دانلود مستقیم مستند آواز پر جبرئیل، مستند شهید عیسی اکبری – وصیت نامه صوتی شهید عیسی اکبری در تاریخ ۵/۱۰/۱۳۶۵ چند روز قبل از شهادت در خط مقدم جبهه خوانده شده است. – شهید اکبری : شهید ۹ دی | همسر شهید: روزی که عروسی کردیم نه دی ماه سال ۱۳۶۴ بود. تمام اتفاقات مهم زندگی ما در نهم دی اتفاق افتاد. نهم دی شیرینی خوران نامزدی مان بود، نهم دی ماه سال بعد هم عروسی کردیم، پسرمان جابر در نهم دی ماه متولد شد، عیسی در دی ماه شهید شد و در نه سالگی پسرمان، در نهم دی استخوانهای عیسی را آوردند و و او را به خاک سپردیم…. همیشه نه دی را بخاطر دارم…
مستند « صد نشان از بی نشان » با موضوع زندگی نامه شهید والامقام حشمت الله امینی
(شهید جهانتاب در سال ۱۳۴۰ در یک خانواده ی مذهبی در محل ابو علی بهبهان بدنیا آمد و …)
فیلم مستند جاده نمناک / شهید مجتبی هاشمی قندی / لینک مستقیم دانلود
محسن استادعلی در مستندی باعنوان “جاده نمناک” فیلمی را درباره یکی از شهیدان ترور پرداخت. «جاده نمناک» مستندی کاملا آرشیوی است که تحقیق و تهیه اسناد آن سالها به طول انجامیده و چهرههایی چون: بابک حیدری (صداگذار)؛ فرید حاجیباشی (گوینده متن ) و نسرین عبدی (مجری طرح) در آن مشارکت داشتهاند.
فیلم مستند جاده نمناک / شهید مجتبی هاشمی قندی
مدت زمان : ۲۳ دقیقه
کیفیت : TVRip (عالی) – [ریلیز اختصاصی مبین مدیا]
حجم کل : ۱۱۵ مگابایت
پخش از : شبکه افق
این مستند به ۲۳ سال حضور و کار جهادی مرحوم حاج عبدالله والی در منطقه بشاگرد می پردازد.
این برنامه به معرفی شهید سعید جعفری، فرمانده سپاه غرب کشور و خصوصیات اخلاقی و رفتاری ایشان می پردازد.
«رویای ناتمام» روایتی از زندگی خلبان آزاده شهید کرم رضا مکری از زبان خانواده و آشنایان اوست. کارگردان : دانیال ماندگار
این مستند روایت زندگینامه شهیدان سید کاظم، سید جعفر و سید مهدی حجازی از زبان خانواده آنهاست.
این برنامه روایتی از زندگی سردار شهید علیرضا عربی از زبان دوستان و آشنایان است. تهیه کننده و کارگردان : موسی حاجی نژاد
سردار شهید حاج حسین اسکندرلو در روز دوازدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۱ در خانوادهای پارسا و مستضعف از اهالی جنوب تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل را با هوش و استعداد فراوان و حسن خلقی مثال زدنی، طی کرد. در دوره مبارزات مردمی بر ضد شاه و استعمارگران، او که نوجوانی بیش نبود با شور و اشتیاقی وصف ناپذیر، وارد صحنههای انقلاب شد و در روز ۲۲ بهمن سال۱۳۵۷ از اولین کسانی بود که با تصرف پادگان تسلیحاتی خیابان پیروزی، به مردم کمک کرد.پس از پیروزی انقلاب، مدتی در کمیته انقلاب اسلامی به حراست از آرمانهای مردم پرداخت و پس از آن به عضویت رسمی سپاه در گردان ۷ پادگان امام حسین (ع) درآمد.
با شروع جنگ تحمیلی راهی جبههها شد و در سمتهایی چون معاونت گردان حنین، عضو شورای فرماندهی سپاه سر پل ذهاب، مسئول بسیج سپاه غرب و فرمانده گردانهای سلمان، زهیر و علیاصغر (ع) به دفاع از میهن اسلامی پرداخت که در این مدت چندین بار نیز مجروح و شیمیایی شد و در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۵ در عملیات سید الشهدا (ع) منطقه فکه بر اثر اصابت گلوله مستقیم دوشکا دوباره متولد شد.
صحبت پیرامون این فرزند بزرگ روح الله کار بسیار سخت و دشواری است که این وظیفه بزرگ را شاید بهترین دوستان و همرزمان این سردار بیان نمایند.
«ستار ابراهیمی» نامی آشنا برای رزمندگان ایرانی و مردم کشورمان است، مردی که البته برای عراقی ها بیشتر شناخته شده بود به طوری که به شهادت رسید، رسما عراق، با شادمانی این خبر را منتشر کرد.
شهید حاج ستار ابراهیمی، در یکی از روستاهای بخش رزن استان همدان به دنیا آمد؛ خانواده او بسیار مذهبی بودند و همین امر تاثیر ویژه ای بر روی ستار گذاشت.
وقتی تحصیلات ابتدایی را به پایان رساند به خاطر مشکلات مالی ترک تحصیل کرد و راهی تهران شد؛ در سال ۵۵ به خدمت سربازی اعزام شد و البته توانست حین خدمت، مدرک سوم راهنمایی را اخذ کند.
پیش از انقلاب در فعالیت های مبارزاتی نقش آفرین بود و بعد از انقلاب هم کمیته اسلامی رزن به پاسداری از دست آوردهای انقلاب مشغول شد و پس از مدتی هم به سپاه پیوست.
عضویت در تشکیل تیپ انصارالحسین(ع) نخستین مرحله ورود او به جنگ تحمیلی بود؛ ستار همدانی با مسئولیت های مختلف در عملیات های زیادی از جمله ۱۱ شهریور، ثارالله، فتح المبین، بیت المقدس، والفجر مقدماتی، رمضان، والفجر ۲، والفجر ۵، میمک، جزیره، خیبر، والفجر۵ ، کربلای ۴ و در نهایت کربلای ۵ که در آن مسئولیت گردان ۱۵۵ را برعهده داشت به جنگ با دشمن بعثی پرداخت.
تیمور ابراهیمی، برادر و همرزمش می گوید: در یکی از عملیات ها وقتی به محاصره افتادند و نمی توانستند، تیراندازی کنند، بعثی ها حاج ستار را با اسم صدا کردند و گفتند، اگر تسلیم شوی با تو کاری نداریم، آنها ۷۲ ساعت در باتلاق های منطقه در محاصره بودند در حالی که از هر طرف نارنجک به طرفشان پرت می شد، در آنجا ستار زخمی شد.
مستند «ستار ابراهیمی» در گفت وگو با همرزمان و دوستان این شهید بزرگوار، به بخشی فعالیت های او در دوران جنگ می پردازد؛ گفتنی است کتاب پر فروش «دختر شینا» زندگی نامه قدم خیر محمدی کنعان همسر شهید ستار ابراهیمی است که در کشورمان با استقبال گسترده ای مواجه شده است.
احمد عبدالرحیمی کارگردانی این مستند را بر عهده دارد.
تاب «فوتبال و جنگ»، نوشتهی محمود جوانبخت، جلد هشتم از مجموعهی «قصه فرماندهان»، زندگینامهی شهید کاظمی، از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس، است.
دربارهی کتاب
جمعیت زیادی منتظر بالگردِ رئیسجمهور بودند. دستها سایبان شده و چشم به دور دستها دوخته بودند. جوان وقتی جمعیت را دید، ناخودآگاه به طرفشان کشیده شد. از صبح در کوچه پسکوچهها پرسه زده بود. فکر کرد چه چیزی بهتر از این. شاید در شلوغی میتوانست از آب گلآلود ماهی بگیرد و خرج امروزش را از جیب کسی بردارد. کار هر روزش بود. خرج مواد مخدر را باید درمیآورد. آب دماغش را به زحمت بالا کشید و میان جمعیت خزید. چندبار خواست دست به کار شود، ولی موقعیّت مناسب نبود.
***
«ناصر کاظمی» در خرداد ۱۳۳۵ در تهران متولد شد. در دانشگاه، در رشتهی تربیت بدنی درس خواند و همزمان با تحصیل، به کار معلمی در مدارس جنوب تهران مشغول شد. کاظمی در این کلاسها با طرح مباحث دینی و سیاسی دانشآموزانش را دربارهی مسائل روز آگاه میکرد.
از سال ۱۳۵۵ به مبارزات سیاسی خود وسعت بخشید. در همین سال زندانی شد و با اوجگیری مبارزات مردم، جدیتر از گذشته به مبارزه پرداخت تا اینکه انقلاب پیروز شد.
کاظمی در سال ۱۳۵۸ سپاهی شد و به دنبال غائلهی خلق عرب در خوزستان به آنجا رفت. بعد از این توطئه برای مبارزه با گروهکهای ضدانقلاب کردستان، راهی این منطقه شد و به پیشنهاد شهید بروجردی، فرمانده وقت سپاه کردستان، همراه چند نفر در دی ماه ۱۳۵۸ به پاوه رفت. او ابتدا فرماندار و سپس فرمانده سپاه پاوه شد.
این میداندار بزرگ جهاد سرانجام در ۶شهریور۱۳۶۱ هنگام پاکسازی محور پیرانشهر ـ سردشت به شهادت رسید.
دربارهی نویسنده
«محمود جوانبخت» در سال ۱۳۵۱ در تهران متولد شد و تحصیلات خود را تا پایان مقطع کارشناسی در رشتهی تاریخ ادامه داد. زمینهی فعالیت او روزنامهنگاری است. وی علاوه بر سردبیری نشریهی «خاطره امروز» با نشریات «سلام» و «بیان» و «گروه ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری همکاری» دارد.
از میان آثار او کتابهای سقوط، آبی + قرمز و مهربان مثل مسیح، در جشنوارهی کتاب کانون برگزیده شده است. کتاب «جا مانده از کاروان»، برگزیدهی جشنوارهی ادبیات عاشورایی، و کتاب «حکایت آن مرد غریب» برگزیدهی جشنوارهی دفاع مقدس است. جامانده از کاروان، آبی + قرمز، مهربان مثل مسیح، ماهیها در آب زندهاند، حکایت آن مرد غریب از آثار اوست.
این کتاب داستانی جذاب را دربارهی زندگی سرلشکر خلبان، علیرضا یاسینی، روایت میکند.
دربارهی کتاب
شهید یاسینی درطول خدمت پربار خود مسئولیتهای مهمی را بر عهده داشت. وی کمتر از یک سال پس از اینکه به سِمت رئیس ستاد و معاون هماهنگکنندهی نیروی هوایی رسید، در ۴۳ سالگی و در دیماه سال ۱۳۷۳، به شهادت رسید.
این کتاب شرح رشادت، دینداری و حقشناسی آن شهید بزرگوار از زبان همسر، فرزندان، برادران و همکاران وی است.
* کتاب:
انتخابی دیگر: مجموعه خاطرات مروری بر زندگی شهید سرلشکر خلبان علیرضا یاسینی
ناشر: ارتش جمهوری اسلامی ایران، اداره سیاسی ایدئولوژیک (آجا)
گردآورندگان: علیمحمد گودرزی / حمید بوربور / اباصلت رسولی
سال چاپ: ۱۳۷۷
زبان: فارسی
تعداد صفحات: ۲۷۲
احمد سوداگر نظامی ایرانی بود که در طول جنگ ایران و عراق از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب میشد و در اغلب عملیاتهای اصلی سپاه در جنگ، حضوری فعال داشت. وی از جانبازان جنگ ایران و عراق بود و در این دوران ۱۲ بار مجروح شد.
در این کتاب زندگینامه و رشادتهای شهید سرلشکر خلبان «مصطفی اردستانی» به رشتهی تحریر درآمدهاست. کتاب دربرگیرندهی بخشی از زندگی و خاطرات همرزمان این شهید بزرگوار است.
سرلشکر خلبان شهید مصطفی اردستانی در سال ۱۳۲۸ در روستای قاسمآباد، از توابع شهرستان ورامین، دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در شهرستان ورامین گذراند.
پس از دریافت دیپلم، در سال ۱۳۴۸ به خدمت سربازی اعزام شد. خدمت سربازی را در یکی از روستاهای اسفراین به پایان برد. شرایط جغرافیایی منطقه در آن زمان برای کشت خشخاش مساعد بود و اهالی روستا بهصورت فراگیر مبادرت به کشت آن میکردند. شهید اردستانی تا جایی که میتوانست آنها را از این کار باز میداشت.
شهید اردستانی پس از انقلاب، با جمعی از همکارانش، اقدام به انتشار یک نشریهی درونگروهی به نام «مخلصین» کرد که حاوی مطالب اعتقادی و فرهنگی بود و باوجود شمارگان محدود، با استقبال همکارانش روبهرو شد.
بخشی از کتاب:
اواخر شهریورماه ۱۳۵۹، برای انجام یک مأموریت مخصوص اداری، از پایگاه تبریز عازم تهران شدم. مأموریتم در اتاق ویژهی ستاد نیروی هوایی بود و چندروزی طول میکشید. گرچه فصل تابستان رو به سپری شدن بود و رفتهرفته جای خود را به فصل سرد پاییز میسپرد، اما برای من و خانوادهام بهاری درحال شکفتن بود و آن، حضور سبز اولین شکوفهی درخت زندگیمان بود که در همین روزها پا به عرصهی وجود میگذاشت و گل زندگیاش شکفته میشد… .
این کتاب درباره مردی است که با دست خالی جلوی حملهی کشتیهای مسلح انگلیسیها ایستاد.
دریادار شهید «غلامعلی بایندُر»، فرزند دوم علیاکبر بایندر، در سال ۱۲۷۷ خورشیدی در تهران متولد شد. وی تحصیلات متوسطهی خود را در مدرسهی دارالفنون به پایان رساند و در سال ۱۲۹۹ از مدرسهی نظامی «مشیرالدوله» با درجهی ستوان دومی فارغالتحصیل شد و در دانشکدهی توپخانهی «پواتیه»، «فونتن بلو»، دانشگاه جنگ پاریس و نیروی دریایی ایتالیا تحصیلات نظامی را به پایان رساند.
وی در ۱۳۰۱ در جنگ با «اسماعیل سیمیتقو» مشارکت کرد و بهسبب رشادت و فداکاری در نبرد شکریازی، نشان «ذوالفقار» را که عالیترین نشان نظامی ایران بود، دریافت کرد.
او از ۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰ در سِمت فرماندهی نیروی دریایی ارتش، خدمت کرد. بهدنبال شکست مذاکرات ایران و انگلیس دربارهی بازپسگیری جزایر سهگانهی ایران، مقامات دولتی و نظامی ایران در سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴ میلادی از جزایر تنب دیدار کردند. در این بازدیدها دریادار «بایندُر»، فرماندهی وقت نیروی دریایی ارتش ایران، پس از گفتوگو با ساکنان جزیره، به مقامات نظامی بریتانیا اظهار داشت که جزیرههای تنب و ابوموسی، بخشی از سرزمین ایران است. در این روز، دریادار غلامعلی بایندُر، در بازگشت از آبادان با گلولههای ناو انگلیسی روبهرو شد. ناوچههای غافلگیرشده غرق شدند و گروهی از افسران و ناویها کشته شدند. بایندر همراه با سروان «ولی مکرینژاد»، برای چارهاندیشی و دادنِ آمادهباش به ستاد نیروی دریایی جنوب، بهسوی خرمشهر به راه افتاد، ولی پیش از آنکه به خرمشهر برسند، با آتش ناگهانی مسلسلهای انگلیسی به شهادت رسیدند. پس از شهادت، درجهی او به دریابانی ارتقا یافت و یکی از ناوشکنهای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز به یاد او نامگذاری شد.
شهید «غلامرضا قربانی مطلق»، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پاوه از آن رو مورد توجه و در یاد ماندنی است که حاج «احمد متوسلیان » تعلق خاطر بسیاری به او داشت.