درسهای از قرآن _ حجت الاسلام محسن قرائتی _ ۱۲/۸/۱۳۹۰
در دورانی که حضرت ابراهیم (ع) متولد شد، مردم بابل در گمراهی به سر میبردند و بتپرستی دین رایج در میان آنها بود. خدا ابراهیم (ع) را از میان آنان برگزید و راه درست را به او نشان داد تا دیگران را راهنمایی کند.
کتاب، میزان، حدید / امام باقر (علیه السلام) و تداوم جهاد ضد استکباری / فیلم سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی / لینک مستقیم دانلود
استاد رحیم پور ازغدی که در هفته دفاع مقدس و یادمان شهادت امام باقر (علیه السلام) برگزار گردید به بیان ابعاد تقیه و جهاد ضد استکباری در روایات امام باقر (علیه السلام) پرداختند.
مدت زمان : ۳۳ دقیقه
کیفیت : TVRip (عالی) – [ریلیز اختصاصی مبین مدیا]
حجم کل : ۱۳۰ مگابایت
[هفته دفاع مقدس و یادمان شهادت امام باقر (علیه السلام) – ۱۳۹۳]
کاری از : شبکه قرآن سیما
حجت الاسلام سید احمد سجادی-شخصیت بزرگوار حضرت امام محمد باقر (ع)
در منطقهی «گنداب»، در همدان، مردى شرور و دائمالخمر به نام «على گندابى» زندگی میکرد. او در عین اینکه توجهى به امور دینى نداشت و سروکارش با اهل فسق و فجور بود، ولى بارقهای از مسائل اخلاقى در وجودش میدرخشید.
«علی گندابی» آوازهی خوبی در شهر ندارد. او میخواهد به قصد زیارت امام حسین(ع) همراه کاروان زیارتی سلیم به کربلا برود، اما دیگر زائران با آمدن او مخالفاند. تا آنکه «مولا حسن»، پیری فرزانه، آنها را از این کار منع میکند و میگوید: «چون علی گندابی قصد زیارت مولایش را دارد، نباید کسی با آن مخالفت کند.»
علی همراه کاروان عازم سفر میشود، اما دست تقدیر او را با زنی به نام «حنانه» آشنا میکند که صاحب کاروان تجاری بزرگی است… این سرآغاز زندگی تازهای برای علی گندابی است.
روایتی از حمله بی رحمانه و تروریستی گروهی به هدایت عبدالمالک ریگی در جاده زابل-زاهدان در اسفند ۱۳۸۴
سخنرانی حجت الاسلام رفیعی پیرامون شرح روایتی ازامام باقر (ع) درباره کوچک شمردن گناه و راضی بودن به وضعیت موجود (۲۳:۲۸)
«ماریا» دانشجوی رشته نقاشی است. او که مسیحی است، با دیدن تابلوی «عصر عاشورا» اثر استاد فرشچیان، تحت تأثیر این اثر هنری و تاریخی قرار میگیرد و به موضوع عاشورا علاقهمند میشود. وی پس از روز عاشورا و شب هنگام خواب عجیبی میبیند….
«ماریا» به همراه پدر و مادربزرگش در یکی از محلههای قدیمی ارمنینشین در تهران زندگی میکنند. ماریا دانشجوی رشته نقاشی است. او یک روز به همراه استاد و همکلاسهایش به موزه استاد فرشچیان میروند. در آنجا ماریا با دیدن تابلوی «عصر عاشورا»، تحت تأثیر این موضوع و این اثر تاریخی قرار میگیرد و به موضوع عاشورا علاقهمند میشود.
از طرفی «آندره»، پدر و «ژانت»، مادربزرگ ماریا، نگران این تغییر رفتار او هستند. مادربزرگ ماریا از او میخواهد روز عاشورا جایی نرود، چون قرار است «ژرژ» به همراه خانوادهاش به خانه آنها بیایند. ماریا خیلی از این موضوع ناراحت میشود. او روز عاشورا نمیتواند در مراسم عزاداری و تعزیه امام حسین (ع) شرکت کند. ماریا آن شب خواب عجیبی میبیند.
او به هزار سال قبل و روز عاشورا سفر میکند. در سرزمینی چشمش را باز میکند که به آن نینوا میگویند. ماریا در آنجا به مرد و زنی عرب برمیخورد که سپاه امام حسین (ع) را ترک کردهاند و به سمت کوفه میروند. زن با دیدن ماریا از همسرش میخواهد به او کمک کند، ولی مرد عرب قبول نمیکند. زن به ماریا کمک میکند. ماریا وقتی میفهمد که به هزار سال قبل آمده است، از زن و مرد عرب میخواهد راه رسیدن به سپاه امام حسین (ع) را به او نشان دهند.
زن عرب همسرش را راضی میکند همراه ماریا تا نزدیکی سپاه امام برود. ماریا به همراه زن عرب به سمت سپاه امام حرکت میکنند، ولی راه را گم میکنند. ماریا عجله دارد و میخواهد به موقع به سپاه امام برسد، قبل از این که دیر شود. آنها وقتی میرسند که جنگ تقریباً تمام شده و بیشتر سپاهیان امام به شهادت رسیدهاند. ماریا با دیدن صحنه عاشورا با وحشت از خواب میپرد و تب شدیدی میکند.
ژانت از آندره، پدر ماریا، میخواهد که به دنبال «پدر سرکیس» برود و او را هر چه سریعتر با خودش به آنجا بیاورد.
جلسات اخلاق استاد مکرم حجت الاسلام و المسلمین جاودان