مهمترین مسئلهی این کتاب پرسش دربارهی چگونگی پایان جنگ و مسیری است که ایران پیمود تا به برهه پایانی جنگ برسد.
کتاب در چهار فصل تنظیم شدهاست:
در فصل اول (روش و چارچوب نظری)، چند مفهوم راهبردی، تصمیمات ایران و عراق و آنچه سرانجام به پایان جنگ منجر شد، دیدگاه هاشمی رفسنجانی و رضایی ـ فرماندهی پیشین سپاهـ دربارهی سیر تحولات جنگ پس از فتح خرمشهر بررسی شدهاست.
فصل دوم (ناکامی در خاتمهی جنگ)، درواقع بیانگر اراده و تلاش ایران پس از فتح خرمشهر برای پایان دادن به جنگ است.
در فصل سوم (برقراری موازنه)، ابعاد سیاستهای آمریکا برای مدیریت جنگ و جلوگیری از پیروزی ایران تشریح شدهاست.
فصل چهارم (پایان جنگ)، نیز به تشدید فشار بینالمللی و نظامی به ایران و راهبرد ایران و عراق در این جنگ اشاره شدهاست.
به تصریح نگارنده «عراق پس از بازپسگیری مناطق خود و تهدید مجدد خاک ایران، موقعیتی را به وجود آورد که ایران جز پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ گزینهی دیگری نداشت. ضمن اینکه حملهی ناو آمریکا به هواپیمای مسافربری ایرباس و تهدید عراق به استفاده از سلاح شیمیایی برای حمله به شهرهای ایران و سایر ملاحظات، در اتخاذ این تصمیم، نقش اساسی داشت.»
سردار شهید مهدی زینالدین فرماندهی بود که هم از علوم جنگی و هم از علوم اخلاقیات اسلامی برخوردار بود. در میدان اسلام و اخلاق، توانا و در عرصههای جنگ شجاع، رشید، مقاوم و پرصلابت بود. ویدئویی در این خصوص در ادامه قابل مشاهده است.
مستند «راکال» درباره ناگفتههای محرمانه و جذاب سالهای دفاع مقدس وتیم شنود مکالمات نظامیان عراقی است.
ویژه سالروز فرمان تشکیل بسیج دانشجویی و طلاب و گرامیداشت هفته بسیج
در دوراهی سوار شدن بر ماشین مازراتی یا ارابه مرگ، کدام را انتخاب میکنید؟
مردم مشهد در غم از دست دادن دانیال و حسین، دانشجویان جهادی که ناجوانمردانه به شهادت رسیدند عزادارند و از خدمترسانی دو شهید میگویند.
شهید مهدی زاهدلویی از طلاب بسیجی مدرسه علمیه امام باقر(ع) قم، در اغتشاشات اخیر از سوی اراذل و اوباش مورد ضربات چاقو قرار گرفت و پس از چند روز تحمل جراحات در بیمارستان دهم مهرماه به خیل شهدای امنیت پیوست.
این کتاب براساس زندگی سرلشکر شهید «غلامرضا مخبری» نوشته شدهاست.
امیر سرلشکر شهید غلامرضا مخبری، یکی از افسران غیور و شجاع نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که پس از انقلاب، در سمت فرمانده «گردان ۱۲۵ لشکر ۱۶ زرهی قزوین» و فرمانده «گردان ۱۲۵ پیاده – مکانیزهی تیپ ۲» در جبههی نبرد با رژیم بعث عراق جنگید. او با گردان تحتفرمان خود، به مدت ده روز، در برابر دوازده گردان عراقی ایستادگی کرد و با آزادسازی شهر بستان از چنگال دشمن، مانع سقوط چزابه نیز شد.
او سرانجام در سال ۱۳۶۱، پس از بازدید از گردان ۱۱۶، در حالی که به طرف سردشت در حرکت بود، در دامنهی کوههای «دارساوین» به شهادت رسید.
نویسنده در این کتاب خاطراتی را از زبان خانواده و همرزمان این شهید گرانقدر روایت میکند.
***
آن سوی پل، براساس زندگی شهید سرلشکر غلامرضا مخبری، نویسنده: آذر ایرانی، انتشارات: سازمان عقیدتی سیاسی آجا، ۱۳۹۳
حضرت آیتالله خامنهای: «اینکه شما میبینید و میشنوید بعضی از این شهدای ما عاشقانه آرزوی شهادت میکردند، خدای متعال یک نوری به دل آنها انداخته بود؛ با این نور یک حقیقتی را میدیدند، این بود که عاشق شهادت بودند. شهید سلیمانی میگفت من دارم در بیابانها دنبال شهادت میدوم، دنبالش میگردم. تهدیدش کردند که تو را میکشیم، گفت من دارم در بیابانها دنبالش میگردم، بلندی و پستیها را طی میکنم دنبال همین؛ من را تهدید میکنید؟ این کتاب را بعضیها یک ورقی زدهاند، همان آنها را مجذوب کرده، همان آنها را عاشق کرده.» ۱۴۰۱/۰۸/۰۸
نتظار کشیدن خیلی سخته؛ اصلاً یه جور امتحانه که صبر آدم رو محک میزنه. اما انتظار یه عزیز که ازش هیچ خبری نداری و اصلاً نمیدونی زندهست یا نه، انتظار سختتریه. این رو یه زن، مثل من، بهتر میفهمه.
روایت این فیلم تنها یکی از هزاران صبر و قرارِ وصفناشدنیِ مادر ایرانیه و ما نمونههای بیشماری در فرهنگ و ادبیات دفاعمقدس داریم که کتاب «دا» بارزترین اونهاست.
یادآوری میکنم که خانم نرگس آبیار، غیر از این فیلم، در کارنامهی کاریشون فیلمهای ارزشمند دیگهای مثل «شبی که ماه کامل شد» و «نفس» رو هم دارن.
«نرگس آبیار» فیلمسازی مؤلفه که این فیلم رو هم براساس یکی از نوشتههای خودش، یعنی اختر و تلواسه، جلوی دوربین برده. برای اطلاع شما باید بگم که ایرانصدا، افتخار میزبانی از این بانوی هنرمند رو هم داشته و ایشون یه بار برای خوانش یکی دیگه از کتابهای خودشون، یعنی کسی که هیچوقت گم نمیشود، که شرح زندگی شهید مهدی باکریه، پشت میکروفون ایرانصدا قرار گرفته.
به مناسبت سالروز فتح سوسنگرد، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بخشی از مستند «در لباس سربازی» را که به روایت حضرت آیتالله خامنهای از آزاد سازی سوسنگرد پرداخته است، بازخوانی میکند
بهمناسبت سالروز شهادت پدر موشکی ایران، شهید حسن طهرانی مقدم
روایت تکاندهنده ثریا از زندگی و شهادت مظلومانه بسیجی جوان سید روحالله عجمیان به دست اراذل و اوباش اغتشاشگر
چرا خفقان گرفتهاید و علیه جنایتی چنین عریان دم بر نمیآورید؟ ۱۰ شبانهروز است کلیپ شهادت آرمان علی وردی، جوان ۲۱ ساله که طلبه و بسیجی بوده، دست به دست میشود./ آقای علی دایی، علی کریمی، آقایان و خانمهای سلبریتی و اصلاحطلب و چهرههای شاخص که با دیدن آتش آشوبها به کاخ سفید اقتدا میکنید و مطالبات مردم را در شبکههای وهابی، ملکه و صهیونیست دنبال میکنید، به وضوح ببینید نشخوارکنندگان همان تفکر چگونه به سیاق عصر عاشورا تیغ به پیکر این جوان میزنند و آن را اربا اربا میکنند./ آرمان حاضر نشده بود به خواست آشوبطلبان عمل و به باورهایش فحاشی کند. شاید اگر او هم مثل دانشجویان نخبه دانشگاه شریف و خیلی از دانشجویانی که قرار است آینده ساز کشور شوند زبان به فحاشی میگشود، راهش را سد نمیکردند و مانع رفتنش نمیشدند. / نویسنده: حسین فصیحی – گوینده: مجتبی سرمدی