کلیپ صوتی
روایتگری سردار احمدیان از شهیدی که به ۶ زبان زنده دنیا مسلط بود
ماجرای شهادت عباس و وداع مادر با پیکر بی سر فرزندش
پیشنهاد می شود حتما این کلیپ را دانلود نمایید.
کلیپ صوتی
روایتگری تکان دهنده سردار احمدیان از سرداران بی نام جنگ
روایت سه تن از شهدای جوان جنگ که در نوع خود بی نظیر هستند.
ای کاش این حرف من به گوش اون کسانی می رسید که امروز چنگال
و دندان آمریکایی ها را به رخ ما می کشند.به گوش بعضی ها
برسد که ما پای دینمان ایستاده ایم.
پیشنهاد می شود حتما این کلیپ را دانلود نمایید.
مداحی درباره امام خامنه ای و شهدا
مستند « آقا مرتضی » روایتی از زندگی مرتضی آوینی از زبان دوستان و خانواده اوست.
روز جمعه ماه محرم سال ۱۳۳۶ در یکی از محلههای مستضعف نشین اصفهان به نام «کوی کلم» خانواده با ایمان خرازی مفتخر به قدوم سربازی از عاشقان اباعبدالله (ع) گشت. هوش و ادب، زینت بخش دوران کودکی او بود و در همان ایام همراه پدر به نماز جماعت و مجالس دینی راه یافت و به تحصیل علوم در مدرسهای که معلمان آنجا افرادی متعهد بودند، پرداخت. اکثر اوقات پس از تکالیف مدرسه به مسجد محله به نام مسجد «سید» رفته با صدای پرطنینش اذان و تکبیر میگفت.
حسین در دوران فراگیری دانش کلاسیک لحظهای از آموزش مسایل دینی غافل نبوده و در آغاز دوران نوجوانی گرایش زیادی به مطالعه خبرها و کتب اسلامی و انقلابی داشت و به تدریج با امور سیاسی نیز آشنا شد. در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعی برای طی دوران سربازی به مشهد اعزام گشت. او ضمن گذراندن دوران خدمت، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید. در آن دوره او را برای عملیات سرکوبگرانه ظفار به عمان فرستادند ولی او از این سفر به معصیت یاد کرد و حتی نمازش را تمام میخواند. از همان روزهای اول انقلاب در کمیته دفاع شهری مسئولیت پذیرفت و برای مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگهای کردستان قامت به لباس پاسداری آراست و لحظهای آرام نگرفت. یک سال صادقانه در این مناطق خدمت کرد و مأموریتهای محوله او را راهی گنبد نمود.
با شروع جنگ تحمیلی به تقاضای خودش راهی خطه جنوب شد و در اولین خط دفاعی مقابل عراقیها در منطقه دارخوین مدت نه ماه، با تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی بسیار کم استقامت کرد و دلاورانی قدرتمند تربیت نمود. در سال ۱۳۶۰ پس از آزادسازی بستان تیپ امام حسین (ع) را رسمیت داد که بعدها با درخشش او و نیروهایش در رشادتها و جانفشانیها، به لشگر امام حسین (ع) ارتقا یافت. حسین شخصاً به شناسایی میرفت و تدبیر فرماندهیاش مبنی بر اصل غافلگیری و محاصره بود حتی در عملیات والفجر ۳ و ۴ خود او شب تا صبح در عملیات خاکریزش شرکت داشت و در تمامی عملیاتها پیشقدم بود. حسین قرآن را با صدای بسیار خوب تلاوت میکرد و با مفاهیم آن مأنوس بود. او علاوه بر داشتن تدبیر نظامی، شجاعت کمنظیری داشت. معتقد به نظم و ترتیب در امور و رعایت انضباط نظامی بود و در آموزش نظامی و تربیت نیروهای کارآمد اهتمام میورزید. حساسیت فوقالعاده و دقت زیادی در مصرف بیتالمال و اجرای دستورات الهی داشت.
از سال ۱۳۵۸ تا لحظه آخر حضورش در صحنه مبارزه تنها ایام مرخصی کاملش هنگام زیارت خانه خدا بود. (شهریور ماه سال ۱۳۶۵) در سایر موارد هر سال یکبار به مرخصی میآمد و پس از دیدار با خانواده شهدا و معلولین، با یاران باوفایش در گلستان شهدا به خلوت مینشست و در اسرع وقت به جبهه باز میگشت. در طول مدت حضورش در جبهه ۳۰ ترکش میهمان پیکر او شد و در عملیات خیبر دست راستش را به خدا هدیه کرد. اما او با آنکه یک دست نداشت برای تامین و تدارکات رزمندگان در خط مقدم تلاش فراوان مینمود. در عملیات کربلای ۵ زمانی که در اوج آتش توپخانه دشمن، رساندن غذا به رزمندگان با مشکل مواجه شد حاج حسین خود پیگیر این امر گردید و انفجار خمپارهای این سردار بزرگ را در روز جمعه ۸/۱۲/۱۳۶۵ به سربازان شهید لشگر امام حسین (ع) پیوند داد و روح عاشورایی او به ندبه شهادت، زائر کربلا گشت و بنا به سفارش خودش در قطعه شهدا و در میان یاران بسیجیاش میهمان خاک شد.
سریال انیمیشن “سلام بر ابراهیم” درباره شهید ابراهیم هادی ملقب به «علمدار کمیل» است و سلحشوری ها و رشادت های این سرباز امام خمینی (قدس سره) را روایت می کند.
پهلوان بسیجی ابراهیم هادی از بنیانگذاران گروه چریکی شهید اندرزگو در جبهه گیلانغرب و ستاره ورزش کشتی کشورمان است؛ او در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد؛ ابراهیم چهارمین فرزند خانواده بود؛ او در نوجوانی طعم تلخ یتیمی را چشید، از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد.
شرح زندگی سردار شهید ذبیح الله عالی سرداری از خطه ی مازندران، شهر جویبار از ولادت تا شهادت از زبان خانواده و همرزمان ایشان
این مستند روایتی از همراهان حاجعبدالله والی در مسیر خدمترسانی به یک منطقه محروم است.
این برنامه روایتی از مرور خاطرات سه رزمنده غواص آزاده از عملیات کربلای چهار و اسارتشان است.