سلام
این فیلم در مورد یه جوان گناهکار هست که عمری در غفلت بوده و لحظه مرگش فرا میرسه
رب ارجعون یعنی مرا برگردان (به دنیا) که برگرفته از یکی از آیات قرآن کریم هست
محمد رمضانی فرزند نابینای هاشم که در مدرسه نابینایان تحصیل می کند برای گذراندن تعطیلات به خانه بازمی گردد. هاشم که پس از مرگ همسر خود با مادرش زندگی می کند، تصمیم به ازدواج مجدد می گیرد. او به همین منظور محمد را به کارگاه نجاری می فرستد. مادر هاشم که به نشان اعتراض در مقابل این اقدام خانه را ترک کرده بود بعلت بیماری مجبور به بازگشت می شود و سرانجام در بستر بیماری از دنیا می رود. هاشم که با مرگ مادر خود و شنیدن جواب منفی از نامزدش بیش از همیشه احساس تنهایی می کند به سراغ محمد رفته و او را به خانه بازمی گرداند ولی محمد در میانه راه بر اثر شکسته شدن پل به داخل رودخانه افتاده و هاشم نیز برای نجات محمد خود را به داخل رودخانه می اندازد. اما خود نیز گرفتار می شود. پس از بهوش آمدن با پیکر بی جان فرزندش مواجه می شود. هاشم که پس از مرگ همسر و مادرش فرزند کوچک خود را نیز از دست رفته می بیند او را در آغوش می گیرد و محمد نیز در آغوش پدر جانی دوباره می یابد.
“آذربانو” که بعد از شهادت فرزندش در ۱۶ سالگی از کرمان به تهران سفر کرده است، با فوت همسرش دوباره به کرمان و خانه مادریشان برمیگردد. “عمو کریم” به همراه خانوادهاش سالهاست به عنوان سرایدار در خانه مادری زندگی میکنند و با ورود آذربانو اتفاقاتی برایشان رقم میخورد و … .
داستان آن روایتگر دوستی دو جوان به نامهای علاء و شهریار است دوستی این دو با وقوع قتلی به پایان میرسد و راز این قتل داستان مجموعه را شکل میدهد. داستان این مجموعه درباره جوانی است که متهم است در زمان خدمت سربازی هم خدمت خود شهریار والا را در پادگان به قتل رسانده است. دادگاه بدوی او را به اعدام محکوم می کند و در دادگاه تجدید نظر حکم تایید می شود، اما از…