بازیگران: محمد کاسبی ، مجید مجیدی ، رضا چراغی ، حبیب ولی نژاد ، عصمت مخملباف و …
خلاصه داستان : مشهدی ایمان عشق رفتن به جبهه را در سر دارد برای همین بدهکاری هایش را تسویه می کند، دخترش را به خانه بخت می فرستد و فرزند نابینایش را از روستا به بیمارستانی در تهران می برد، ولیکن دامادش و پسرش زودتر از او به جبهه می روند و با شهادت داماد و مجروح شدن پسرش و همینطور برای کمک به خانواده های بی سرپرست روستا، مشهدی ایمان در روستا ماندگار می شود، ولی برای اینکه مشکلات رفتن به جبهه از سر راهش برداشته شود به امام رضا پناه می برد و همان جاست که شفای فرزندش را می گیرد.
تارا به اصرار همسر رزمنده اش فرهاد، به مناسبت انتشار اولین کتابش «تب توت فرنگی» از همه کسانی که نامشان در این کتاب برگرفته از خاطرات واقعی تارا آمده، دعوت می کند تا با هم جشن بگیرند. همان شب در جریان جشن، پس از ورود ناشناسی به خانه آنها صدای شلیک می آید، فرهاد کشته و تارا نیز به شدت زخمی می شود. پلیس بهترین سرنخ را همان کتاب تارا می داند و از همه کسانی که نامشان در کتاب آمده تحقیق می کند. سیمین، ترانه دوست صمیمی تارا را پیدا می کند و پیشنهاد می کند تا کتاب را بخواند. تارا کتاب را تقدیم به دوستش روژین کرده است. ترانه با خواندن کتاب گذشته را به خاطر می آورد. این که آنها ـ تارا و روژین و او ـ دوستان صمیمی همدیگرند، اما روژین که مجبور است تن به ازدواجی ناخواسته بدهد درست در روز ازدواجش توسط عوامل پسرخاله اش جلال دزدیده می شود. از آن سو ترانه، تورج برادرش را به یاد می آورد که خواستگار سمج تارا است، اما تارا به فرهاد، رزمنده ای که دوست برادر شهیدش محمود است، علاقه دارد. در زمان حال و در مراسم تدفین فرهاد، امیر شوهر ترانه به دیدن او می آید و معلوم می شود آنها با داشتن یک دختر پنج ساله به نام غزاله، متارکه کرده اند و امیر اصرار دارد که آنها دوباره با هم زندگی کنند. از سوی دیگر پلیس به تورج مشکوک است، زیرا سال ها قبل تارا به خواستگاری تورج جواب منفی داده، اما خودش به خواستگاری فرهاد رفته و نهایتاً با او ازدواج کرده است. نسرین گذشته را به خاطر می آورد که تورج چگونه در یکی از روزها به مقر زنان رزمنده آمده تا از تارا انتقام بگیرد، اما نهایتاً دست به خودزنی می زند و باز در زمان حال وقتی ترانه و سیمین به محل کار تورج می روند متوجه می شوند که او توسط پلیس دستگیر شده است. همکارش می گوید حیف که تورج در زمان جنگ و در اسارت توانایی حرف زدنش را از دست داده و گرنه تعریف می کرد که او سردار را نکشته است. چند شب بعد غزاله توسط شخصی از ماشین پدرش امیر دزدیده می شود و رباینده، امیر را تهدید می کند که می تواند انتخاب کند که یا چشم های او کور شود یا چشم های دخترش غزاله. از طرفی رباینده به ترانه زنگ می زند و به او می گوید حالا زمانی است که او باید به ماهیت واقعی امیر که نام مستعار شهاب را دارد پی ببرد. ترانه که به امیر معترض است و به ترانه می گوید که شوهر روژان کسی است که چشمان فرهاد را کور کرده و حالا هم قصد کشتن او را دارد. نسرین که از زبان ترانه نام روژان را می شنود، باز گذشته و روز دستگیری روژان به جرم جاسوسی برای عراقی ها را به یاد می آورد و این که چگونه چند روز بعد عوامل جلال به قرارگاه حمله می کنند تا روژان را نجات دهند، اما او که در مواجهه با تارا معنای زندگی را فهمیده از رفتن امتناع می کند و نهایتاً کشته می شود. جلال با این تصور که زنش در قرارگاه و توسط فرهاد کشته شده چشمان او را کور می کند ولی بعد براساس کتاب تارا پی می برد که قاتل روژان شهاب بوده است. در زمانی که قرار می گذارد غزاله را به او تحویل دهد و چشمانش را کور کند، امیر باز او را گول می زند و تأکید می کند روژان زنده است و جلال می تواند با موبایل با او صحبت کند. اما موبایل در دست جلال منفجر و او کشته می شود. ترانه که در جریان همه وقایع قرار گرفته، با نفرت می گوید که دیگر نمی تواند امیر را تحمل کند. امیر هم که نمی تواند او را بکشد نهایتاً خودش را از بالای برج پرتاب می کند. از طرفی دیگر تارا با به یاد آوردن فرهاد در بیمارستان می میرد.
خلاصه داستان :
فیلم سینمایی دموکراسی تو روز روشن , روایتی از سرگذشت یک سردار جنگ است که در زندگی اشتباهاتی مرتکب شئه است. وی در عالم برزخ سعی در جبران خطاهایش دارد…
هنرمندان :
محمدرضا گلزار، حمید فرخ نژاد، نیکی کریمی، محمدرضا فروتن، نیوشا ضیغمی، نیما شاهرخ شاهی، ارژنگ امیر فضلی، قاسم زارع، مهران رجبی، فخرالدین صدیق شریف و…
«علی» پس از اطلاع از مجروح شدن پدرش در جبهه، عازم مناطق جنگی می شود. یکی از هم رزمان پدر او را در این سفر همراهی می کند. آن دو به خط مقدم می روند. پدر به شهادت رسیده است و پیکر او در نقطه ای قرار گرفته که امکان دسترسی به آن میسر نیست «علی» بین بازگشت به خانه و ماندن در جبهه، ماندن را بر می گزیند و عملیات آغاز می شود…
خلاصه داستان : در فیلم دلبری ، طوبی مادر خانواده، فرزندانش را برای رفتن به جشن عروسی خواهرزادهاش آماده میکند و آنها را به دست برادرش میسپارد که به مراسم ببرد و خودش تنها نزد همسر جانباز قطع نخاعیش “میثم” میماند که آخرین لحظات زندگیش را میگذراند…
بابا عقیل و پسرش رحمت راهی جبهه شده اند. رحمت به خط مقدم منتقل شده و بابا عقیل به علت کهولت سن پشت جبهه مانده تا در انبار نان خدمت کند. بابا عقیل موقع مراجعت برای رحمت پیغام می فرستد تا او را ملاقات کند، اما با شروع حمله دشمن رحمت فرصت نمی یابد که به پشت جبهه حرکت کند. بابا عقیل تصمیم می گیرد به خط مقدم برود. یک جوان بسیجی به نام ناخدا مولایی با قایق موتوری با او همراه می شود، اما هر بار مانعی در راه دیدار پدر و پسر به وجود می آید. آن دو وقتی تصمیم می گیرند به پشت جبهه باز گردند قایقشان خراب می شود و به ناچار با یک بلم معمولی حرکت می کنند. مه غلیظ موجب می شود که آن دو گم شوند. بلم آنها وارد آبراهی می شود که در دو سویش نیروهای خودی و دشمن قرار گرفته اند. با شروع درگیری مولایی به تیر سربازان عراقی زخمی می شود و پدر و پسر یکدیگر را می یابند.
خلاصه داستان فیلم دل و دشنه :
«سحربانو» یک دختر ایلیاتی است. او تصمیم گرفته است به خاطر شهادت برادرانش در جنگ تحمیلی هفت سال سیاهپوش باشد. مردم ایل که نگران «سحربانو» هستند. در مراسم سنتی «سیاه بردارون» با آوردن هدایایی از او میخواهند که لباس سیاه را از تن به در آورد، تا خواستگارانش بتوانند پا پیش بگذارند. برخلاف میل «سحربانو» جشن خواستگاری بر پا میشود و هفت خواستگارش برای جلب رضایت او در یک مسابقه تیراندازی سوارکاری به رقابت میپردازند. از سوی دیگر در همین زمان هفت مزدور به سرکردگی «ریش قرمز» برای تصاحب گنجی وارد قلمرو آنها میشوند و پدر «سحربانو» به قتل میرسد و…
لیست عوامل فیلم سینمایی دل و دشنه :
گروه فیلمبرداری: تورج منصوری …. فیلمبردار سعید صادقی …. عکس گروه تدوین: حسین زندباف …. تدوین گروه صحنه و لباس: ملک جهان خزاعی …. طراح صحنه و لباس گروه موسیقی: مجید انتظامی …. آهنگساز گروه صدا: ساسان باقرپور …. صدابردار گروه چهره پردازی: ثریا خرمی …. طراح چهره پردازی گروه تدارکات: محمود محمدطائمه …. تدارکات نظامی سایر عوامل: ایرج گل افشان …. ساخت آنونس محمدعلی حدت …. طراح پوستر
بازیگران فیلم دل و دشنه :
ساغر باصری شهرام زرگر محمد متوسلانی توران مهرزاد فردوس کاویانی احمدرضا اسعدی منوچهر آذر میرصلاح حسینی هوشنگ منصورخاکی ولیالله مومنی امیرحسین خان شهری محمدجواد بخشی زاده اصغر رحمانی افشین ستایشگر محمد تهامی نژاد جواد روشنایی زینت هوشیار
در اسطوره ی ایرانی، زن «زهره» است و «زهره» نگاهبان آتش خانه! یعنی زن به جامعه ی ایرانی، از تاریخ اسطوره تا واقعیت جاری، به جان ایران، گرما و زندگی داده است. یکی از بارزترین جلوه های گرما و زندگی بخشی زن ایرانی، سالهای پایداری ملی در برابر تجاوز دشمنان ایران و ایرانی ست. یعنی سالهای دفاع مقدس! «زخم شانه حوا» روایتگر حماسه سازی، اسطوره پروری و در عین حال زخمهای پیدا و پنهان مادران سترگ ایران زمین در هشت سال دفاع مقدس است و نیز «زخم شانه حوا» می کوشد آینه ای روشن و شفاف-گرچه کوچک-در برابر روح بزرگ مادرانی باشد، که اگر نبود حماسه ی مقاومت و البرز پایداری آنها، اکنون مام میهن در چنگال اهریمنان متجاوز، بدترین روزگار خود را سپری می کرد!
بازیگران: مهدی احمدی، یوسف جوکار، بهرام زندی، محمدابراهیم جعفری، حمید فرخ نژاد، لوون هفتوان، بهناز رودانی، علی گله دری، رضا پژوهی، عبدالرضا باغبان …
خلاصه داستان فیلم سینمایی در کوچه های عشق:
جوانی بیست و چند ساله که در آغاز جنگ همراه خانواده اش از آبادان مهاجرت کرده است، پس از پایان جنگ با پدرش به آبادان بازگشته و با دیدن شهر و خانه شان که ویران شده، در بازگشت قطعی به شهر مردد است. طی روزهایی که پدر برای ترمیم خانه ویرانشان اقدام می کند. جوان که در کوچه های خالی شهر تنهاست به دوستان کودکیش و بازی و عشق ها و شیطنت هایشان می اندیشد. پیرمردان صبوری را ملاقات می کند که همه مصائب جنگ را تحمل کرده اند و در شهر مانده اند و بالاخره شاهد حقارتی می شود که مهاجران در شهرهای دیگر برخود تحمیل کرده اند. جوان بالاخره تصمیم به بازگشت قطعی می گیرد. در آبادان، از کودکان دیروز، آنها که مانده اند، جوان و شکوفا شده اند و کودکان امروز میان ویرانی ها به بازی می پردازند و زندگی همچنان ادامه دارد…
خلاصه داستان : هنگام موشک باران تهران خانه ای بر اثر برخورد موشک ویران شده و دچار حریق می گردد….
«حجت » که تنها برادرش را در جنگ از دست داده است از اینکه در سال های آخر در کنارش نبوده رنج می برد و برای تسلی خاطر خود تابلویی را به یاد او سفارش می دهد. به زودی شرکتی که حجت با موفقیت اداره اش می کرد، دچار مشکل مالی می شود. تلاش او برای رفع این مشکل فرصتی فراهم می آورد تا به گذشته برگردد و زندگی خود و برادرش را مرور کند.
رعنا که مدتهاست منتظر بازگشت همسرش (حبیب) از جبهه است، حین نگهداری از پدر پیرش به وی در کار چراغ سازی نیز کمک می کند. این در حالی است که مردی به نام رحمت نیز خواستگارش است…
کارگردان: پناه بر خدا رضایی
فیلمی به کارگردانی مجتبی راعی ساختهٔ سال ۱۳۷۱ است.
گروهی از رزمندگان ایرانی پس از عبور از موانع بسیار به نیروهای دشمن حمله ور می شوند وپس از وارد کردن ضرباتی به آن ها در محاصره قرار می گیرند. رزمندگان با کمبود مهمات و تلفات سنگین و تنگ تر شدن حلقه محاصره دشمن تصمیم می گیرند برای شکستن حلقه محاصره تونل باریکی حفر کنند….
بازیگران: مهدی فقیه, عبدالحسن برزیده , علیرضا اسحاقی , محسن قصابیان , فرید کشن فلاح
خلاصه داستان : در جنگ ایران و عراق، حامد که پدر و مادر خود را در بمباران و اشغال بستان گم کرده است، به اردوگاه مهاجران جنگی د رشمال کشور منتقل می شود….
بازیگران : مهدی اسدی ، محسن پناهی ، محسن موسوی ، فاطمه تقوی ، رضا یاقوتی ، هدایت اله نوید ، علیرضا رهبری ، محمد یوسفی ، مریم اشرفی
پدر و مادر چهار برادر در بمباران شهرستان کشته میشوند و هیچ اثری از جنازهشان بدست نمیآید. چهار پسر آنها، هادی (کارگردان سینما)، جعفر (پزشک)، حسن (مهندس) و جلال (دلال) راهی شهر زادگاهشان شده و در آنجا با خانهٔ ویران شدهشان روبرو میشوند. پدر به تناوب بر هر کدام از این برادران و خانوادهشان ظاهر میشود و از آنها میخواهد که به خانهشان بازگردند. برادران جستجوی وسیع را برای یافتن پدر و مادر آغاز میکنند. آنها در پایان میفهمند که پدر و مادرشان از بمباران جان سالم به در بردهاند و این حوادث به تمامی تمهیدی بوده از طرف پدر و مادر تا آنان را مجدداً به اصلشان بازگرداند.
خلاصه داستان : قدیر رزمنده ای است که برای انجام مأموریتی بعد بیست سال به روستای زادگاهش آمده است، دشمن روستا را کاملاً تخریب کرده است….