«یحیی» روایتی است از زندگی «سید یحیی رحیم صفوی» از فرماندهان جنگ.
چندوقتی بود مادرم جلوی چشم ما ذرهذره آب میشد. بعضی وقتها حتی توان حرف زدن نداشت. با دست به چیزی اشاره میکرد؛ خواهرم ماهمنیر بلند میشد و براش میآورد. بیشتر وقتها به صورتش نگاه میکردم. دلم نمیخواست اینطور رنگپریده ببینمش. استخوان گونههایش بیرون زده بود، انگار یک لایه پوست نازک رویش کشیده بودند. وقتی داشت با دستهای لرزان بغچهی حمامش را میبست، احساس میکردم گوشوارههایش که به هر لنگهی آن یک سکه آویزان بود، روی لالهی گوشش سنگینی میکند.
مادرم زیبا و از خانوادهای بافرهنگ بود. چشمهایی سبز و موهایی طلایی داشت. پدرم وقتی جوان بود، برای مسابقهی تیراندازی روی اسب به شهرکرد رفته بود؛ آنجا مادرم را بین تماشاچیها دیده و با یک نگاه به آن چشمهای سبز عاشقش شده بود… .
«یحیی» روایتی است از زندگی «سید یحیی رحیم» از فرماندهان جنگ. داستانی جذاب و متفاوت از زبان یک فرمانده جنگ. پیشنهاد میکنیم بشنوید و لذت ببرید.
محمدعلی رجایی دومین رئیس جمهور ایران بود که در یک بمبگذاری ترور شد. رجایی از تاریخ ۱۱ مرداد ۱۳۶۰ تا ۸ شهریور همان سال یعنی به مدت ۲۸ روز در مقام ریاست جمهوری بود.
این کتاب گزارشروایتی از روستای گلین در غرب کشور است؛ روایتی از ایستادگی اهالی این روستا در دوران دفاع مقدس.
داستان از پایانهی مسافربری در تهران آغاز میشود تا به ورود نویسنده و دوست همراهش به بنیاد شهید سنندج برسد. نویسنده در طول مسیر به خواننده میگوید که بار سوم یا چهارم است که به سنندج سفر میکند، درست «مثل کارآگاهی ادبی که قصد دارد ته و توی واقعهای را برای نوشتن قصهای درآورد».
محور کتاب «گلین» است که در ابتدا گمان میرود روایت یک زن است (گلین در زبان ترکی به معنای عروس است) اما از اواسط داستان متوجه میشویم که نام روستاییست و مردمان آن در اواخر سال ۱۳۶۰ قهرمان قصهی این کتاب شدهاند. در این سال چهل مرد روستا به اسارت گروههای ضد انقلاب درمیآیند و به گروگان گرفته میشوند. آنها به جرم همکاری با دولت و خیانت به خلق کُرد مجرم شناخته میشوند و در روستاهای اطراف گردانده میشوند تا عبرتی برای دیگران باشند.
گلین عروس سرخپوش، نویسنده: رحیم مخدومی، نشر شاهد.
«گلین عروس سرخپوش»، خاطرات شفاهی مردمان این روستا و یادداشت روزانهی نویسنده در زمان جمعآوری اطلاعات برای نگارش کتاب است. اگرچه به نظر میرسد قرار است در این کتاب جریان اسارت چهل گروگان روستای گلین بیان شود، اما داستانهای فرعی که بین روایت قصهی اصلی فاصله میاندازد، از ستمهایی که بر روستاییان در غائلهی کردستان شده، پرده برمیدارد؛ داستانهایی فرعی که هرکدام یک دنیا حکایت دارند.
سرگذشت حاکمیت در کشور عراق در تاریخ معاصر و ارتباط آن با غرب در مستند به تصویر کشیده شده است.
در یکی از خاطرات این کتاب آمده است: در یکی از سفرها در بیروت، در خانهی دوستی، با یکی از روحانیون هجرتکرده از ده به شهر بحثی داشتم.
جنوب لبنان، خصوصاً منطقه جبلعامل، روزگاری مهد تشیع بود و علما و فضلای بزرگی در این سرزمین پرورش یافتند. البته، بیشتر ایشان در نتیجهی ظلم و جور امرای عثمانی یا به شهادت رسیدند و یا مانند اجداد سید موسی، بهناچار آوارگی و هجرت را برگزیدند.
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی نیز تحولات سیاسی و اجتماعی و پس از آن، تسلط استعمار فرانسه، مزید بر علت شد تا شیعیان جنوب، بیشازپیش، در محرومیت و عقبماندگی به سر برند. حتی در دوران استقلال نیز بقایای فئودالهای متنفذ اجازه نمیدادند تا ایشان، از وضعیت اسفبار خویش رهایی یابند. در این اوضاعواحوال تنها سرمایهای که برای این مردم باقی مانده بود، حضور اندک رهبران گرانقدری چون «سید عبدالحسین شرفالدین» بود که یکی از اصلاحگران فعال زمان خود محسوب میشد و عمر خویش را صرف مبارزه و مقابله با استعمار فرانسه کرده بود. او در یکی از سفرهایش به ایران، با خویشاوندانش یعنی خانوادهی صدر ملاقات کرد و پس از گفتوگو با سید موسی، تحتتأثیر ویژگیهای شخصیتی این طلبهی جوان قرار گرفت.
سید موسی هم در زمان اقامت خود در نجف دو بار به صور سفر کرد. در این سفرها، علامه شرفالدین همهی تلاش خود را به کار گرفت تا ضمن آشناکردن سید موسی با لبنان، بذر علاقه به شیعیان مظلوم این دیار را در دل وی بکارد و مقدمات جانشینیاش را، پس از خود، فراهم کند و چنین نیز شد.
تکلیف خود میدانم که برای آنها کاری انجام دهم. چیزهایی که از ایران میدانید خود نیز میدانم. شاید بیشتر از شما هم بدانم. میدانم که موقعیتهای خوبی در ایران وجود دارد، اما از تکلیف شرعی نمیتوان خلاص شد.
مدتی بعد علامه شرفالدین دارفانی را وداع گفت و فرزندانش برای عمل به توصیهی پدر از سید موسی دعوت کردند تا رهبری شیعیان لبنان را عهدهدار شود. دعوتی که از جانب بزرگانی همچون آیتالله بروجردی و آیتالله حکیم نیز به استجابت آن سفارش شد.
این کتاب زندگینامهی مختصری از امام موسی صدر با زبانی ساده است که فعالیت و ابعاد مختلف زندگی وی را شرح میدهد.
در این مستند به اشغال افغانستان توسط سربازان آمریکایی پرداخته می شود که به کشتار و استفاده از سلاحهای شیمیایی مثل فسفر سفید در افغانستان اقرار کردند.
ویسندگان این کتاب، ضمن مصاحبههای مفصل با برخی از فرماندهان بلندپایهی ارتش عراق، زوایای پنهان و مختلفی از جنبههای سیاسی و نظامی تجاوزِ رژیم بعث عراق به ایران را آشکار کردهاند.
دربارهی کتاب
کتاب «جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام» دومین مجلد از مجموعه کتابهایی به شمار میرود که با حمایت شورای اطلاعات ملی آمریکا تهیه شده تا برخی مسائل مربوط به عراق در زمان صدام را از طریق گفتوگو با مقامات رژیم سابق عراق روشن کند.
این کتاب، با محوریت گفتوگو با چهار نفر از افسران عالیرتبهی عراقی دربارهی عملیاتهای دریایی، هوایی، اطلاعات نظامی و توسعهی توانمندیهای نظامی ارتش سابق عراق ترجمه شده است. سرلشکر «میسر رشید الطرفه العبیدی»، افسر ارشد و یکی از فرماندهان اطلاعات عراق در بخش مرتبط با ایران در طول جنگ، سرلشکر بازنشسته «علاءالدین حسین مکی خمس»، رئیس ستاد سپاه سوم و فرمانده ادارهی توسعهی رزمی عراق در زمان جنگ با ایران، سپهبد «عبید محمد الکعبی» فرمانده نیروی دریایی ارتش عراق در سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۸ و سرلشکر «علوان حسّون علوان العبوسی» فرمانده اسکادران و تیپ هوایی در جنگ با ایران، در این کتاب سخن گفتهاند.
* کتاب:
جنگ ایران و عراق از دیدگاه فرماندهان صدام
مؤلفان: لیلا سابارا، آناام. ونگاس، ویلیامسون مورای، الیزابت ناتان، کوین وودز
مترجم: عبدالمجید حیدری
زبان: فارسی
سال چاپ: ۱۳۹۵
ناشر: مرز و بوم، وابسته به مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه
تصویرگر: سید هادی خاوشی
تعداد صفحات: ۴۱۸
****شنونده گرامی، پیشاپیش از کیفیت پایین و اشکالات جزئی برخی از بخشهای نمایش پوزش میطلبیم.****
این داستان، ماجرای خانوادهای است که با اولین هجوم دشمن، از اهواز به شوشتر نقل مکان میکنند و در آنجا ساکن میشوند، اما فرزندشان اسماعیل، با این هجرت مخالف است و سعی میکند حداقل پدرش را برای دفاع از شهرشان به اهواز برگرداند.
یک خانوادهی اهوازی با اولین حملههای هوایی رژیم بعث، اهواز را ترک کردند و هر کدام به جایی رفتند. خانوادهی «مشهدی ابراهیم کفاش» به شوشتر رفتند و آنجا زندگی سختی را آغاز کردند. در این بین فرزند خانواده که اسماعیل نام دارد، با خانوادهاش درگیر این بحث است که چرا شهر را ترک کردهاند. پدر خانواده راضی است که همراه پسر به اهواز برگردد و دکان کفاشیاش را باز کند، اما مادر سعی میکند آنها را از این تصمیم منصرف کند. اسماعیل از اینکه شهرشان را ترک کردهاند شرمگین است؛ بنابراین همراه پدرش به اهواز برمیگردد و به جمع کسانی که در شهر ماندهاند، میپیوندد.
اسماعیل در اولین مرحلهی ورودشان به اهواز، پدرش را به بازار میبرد تا مغازهی کفاشیاش را باز کند. با باز شدن دکان کفاشی مشهدی ابراهیم، کاسبهای دیگر بازار هم یکییکی شروع به بازکردن مغازههایشان میکنند. نانوایی که باز میشود، مردم صف میکشند برای خرید نان. در این حال خمپارهی دشمن همچنان بر سر اهالی شهر میبارد.
مردی به نام «آقا جبار» به هرکجا سرک میکشد و مراقب کارهای مردم است. اسماعیل که چیزهایی دربارهی آقا جبار شنیده، نمیتواند پدرش را به قبول آن شنیدهها وادار کند… .
***
* دربارهی نویسنده:
«سید محمود قادری گلابدرهای» متولد ۱۳۱۸ در گلابدرهی شمیران است. او از شاگردان «جلال آلاحمد» و بعدها از دوستان وی بود. وی پس از پایان تحصیلات متوسطه، برای تحصیل در رشتهی ادبیات به دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران وارد شد، اما تحصیلش را نیمهکاره رها کرد. سپس در دانشگاه بینالمللی لندن در رشتهی ادبیات انگلیسی درس خواند و در همان دوران با زنی سوئدی ازدواج کرد. گلابدرهای در سالهای حضور در ایران کارهای متنوعی را تجربه کرده است. از شبانی در کوههای شمیران، گردو و بلالفروشی سرِ پل تجریش، تا مترجمی زبان سوئدی، مسئولیت انتخاب کتابهای ایرانی برای مهاجران ایرانی در سوئد، کارشناسی مرکز پژوهش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اپراتوری و فوتره گرامتری سازمان نقشهبرداری و….
سید محمود گلابدرهای در ۱۵ مرداد سال ۱۳۹۱ در سن ۷۳سالگی و پس از گذراندن یک دورهی بیماری در بیمارستان الغدیر تهران از دنیا رفت.
از محمود گلابدرهای تاکنون ۳۳ کتاب منتشر شده که نخستین آن «سگ کورهپز» در سال ۱۳۴۹ منتشر شد. وی در سال ۱۳۵۰ رمان «پر کاه» را نوشت و «بادیه» را در سال ۱۳۵۶ به چاپ رساند؛ رمانی که «عباس کیارستمی» فیلمنامهای اقتباسی بر اساس آن نوشت. رمانهای پرستوها، دال، حکومت نظامی، سنگ به مثقال، آقا جلال، سفر به حجلهگاه عشق، ده سال هوملسی در آمریکا و … از دیگر آثار وی هستند.
«داریوش مهرجویی» از رمان «دال» فیلمنامهای با نام «صحرای سرد» نوشته که موضوع آن در سوئد میگذرد و به زبانهای دیگر نیز برگردانده شده است.
داستان «اسماعیل، اسماعیل» یکی از اولین آثار داستانی دفاع مقدس است که در سال ۱۳۶۰ منتشر شده و چندین بار در شمارگان بالا چاپ شده است.
«اسماعیل، اسماعیل» نمونهای برجسته از رمانهای مثبتگرایانهی حوزهی دفاع مقدس است. شخصیتهای این داستان برای رضای خدا میجنگند و همسو با دولت، انقلاب و تودههای عظیم مردم هستند و مرگ را در این جنگ شهادت میدانند. زبان صمیمی و خودمانی گلابدرهای، چه بر روی صفحهی کاغذ، چه با صدای استاد رضوی، خواندنی و شنیدنی است.
تاب «مردانی حوالی خورشید»، نوشتهی ناصر پروانی، بخشی از خاطرات امیر حبیب بقایی، فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش، در دوران جنگ و زندگی خانوادگی اوست.
دربارهی کتاب
«امیر حبیب بقایی» از دوستان نزدیک شهید عباس بابایی بود. سابقهی آشنایی آنها به سال ۱۳۵۴ در پایگاه هوایی دزفول بازمیگشت. وی همچنین در آن سال در پایگاه دزفول با سرلشکر مصطفی اردستانی همخدمت بود و در سالهای بعد در پایگاه ششم شکاری بوشهر و پایگاه دوم شکاری تبریز نیز به همکاری با آنها ادامه داد.
از نکات بارز این کتاب تبیین نقش پررنگ همسران شهدا و رزمندگان در دوران دفاع مقدس است. یکی از ۱۰ فصل این کتاب «پایگاهی به نام همسرم» نام دارد. همچنین در بخشهایی از این کتاب به جانفشانیهای مردم شهر دزفول اشاره شده و دربارهی شش عملیات بزرگ و نقش نیروی هوایی در آن صحبت شده است.
دربارهی نویسنده
«ناصر پروانی» متولد تیر ماه ۱۳۵۹در تهران و ساکن تهران است. او مدرک دکترای مدیریت استراتژیک، کارشناسی ارشد مدیریت تحول و کارشناسی مدیریت بازرگانی دارد. وی هماکنون در دانشگاه شهید بهشتی شاغل است و در زمینهی ادبیات، شعر و متون ادبی فعالیت میکند.
از آثار او میتوان اینها را نام برد:
تبسم چشم، کمی دورتر از فاصلهها، دوباره میسرایمت، به نام من به کام عشق، دردی به نام عاشقی، شعرهایم بوی باران میدهد.
رمان عاشقانهی «سایه عاشقی» از پروانی به چاپ رسیده که با استقبال خوبی روبهرو شده است.
* کتاب:
مردانی حوالی خورشید: بخشی از خاطرات امیرسرتیپ خلبان حبیب بقائی فرمانده سابق نهاجا.
نویسنده: ناصر پروانی
ناشر: نشر شاهد
تعداد صفحات: ۱۵۹
سال چاپ: ۱۳۹۹
این مستند به معرفی شهید حسین همدانی فرمانده سپاه اسلام و خدمات او می پردازد.
زن در اسلام جایگاه رفیع و شایستهای دارد. در منابع اسلامی و قرآن مجید از زن نه بهعنوان تکمیلکنندهی مرد، بلکه بهعنوان انسان یاد شده است.
در قرآن آنجا که خطاب «یا ایّها الانسان» و «یا ایّها الذّین آمنو» را مشاهده میکنیم، مراد انسان است، نه مرد یا زن بهتنهایی. خداوند هنگامی که راه تکامل در زندگی را بیان میفرماید، زن و مرد را لباس هم میخواند که برای آرامش نیاز متقابل به هم دارند. در قرآن کریم از زنان نمونهای یاد شده که زندگی و سلوک آنان دلیل بر این حقیقت است که زن انسان کاملی است. اشارهی زیبای قرآن به مادر حضرت موسی (ع) که: «ما به او وحی کردیم.» نشان از قابلیت زن دارد که میتواند پذیرای وحی و دستور و الهامات الهی باشد. همچنین ماجرای زندگی ساره، همسر ابراهیم و هاجر، مادر اسماعیل نبی، و نقش آنان در بنای خانهی کعبه داستان مفصّل عشقبازی و بندگی است.
برای نگارش این اثر، به نقل از نویسنده، ۲۲ تن از زنان شهید مؤثر در صحنههای انقلاب و جنگ تحمیلی انتخاب شدهاند که میتوان به «پروانه شماییزاده»، بانوی پرستار و فعال در جبههها و «طیبه واعظی» و «فاطمه جعفریان»، از شهدای گروه مهدیون اصفهان و مبارزان انقلاب اشاره کرد.
کتاب چشمههای یاس با تکیه بر اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران و گفتوگو با خانوادهی این شهیدان نوشته شده است.
زندگینامهی ۲۲ بانوی شهید دوران انقلاب اسلامی و دفاعمقدس، به همت «علی رستمی» در کتاب «چشمههای یاس» تدوین شده و در قالب کتاب گویا درآمده است. امیدوارم بشنوید و لذت ببرید.
زمانی که فضای کشور توسط اغتشاشات نا امن شود، شرایط، مهیای عملیات تروریستی میشود.
مراسم تشییع طلبه بسیجی مدافع امنیت شهید آرمان علیوردی، ظهر یکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱ با حضور پرشور و گسترده مردم انقلابی و طلاب و روحانیون در مسجد امام علی(ع) منطقه شهران تهران برگزار شد.
شهید «ناهید فاتحی کرجو» در چهارم تیرماه ۱۳۴۴ خورشیدی در سنندج متولد شد. پدرش از کارکنانِ ژاندارمری و مادرش زنی خانهدار بود.
ناهید بسیار مهربان بود. او اغلب لباس و وسایلش را به دیگران هدیه میکرد. وی از آغاز نوجوانی، با گروههای مبارز مسلمان همکاری نزدیک داشت و همسالانش را نیز از ستم رژیم پهلوی آگاه میکرد.
ناهید، پس از پیروزی انقلاب، به فعالیت دینی و انقلابیاش ادامه داد؛ تا آنجا که حزب کوملهی کردستان تاب نیاورد و ناهید را در حملهای ناجوانمردانه به اسارت درآورد. این دختر فداکار، پس از تحمل ماهها شکنجه و رنجِ اسارت، در تاریخ دهم تیر ۱۳۶۱، در هفدهسالگی، به شهادت رسید.
اندکی از بسیار خاطراتی که از وی در یاد اطرافیانش مانده، در دومین مجلد از مجموعهی «زنان آسمانی» گردآوری شده است.
روایتی از شاهدان عینی در حملهی تروریستی به حرم حضرت احمد موسی که ۱۵ نفر از هموطنان عزیزمان به شهادت رسیدند
سرنوشت شهر حلب در درگیری های داعش و جنگ داخلی سوریه با محوریت استادیوم این شهر