دومین جلد کتاب قبیله لعنت،”کاهنان معبد جادو” مجموعه ای تاریخی فرهنگی به قلم اسماعیل شفیعی سروستانی نگاشته است.
این کتاب، علاوه بر رهگیری و بررسی تأثیر شیاطین در زندگی مردم از زمان باستان تا به امروز، فصلی به وجود موجودات ماورائی (مثبت و منفی) اختصاص یافته و درباره امکان ارتباط گیری با آنان از طریق علوم غریبه و کاهنان، از زمان گذشته تا امروز بحث کرده است.
اگر کتابهای بسیاری درباره ی زندگی ابلیس و شیاطینی همانند او خواندهاید، مطمئن باشید که در این کتاب به نکات تازهای دست پیدا خواهید کرد که نگرش شما را نه تنها درباره این موجودات آزاردهنده، بلکه درباره کلّ جهان و مقصد آن تغییر خواهد داد.
نویسنده در بخشی از این کتاب درباره ویژگیهای مشترک موجودات اساطیری آورده است:
آنچه در وقت مطالعه باورهای مذهبی (بینش اساطیری) اقوام باستانی، پس از تعدّد و تکثّر خدایان به چشم میخورد، آلودگی آن خدایان به صفات مذموم شیطانی و زذایل اخلاقی است. اینان، گاه در نمایش رذایل و پستی، گوی سبقت را از سایر موجودات میربودند.
به عبارت دیگر، اینان منزّه از صفات مخلوقات خود نبودند؛ بلکه واجد شیطانیترین صفات نیز بودند، به همین جهت بود که آنان، در گستره وسیعی از عرشالرّحمان تا فرشالشیطان حضور داشتند.
ویل دورانت در همینباره مینویسد:
شیوههای عبادت یونانیها هم مانند خدایان یونانی بسیار متنوّع بود. یونانیان برای دفع شرّ خدایان زمینی، به عبادت آنان میپرداختند؛ ولی خدایان آسمانی را صمیمانه پرستش میکردند.
ویل دورانت درباره خدایان مصری مینویسد: خود خدایان نیز برای آزردن یکدیگر، از سحر و افسون مدد میگرفتند.
*کتاب تاریخ فرهنگی قبیله لعنت، جلد دوم: (کاهنان معبد جادو) در سال ۱۳۹۴ در نشر هلال(زیر مجموعه انتشارات موعود عصر) و به قلم اسماعیل شفیعی سروستانی نوشته و به بازار آمد.
این مستند به معرفی پرویز شاه جهان از رهبران مشروطه شهر یزد می پردازد.
مولوی عبدالحمید امام جماعت مسجد مکی زاهدان در حالی با سیاه نمایی در سنگر محراب و منبر نظام را متهم به تبعیض و ناکارآمدی میکند که هر روز حاشیهها و اخبار جدیدی از چگونگی مدیریت مسجد مکی زاهدان توسط وی و اطرافیانش منتشر میشود و زندگی لوکس و اشرافی او صدای نزدیکانش را هم درآورده است.
رهبر معظم انقلاب در تبیین ملاکهای نامزدهای اصلح گفتند: اصلح کسی است که در تقیّد به دین و عمل و تشرّع دینی بهتر و جلوتر باشد، به استقلال کشور و وابسته نشدن به قدرتها اصرار بیشتری داشته باشد، به مبارزه با فساد عقیده جدی داشته باشد، و نسبت به منافع ملی جدیتر باشد یعنی منافع ملی و اسباب عزت و آسایش و پیشرفتکشور را بر منافع شخصی و تعصبات جناحی ترجیح دهد.
” قبیله لعنت ” عنوان مجموعه تاریخی فرهنگی هشت جلدی به قلم اسماعیل شفیعی سروستانی است. جلد نخست کتاب “بن مایه رویگردانی از خدا” نام دارد.
این کتاب به بررسی آغاز و ریشه دشمنی ابلیس با انسان و استراتژی او در این مسیر میپردازد.
نویسنده در فصل نخست کتاب اشاره دارد به سرگذشت ابلیس و سقوط او به خاطر استکبارورزی اش، نحوه فریب خوردن نخستین انسان از سلسله دشمنان لعنت شده خداوند، یعنی قابیل و گذاشته شدن نخستین سنگ بنای قبیله لعنت پرداخته است. در فصل دوم کتاب، سرگذشت اقوام باستانی و اسطوره هایشان را با نگاه گفته شده در فصل اوّل بازبینی کرده است.
نویسنده کتاب در این جلد از کتاب به بررسی عملکرد ابلیس از آغاز آفرینش تا تشکیل مجامع مخفی نگاشته است، با عنوان «بنمایۀ رویگردانی از خدا»، به معرفی نخستین و جدیترین دشمن انسان، یعنی ابلیس، از آغاز دشمنی او و نخستین پیرو حقیقیاش یعنی قابیل، به بیان نحوهی فریب او و استراتژیهای او برای تغییر آیندهی انسان، پرداخته است.
اما در فصل دوم، اوشفیعی سروستانی با نگاهی جدید به اسطورههای سرزمینهای کهن نگریسته است و با استنادات تاریخی، این اسطورهها را با همدیگر پیوند داده است. در این نگاه جدید، نقطه عطفها و نقاط مشترک و افتراق این اسطورهها و تأثیر آنها را در زندگی مردمان هر دوره را بیان کرده و سپس فرضیههای مختلفی راجع به ماهیت اسطورهها ارائه کرده است.
در بخشی از این کتاب آمده است:
و چون آدم (ع) از آن درخت خورد، بر زمین فرود آمد. هابیل و خواهرش که دوقلو بودند، برای او به دنیا آمد و قابیل و خواهرش نیز دوقلو به دنیا آمدند. سپس آدم (ع) به هابیل و قابیل دستور داد، قربانی کنند. هابیل گوسفنددار بود و قابیل دارای زراعت (و خرمن). هابیل رفت و یکی از بهترین قوچهای گله را برای قربانی آورد و قابیل قدری از زراعت نامرغوب خود را (در قربانگاه) حاضر کرد. پس قربانی هابیل قبول شد و قربانی قابیل پذیرفته نگشت و همین است گفتار خدای عزوجل: «و بخوان به درستی و حق بر آنها، خبر دو پسر آدم را که قربانی پیش بردند. پس، از یکی از آن دو، پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد.»
نویسنده در این کتاب داستان خلقت و اختلاف امم، داستان دو پسر آدم را بخوان! و … دیگر مباحث را مطرح کرده است. شنیدن کتاب مذکور را به شما شنوندگان و مخاطبان ارجمند دعوت می کنیم.
حضرت آیتالله خامنهای: «اگر به حکمت مندرج در عید قربان توجه شود، خیلی از راهها برای ما باز میشود. در عید قربان یک قدردانی بزرگ الهی نهفته است از پیامبر برگزیدهی حضرت حق، حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) که آن روز ایثار کرد. بالاتر از ایثار جان، در مواردی ایثار عزیزان است …»
دوران امامت امام موسی کاظم(ع) همزمان با حکومت ظالمانهی «بنیعباس» و مصادف با خلافت «هادی عباسی» است. نطفهی حادثهی جانگداز «فَخّ» از همان زمان بسته شد که حق خلافت را از فرزندان «رسول خدا(ص)» سلب کردند و به امویان ریاکار سپردند.
حکایتی از پایمردی و دلیری مردانی حقطلب و جانبرکف، پیروان «امام موسی کاظم(ع)»، در قیامی خونبار علیه «هادی عباسی» و والی خونخوارش «عبدالعزیز» را خواهید شنید.
این روایت از مجلس درس علوی صاحبسخنی آغاز شد که با احضار زاهد عارفاندیش به بارگاه والی و بستن باب روشنایی جویندگان فضیلت و معرفت، به امید قطع ریشهی عصیانپروری از آنان، نهفقط مکتبخانهی آن علوی زاهد را بستند، بلکه شاگردان را در دهلیز و سیاهچال بهزنجیرکشیدند و جان سوختند.
لیک این همه سودی نبخشید و هادی عباسی از درِ دیگر درآمد و «عبدالعزیز» را به کار گرفت که او هم نوبهی خویش حیلههایی را بهکار بست، تا شاید در سایهی ترس و وحشت مأموران خویش، انزوای مردان حق را فراهم آورد و در امنیت و آسایش مطلق، دواسبه در وادی هوس بتازد. این تدبیر نیز مؤثر نیفتاد و انگیزهی قیامی را از سوی نوادهی «امام حسن مجتبی(ع)» و یاران صدیق و جانبازش همچون «حسن بن محمد» و «سلیمان» و «یحیی» و هزاران مرد پاکباخته و ازجانگذشته فراهم کرد.
******
از شما مخاطبان محترم بابتِ کیفیتِ پایین صدا پوزش میخواهیم.
در داستان حضرت نوح (ع) می شنویم:
قوم نوح (ع) بت پرست بودند و خداوند نوح را برای راهنمایی آنها فرستاد. او مردم را هدایت میکرد، اما بیشتر آنان از فرمان او سرپیچی می کردند. آنها علاوه بر این، او را به خاطر عقایدش مسخره و تحقیر می کردند.
بعد از مدتی آنها از نوح خواستند برای اثبات درستی حرفهایش از خدا بخواهد عذابی بفرستد و نوح نیز از آنها نزد خداوند گله کرد. خداوند به او فرمود که کشتی بسازد و از هر حیوانی جفتی بردارد و به همراه ایمان آورندگان، سوار بر کشتی شوند تا نجات یابند.
باران شروع به باریدن کرد و وحی آمد که عذاب الهی نزدیک است. باران به قدری فزونی یافت که همه جا را فراگرفت و کافران را دربرگرفت. فرزند نوح، کنعان بود که در گروه کافران جای داشت و هشدارهای پدر را نادیده گرفت. او نیز نابود شد. با از بین رفتن کافران، باران به پایان رسید و آبها در زمین فرورفت و نوح با قومش در زمین به زندگانی خود ادامه دادند.
در داستان اصحاب اخدود می شنویم:
در یک روز گرم و سوزان مردی وارد شهر صنعا شد و به قصر فرمانروا رفت و خواستار دیدار با او شد. اما نگهبانان به او گفتند که فرمانروا برای پرورش دین یهود عازم سفر است. او اصرار کرد که دیدار او در سفر فرمانروا مؤثر است. اما نگهبانان به حرف او توجهی نکردند. در همین زمان زونوآس به باغ آمد و فردی خبر آمدن آن مرد نجرانی را به پادشاه داد. در آن وقت دین مسیحیت به تازگی در نجران رواج گرفته بود و عده ای از یهودیان به آن روی آورده بودند.
فرمانروا خواست تا با مرد نجرانی تنها باشد. او درباره معجزاتی که از دین مسیح دیده یا شنیده جملاتی بیان کرد و از خدای یکتا سخن گفت. مرد در ادامه گفت که برای تبلیغ دین مسیح به صنعا آمده است.
پادشاه که از بی دینی یهودیان ناراحت شده بود، تصمیم گرفت هرطور شده آنها را وادار کند تا به دین پدرانشان برگردند. پس با لشکری به نجران حمله کرد و البته قبل از جنگ، با بزرگان آنجا گفتوگو کرد. بعد از اعلام مخالفت بزرگان نجران، زونوآس دستور داد تا خندقی بکنند و آن را پر از آتش کنند و همه را بسوزاندند.
«مسلم بن عقیل» سفیر «امام حسین(ع)» وارد شهر «کوفه» شد تا روح قیام جهان شمول او را در دل و جان مردم به ستوه آمده کوفه بدمد و در حضور بزرگان و مجاهدان راه حق و مردم، مژده ورود سبط پیامبر را داد و مردم در مسجد کوفه بر پیمان خود تأکید کردند.
کتاب «مِشْکاهُ الأنْوار فی غُرَرِ الأخْبار» مجموعهای از روایات و احادیث پیامبر و امامان معصوم است. این اثر را «علی بن حسن بن فضل طبرسی» در ده باب با موضوع اخلاق و آداب اسلامی به زبان عربی نگاشته است.
«مِشْکاهُ الأنْوار فی غُرَرِ الأخْبار» کتابی به زبان عربی نوشته «علی بن حسن بن فضل طبرسی» نوه «امینالاسلام طبرسی» است. او از علمای قرن ششم و هفتم هجری قمری بود و این کتاب را در موضوع اخلاق و آداب اسلامی نوشته است. وی این کتاب را در ادامه و تکمیل «مکارم الاخلاق» پدرش نگاشته و در ده باب آن را منظم ساخته است. طبرسی در این راه از منابع بسیاری، به خصوص «المحاسن»، بهره برده است.
بابهای کتاب به این شرح است:
باب اول: در ایمان و اسلام که شامل ۱۵ فصل است؛ از جمله: توحید، اخلاص، یقین، توکل؛
باب دوم: صفات شیعه و احوال و علامات آنها (۹ فصل)؛
باب سوم: اخلاق و افعال حسنه شامل ۲۶ فصل و هر فصل در یک موضوع خاص مانند: توبه، عبادت، زهد، خوف و محبت؛
باب چهارم: آداب معاشرت در ۱۲ فصل؛
باب پنجم: در مکارم اخلاق نظیر حسن خلق و تواضع و عفو (۷ فصل)؛
باب ششم: ذکر عیوب نفس و مجاهده نفس در (۸ فصل)؛
باب هفتم: مصیبت و گرفتاریها و ثوابهای مترتب بر آنها در (۹ فصل)؛
باب هشتم: اخلاق رذیله در ۱۰ فصل مانند: غضب، حسد، ریا و عُجب؛
باب نهم: مواعظ و پندهای اخلاقی؛
باب دهم: روایات متفرقه مانند: دعا برای دیگران در غیاب آنها و ….
درباره حضرت مسلم بن عقیل (ع) و امام حسین (ع)