاجمال زندگی او را در سه مرحله برای مخاطبان بازگو کرده است:
مرحلهی ابتدایی که پیش از انقلاب اسلامی است و درظاهر هیچ رابطهای با انقلاب ندارد. وی پس از آشنایی با حضرت «امام خمینی(ره)» به انقلاب اسلامی علاقهمند میشود. بعد از انقلاب به جهاد سازندگی میپیوندد و با شروع جنگ تحمیلی علیه ایران، خود را به جبهه میرساند و درابتدا به عنوان راننده در بخش تدارکات سپاه پاسداران مشغول به کار میشود.
پس از مدتی، وارد مرکز مطالعات میشود و از همینجاست که با گروهی از راویان آشنا شده و سیری جذاب و تأثیرگذار در شخصیت این فرد دیده میشود.
شهید موسوی اگرچه راوی نبود و بهعنوان راننده و نیروی تدارکاتی در مجموعهی راویان جنگ حضور داشت، اما همراهی، آمادگی بالا و قبول مأموریتهای حساس باعث شد تا وی نیز سهم بسیاری در پشتیبانی از راویان صحنهی نبرد داشته باشد.
او در عملیات «خیبر» و «طریقالقدس» به جابهجایی راویان مشغول بود، تا اینکه در یکی از رفتوآمدها دراثر انفجاری مهیب جانباز شد. وی در سیزدهم فروردین سال ۱۳۸۳، براثر شدت جراحات وارده، جامهی شهادت را بر تن کرد.
*دربارهی کتاب:
کتاب «همسفر» که بهکوششِ «مجید سانکهن» منتشر شده، یکی از کتابهای مجموعه «راویان صحنه جنگ» است که مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدّس آن را منتشر کرده است. هر جلد از مجموعه کتابهای راویان صحنهی جنگ شاملِ مجموعه خاطرات، داستانها و سرگذشت افرادی است که در زمان جنگ در خطّ مقدّم حضور داشتند و با جنگ، بهشکلِ مستقیم روبهرو شدند. این اتفاقات تصویری واضح از شهدای جنگ در اختیار مخاطب علاقهمند به تاریخ شفاهی قرار میدهد.
هدف مجموعه راویان صحنهی جنگ، آشناسازی نسل جوان با انسانهای پاک و بیادّعایی است که از جان خودشان برای دفاع از میهنشان گذشتند. این مجموعه بخشی از ویژگیها و خاطرات افرادی است که در جبههی نبرد، با شجاعت شهید شدهاند.
کتاب «همسفر» که گوشههایی از زندگی جانبازِ شهید «سیدمحمود موسوی» را روایت میکند، از ۱۰ فصل تشکیل شده و در هر فصل، رفتار شهید با خانواده، دوستان و موقعیتهای زندگی وی در ادوار گوناگون روایت شده است.
در برخی از فصول نیز خصوصیات شهید موسوی به روایت همسر و دوستان و آشنایان شهید نقل شده و در پایان کتاب، تصاویری از جانبازِ شهید سید محمود موسوی درج شده است.
دانلود آهنگ میانی سریال گاندو ۲
دلم قرصه قرصه میدونم که هستی
چقد امن خاکم از اینکه تو هستی
چه آرومه قلبت چقد خوبه حالت
خدا پشت تو هست که تخت خیالت
شبیهت شدن آرزوی منه
نگاهت مثل کوه پشت منه
که وقتی میاد اسم تو رو زبون
جهان پیش پام زانو میزنه
تو از هر چی داری دل میکنی
نمیشناسمت قهرمان منی
تو از حال دنیا خبر داریو
خودت رو به خاک و به خون میزنی
یه دنیا دعا بدرقت تا همیشه تنت مثل یک سرو باشه
کی غیر تو میتونه مردونه وایسه حریف شب سرد باشه
مثل تو مرد باشه …
تویی که زندگیتو گرفتی کف دستت نیفته سایه شب رو سر من
تویی که پاسداری از آب و خاک و ریشه ام بمونه سایه تو رو سر من
این کتاب گویا روایت شش قصهی کوتاه نمایشی از خانوادههایی است که عزیزانشان در خط مقدم جبهههای جنگ تحمیلی ایران و عراق میجنگیدند و آنها در پشت جبهه چشمانتظار بازگشتشان بودند.
* آبادان: داستان دربارهی پرستاری به نام «سودابه» است که در جریان جنگ تحمیلی حاضر به ترک آبادان و فرار نیست. او به انتظار بازگشت همسرش در آبادان میماند و به کارش ادامه میدهد.
* رفتن از کنار هم: «ژاله» نویسنده است و برای تکمیل آخرین کارش باید با «کاظم»، همرزم شهید «موسی» که دربارهی او مینویسد، گفتگو کند. در این زمان، همسر برادرش به خاطر بچهدار نشدن برادرش، قصد دارد از وی جدا شود. حالا ژاله باید به شهرستان برود تا با او صحبت کند.
* اسیر اسیری: «آقا رمضان» دو پسر به نامهای «احمدرضا» و «جمشید» دارد. جمشید قصد ازدواج دارد. ولی آقا رمضان میگوید تا احمدرضا از جبهه بازنگردد و ازدواج نکند، جمشید نمیتواند ازدواج کند. اما احمدرضا عاشق همان دختری است که جمشید قصد ازدواج با وی را دارد!
* دیر آمدن: «حاج علی»، همراه پسر جوان همرزمش، بعد از شانزده سال اسارت آزاد شدهاند و با خوشحالی به سمت خانه میروند. غافل از اینکه «ناهید»، دختر حاج علی، معتقد است نبودن پدرش موجب شده تا مادرش دق کند و بمیرد.
* سوغات جنگ: «رضا» شوهر «فاطمه» قرار است از جبهه بازگردد و فاطمه نگران قولی است که به بچههایش داده است (پدرشان از جبهه برایشان سوغاتی بیاورد). او میخواهد به هر قیمتی شده برای بچهها سوغاتی بخرد تا آنها پدرشان را با دست پر ببینند.
* ردپای عشق: «سید مهدی» پسر «سید رضا علوی»، فرماندهی بسیج شرق که اسیر شده است، شانزده ساله است و اصرار دارد تا به جبهه اعزام شود. ولی هیچ پایگاهی حاضر به اعزام او نیست.
تا اینکه مسئول یکی از پایگاهها او را میشناسد و به دیدار مادرش میرود تا مطمئن شود که او پسر سید رضا است.
حکومت سیاه به بررسی سیاستهای بینالمللی ایالات متحده در حوزه نفت میپردازد و درصدد است تصویر روشنی از برنامههای آمریکا طی یک قرن اخیر در حوزه نفت و انرژی ارائه دهد.
این مستند به سیاستهای کاخ سفید در ایجاد و حفظ هژمونی نفتی خود با ابزار تحریم، جنگ، کودتا، ترور، ناکارآمدی اقتصادی، شورشهای اجتماعی و … میپردازد که اسناد مورد اشاره در این قسمت، از اسناد خود آمریکاییها استخراج شده است.
همچنین به صورت ویژه، سیاستهای آمریکا در کشورهای عربستان، شوروی، لیبی، عراق و ونزوئلا به عنوان منابع اصلی نفت جهان مورد بررسی قرار میگیرد تا مخاطب با اقدامات واشنگتن برای حفظ قدرت نفتی خود آشنا شود.
مادر، پس از شهیدشدن پسرش «جاسم»، با بغضی در سینه، آرزوی دامادکردن پسر دیگرش را دارد؛ اما ….
این داستان با لهجهی شیرین جنوبی اجرا شده است و مربوط به اولین روزهای آغاز جنگ تحمیلی است. خرمشهر در آستانهی سقوط است و مردم درحال رفتن از شهر هستند.
داستان، دربارهی خانوادهای آبادانی است که یکی از فرزندانشان شهید شده است و فرزندان دیگر هم در خرمشهر مشغول دفاع از شهر هستند. آنها تصمیم میگیرند از آبادان به شهرهای دیگر مهاجرت کنند، اما مادر مخالف است.
این کتاب گویا دربردارندهی خاطرات «اقدس محمّدزاده» بانوی امدادگر دوران دفاع مقدس است.
هشت سال جنگ گرچه ظاهر خشن و عصیانگری دارد، آسیبهای شدیدی به همراه آورد. عزیزان زیادی به خون غلتیدند، ولی در آن سالها انسانهایی تربیت شدند که ذخیره شد برای عصرهای بعد، اتفاقهایی افتاد که درسهای بزرگی شد برای قرنهای بعد… چنانکه در آن روزها حضرت امام خمینی(ره)، مراد جوانان، در وصف فداکاریهای بانوان سرزمینمان فرمودند:
«اینجانب در طول این جنگ صحنههایی از مادران، خواهران و همسران عزیز ازدستداده دیدهام که گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیری داشته باشد. این عظمت اسلام است که در چهرهی زنان انقلابی ما آشکار شده است و امروز بحمدلله آشکار است».
*دربارهی کتاب:
این کتاب داستان زندگی «اقدس محمّدزاده» است؛ دختر ۱۷سالهای که به عشق خدمت به میهنش راهی مناطق جنگی شد، در حالی که همزمان با او، برادرانش هم در مناطق دیگری از جبهه حضور داشتند. او تا آخرین روز بازگشت، حتی لحظهای از آمدن پشیمان نبود.
«در لباس سربازی» روایتی ویژه از حضور رهبر انقلاب در جبههها از نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی تا ترور ایشان در تیرماه سال ۶۰ است.
این کتاب گویا مجموعهای از داستانهای کوتاه طنز، ویژه گروه سنی نوجوان، دربارهی گروه تدارکات جبهه است.
بازتاب هر پدیدهی اجتماعی سیاسی را در هر جای دنیا میتوان در ادبیات دید؛ چون ادبیات از فضای جامعه جدا نیست و پیوند محکمی با وقایع زندگی دارد. به عبارت دیگر، ادبیات بهترین بستر برای ثبت تاریخ و حفظ و اشاعهی مسائل مهم روز است.
در کشور ما هم جنگ ایران و عراق، از امور خطیری است که بازتاب گستردهی آن به شکلگیری یک نوع ادبی جدید با عنوان «ادبیات دفاع مقدّس» منجر شده و آثار ارزندهی فراوانی به گنجینهی ادبی ما افزوده است؛ با وجود این، برای کودک و نوجوان امروزی که آن سالها را درک نکرده است، از جنگ سخن گفتن، کاری بس دشوار است.
نوجوان امروزی با وجود پیشرفتهترین وسایل ارتباط جمعی و در اختیار داشتن سرگرمیهای بهروزِ دنیا، به درک و فهم بسیار بالایی رسیده است و نوشتن برای این مخاطب باهوش، آن هم به قصد ایجاد شور و انگیزه و متعاقباً، آموختنِ بایدها و نبایدهای زندگی، کار سختی است.
آثاری که از جنگ میگویند، رنگ حماسی دارند و بیشتر به مسائل جدّی و واقعیّتهای جبهه و نبرد میپردازند و به همین دلیل ممکن است مخاطب نوجوان را آنگونه که باید، جذب نکنند. نوشتن برای کودک و نوجوان، نیاز به آگاهی از شخصیّت، طرز تفکّر، علایق و نیازهای این ردهی سنّی دارد. با درنظرگرفتن شرایط سنّی، نیازها و علاقهمندیها و نیز، توجه به موضوعِ جنگ و دفاع مقدّس، نویسندهی توانا و چیرهدست، باید از راهی وارد شود که او را در رسیدن به هدفش (تأثیر در مخاطب و ایجاد انگیزه برای پیگیری اثر) یاری دهد. یکی از این راهها، استفاده از طنز است. بسیاری از بزرگان ما در قالب طنز، دردها، فقدانها، آرمانهای خویش و جامعه را به تصویر کشیدهاند.
*دربارهی کتاب:
برخی اوقات از دفاع مقدس آنقدر گریهدار حرف میزنیم که خیلیها فکر میکنند جبهه خنده به خود ندیده است.
نویسنده در این کتاب کوشیده است بر مبنای خاطرات رزمندگان دوران دفاع مقدس در ۱۴ داستان طنز از شیرینکاریهای بامزه و جذاب، به موضوع تدارکاتچیها و افراد پشت صحنه جنگ بپردازد. کتاب «سُمبات»، داستانهایی با عنوانهای «تویوپ بابا رسول»، «تشت وضو»، «تکون نخور تا گندش درنیومده!»، «حمارمون سقط شده»، «شما خجالت نمیکشید نماز نمیخوانید؟!»، «مادهشیر»، «قربان الاغت، آقا قربانی» و … را دربردارد.
در خلال این داستانها، تصاویری به صورت سیاهقلم کار شده است تا مخاطب نوجوانِ این اثر بتواند با متن کتاب ارتباط بهتری برقرار کند.