حجه الاسلام میر باقری-پیرامون دعای امام سجاد (ع) در ماه مبارک رمضان | ۴۶:۱۴ | |
حجه الاسلام میر باقری-فضیلت ماه مبارک رمضان | ۴۳:۴۷ |
حجه الاسلام میر باقری-بهرمند شدن از قرآن کریم | ۵۱:۵۳ | |
حجه الاسلام میر باقری-حقیقت نورانی قرآن کریم | ۵۰:۱۹ |
حجه الاسلام میر باقری-عدالت، وجود حضرت زهرا (س) | ۰۱:۱۰:۴۳ |
حجه الاسلام میر باقری-آثار زیارت | ۰۱:۰۱:۴۲ | |
حجه الاسلام میر باقری-بهرمندی از زیارت ائمه (ع) | ۵۶:۴۶ |
حجه الاسلام میر باقری-امکانات دنیا | ۰۱:۰۲:۳۶ |
حجه الاسلام میر باقری-آثار عبادت و بندگی | ۴۹:۳۴ |
حجه الاسلام میر باقری-امر به معروف و نهی از منکر | ۳۶:۵۴ |
حجه الاسلام میر باقری-معنای علم امام معصوم | ۴۰:۵۴ |
حجه الاسلام میر باقری-انگیزه شکل گیری حادثه کربلا | ۳۶:۵۴ | |
حجه الاسلام میر باقری-عاشورا ، انتقام ابلیس (شیطان رجیم) از خداوند متعال | ۰۱:۰۳:۳۵ | |
حجه الاسلام میر باقری-حادثه عاشورا | ۰۱:۰۱:۳۸ |
حجه الاسلام میر باقری-بهرمندی از خدا | ۱۴:۱۷ | |
حجه الاسلام میر باقری-بلا و بندگی شایسته انسان | ۰۱:۰۰:۳۴ |
حجه الاسلام میر باقری-بهرمندی از خدا | ۱۴:۱۷ | |
حجه الاسلام میر باقری-چه کسانی مورد غضب خدا هستند | ۲۰:۰۹ | |
حجه الاسلام میر باقری-حق الوهیت | ۰۱:۰۰:۰۱ |
حجه الاسلام میر باقری-حقیقت نورانی قرآن کریم | ۵۰:۱۹ |
حجه الاسلام میر باقری-فضائل شب قدر | ۴۸:۰۶ |
حجه الاسلام میر باقری-عاشورا ، انتقام ابلیس (شیطان رجیم) از خداوند متعال | ۰۱:۰۳:۳۵ |
حجه الاسلام میر باقری-امکانات دنیا | ۰۱:۰۲:۳۶ |
حجه الاسلام میر باقری-علت غیبت امام زمان (ع) | ۵۶:۲۵ |
حجه الاسلام میر باقری-ذکر خداوند و تاثیرات آن بر آئینه وجود انسان | ۰۱:۱۱:۰۸ |
فضیلت شب قدر | ۴۸:۰۵ | |
حقیقت شب قدر | ۵۳:۲۳ |
اخلاق حمیده | ۱:۰۸:۴۵ | |
مقام عبودیت و تواضع در برابر خدای متعال | ۳۹:۵۴ | |
نفس انسان | ۱:۰۸:۳۵ | |
تأثیر عبادت سید الشهدا در پرورش مکارم اخلاق | ۱:۱۵:۳۴ | |
کمال بندگی و تقرب به خداوند | ۱:۱۳:۴۵ | |
تحلیل اخلاق انسان در قرب به خداوند | ۱:۰۴:۰۱ | |
راه رسیدن به اخلاق فهمیده و حمیده | ۵۱:۵۲ | |
روابط استکباری و راه نجات به پاکیها | ۱:۱۱:۳۲ | |
اخلاق حمیده | ۱:۰۱:۳۶ | |
راه رسیده به اخلاق حمیده | ۱:۱۴:۴۷ | |
ریشه ی تکبر و استکبار بر خداوند | ۱:۲۱:۴۰ | |
توجه به خداوند و تأثیر آن در روح انسان | ۵۹:۱۸ | |
ظرفیت عبادت به خداوند در انسان | ۱:۲۴:۱۷ | |
بندگی شایسته ی انسان برای خداوند | ۱:۰۰:۳۴ | |
تفسیری در توحید نظری اسلام | ۱:۰۵:۱۲ | |
پذیرش ولایت معصومین علیهم السلام (عدل و عدالت معصومین علیهم السلام) | ۵۲:۲۳ | |
اساس ظلم و لذت | ۱:۰۵:۰۷ | |
جایگاه معصومین در تبیین معارف اسلامی | ۱:۰۶:۲۳ | |
توحید و معارف حقه ۱ | ۱:۲۷:۰۹ | |
توحید در محبت ها و بغض ها | ۱:۰۵:۳۱ | |
مفاهیمی از ابلیس در جنگ با حق | ۵۹:۳۳ | |
میل به لذت و رفاه | ۵۵:۳۴ | |
توفیق عبادت اصحاب سید الشهدا علیه السلام | ۵۷:۳۲ | |
واقعه ی عاشورا | ۱:۰۱:۳۸ | |
علل و انگیزه شکل گیری واقعه ی عاشورا | ۵۳:۴۱ |
نهضت حسینی-تکلیف ما در قبال دعوت امام حسین(ع)(حجهالاسلام سید محمدمهدی میرباقری) | ۵۲:۲۸ |
سلام علیکم از حضرت استاد تقاضامندم این وجزه را بخوانند و نظر مبارک را در صندوق ایمیل این حقیر ارسال فرمایند
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والعاقبهُ للمتقین وصلی الله علی رسول اعظم نبی اکرم محمد بن عبدالله وعلی آلهُ آله الطاهرین المعصومین سلام بر مهدی موعود صاحب عصر وزمان شریک القرآن سلام برارواح پاک امام خمینیره وتمام شهدای سرتاسراسلام،وسلام برنایب مهدی و ولایت فقیه و رهبرمعظم و معزز آیات الله خامنه ای
ما تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ
خدایا آنچه می گوئیم ومی شنویم مورد رضای خود قرارده،
مقدمه
امام رضا(ع)فرمودند:هدایت را جز از قرآن مجوید،که گمراه می شوید
بسیاری از آیات قرآن و احادیث و روایات،نه تنها بر قابل فهم و درک بودن قرآن برای عامّه مردم تأکید دارند بلکه تدبّر و تفحص را واجب دانسته اند.
مردم عادی،که قشری در حدود ۹۵درصد جامعه مسلمان را به خود اختصاص داده اند،و جز به طریق قرآن راهی برای کسب یقین ندارند،عملاً از قرآن بی بهره اند و تنها به دریافت بصیرتی بسنده کرده اند.
سوره جاثیه آیه۲۰میفرماید: هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَهٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (این قرآن بصیرت است برای عامه مردم و هدایت و رحمت است برای یقنون)اغلب گمان می کنیم،همان اظهار و تصدیق بی پایه،یقین است.
یقین آن باور قلبی محکم و حقیقی است که هرگز صاحبش تن به غفلت ندهد،یا آنکه یقین به حضور خدایی داردکه قادر،عالم،حکیم،رحیم،قهار،صمد،سبحان،یگانه،حاضر..،وهرگز لحظه ای غافل از او نیست ، وتن به خطا نمیدهد.
امام حسین(ع)فرمودند:علماء و روحانیون از مرتبه اشارت قرآن بهره مند میگردند،چرا؟آنان دردرجه اول، حب دنیا را از دل بیرون کرده اند،و با تقوای الهی و محکم خود ،اغلب صاحب یقینهای ولایی گشته اند، پس استفاده آنها از قرآن،بیشتر در جهت تحکیم یقین و کشف احکام است.شاهد تفاسیر موجود است.
چطور باورکنم چنین خدایی قرآنی نازل فرماید که،اولاً آیاتی دارد که با تأویلشان اختلاف دارند،مگر در بسیاری از آیات نفرمود قرآن را همه می توانند بفهمند،چگونه؟دوماً از آن ذات سبحانش دور است،که قرآن را قابل استفاده عده کمی نازل فرموده باشد،عده کمی رستگار گردند،و بقیّه شقی وگمراه.
این حقیر پس از نزدیک به پانزده سال تحقیق و تفحص در قرآن؛روشی را ارائه داده ام که بر رد آن مطلبی نیافته و یا صاحب نظری تذکری یا دلیلی بر غلط بودن آن نداده اند،تنها در طی دو سال سایت کانون تدبّر مبین،انتشار دهنده این روش بوده،و بارها با در خواست از علماء روحانیون تقاضای بازدید از سایت و اظهار نظر،نتوانسته ام، تأیید چندانی را جلب کنم،امّا در تکذیب آن نیز هیچ حجتی ندیده ام.
آنچه مسلم است،خواست خدای تبارک و تعالی این است که همه قرآن را بفهمند و در زندگی بکار بندند،و این تنها دلیل این حقیر در پی گیری و ارائه این روش است،انشاالله.
فهم قرآن یعنی چه
فهم قرآن وقتی بدست می آید که از من انسانی معتقد و با یقین راستین بسازد،نه اینکه من بفهمم خدای سبحان امر فرموده نباید دروغ بگوئی،زنا نکنی،ربا نخوری،غیبت نکنی..تنها برای اینها قرآن نازل نفرمود، اینها که در تورات و انجیل بود،قرآن آمد تا انسان را به قرب خدا برد،خلیفه خدا گرداند،سرشار از سعادت حضور در محضر گرداند،وجودی خدایی و عرشی را به انسان دهد،و او خلیفه خدا گرداند.
این وجیزه در پی آنست تا راهی را ارائه دهد که همه انسانها،از سن نوجوانی ۱۲و۱۳ساله تا پیرترین مؤمنها،به فهم قرآن برسند.با آن زندگی خود و دیگران را جلا دهند،بر قرب خدای خود تکیه زنند.
فرض کنید:انسانی در قطب بخواهد مسلمان معتقدی گردد،چگونه از قرآن می توانند استفاده کند؟
قرآن آمده تا هزاران سال میان مسلمانان حکم کند و شعارش:والعاقبه للمتقین است،یا حسن عاقبت از آن متقین من است،آنکه مرا اطاعت کند،هرگز در دنیا و آخرت دچار هیچ حزن و اندوهی نمیگردد.
درست است،فرمودند همه نمی توانند بدون علم و آگاهی به قرآن نزدیک شوند،امام حسین(ع)فرمودند: عامّه مردم از مرتبه عبارت،که همان متن قرآن باشد،بهره مند قرانند،بنابراین تنها کافیست،ترجمه آیات را در اختیار داشته باشیم،و این حقیر نیز با استفاده ازترجمه آیات،روش تدبر مبین را پی ریزی کرده ام.
آنکه بتواند با بی سوادی و یا بی ابزاری قرآن بفهمد،جز به عنایت او نیست،مثل محمد مصطفی(ص)
هر کسی بقدر خودش بی سواد دارد یکی خواند و نوشتن فارسی را نمی داند،نسبت به فارسی بیسواد است،یکی عربی و یا زبانهای دیگر را نمی تواند بخواند و بنویسد،امّا سواد فارسی دارد،پس او نسبت به همه زبانها بجز فارسی بی سواد است. جبران بی سوادی افراد تنها بعهده سواد داران است،
اگر ما برای بی سوادان،طوری قرآن بخوانیم که حفظ شان شود،تازه همچون پیامبر(ص)عمل کرده ایم، که در صدر اسلام انصار بی سواد خود را با اقراء بخش بخش قرآن،قرآن آموختند،و آنها به آنچنان رتبه ای از یقین رسیدند که مولای متقیان،آنچنان وصفهائی را از آنان در نهج البلاغه فرموده اند.
چگونه همۀ مردم می توانند قرآن بخوانند وهدایت شوند؟راه دریافت هدایت چیست؟
پر واضح است عامّه مردم توانایی این را ندارندکه مطالب این وجیزه را درک و فهم کرده و به هدف این وجیزه که نیل به یادگیری روش تدبّر مبین است نایل گردند،امّا علماء و روحانیون و قرآن پژوهان که توانایی این تحقیق را دارند،و همه آنان واین حقیرکه جزئی از آنهایم،انتظار بررسی و اظهار نظر را داریم.
امید این حقیر بروزیست که انشاالله علماء،روحانیون و قرآن پژوهان و عامه مردم، به اتفاق،نگارش و طبع قرآنی که مختص تدبّر عامّه مردم باشد،با روش تدبّر مبین را، اجازه و درخواست نمایند
این قرآن باید اولاً همه سورها را بخش بندی نموده؛دومآ ترجمه و متن بر هم منطبق باشد،سوماً متن قرانی آنرا همه بتوانند بی غلط و بی زحمت و بی معلم بخوانند،آیه محکمه بخش بطور واضح مشخص شده باشد،و با مختصری آموزش طرز خواندن و تدبّر،و ترجمه به همه زبانهای زنده دنیا،برای کل مسلمانان ارائه گردد.
هر یک از این موارد را توضیح و بطور نمادین هم نمایش خواهیم داد.
هدایت و امر
فرق هدایت و امر خدا را در قرآن اگر ندانیم؛از متقین نمیگردیم،وبا قرآن هدایت نمیشویم(هدًی للمتقین)
استخراج اوامر خدای سبحان از قرآن بعهده اولی الامر است،واطاعت از آنها بر ما واجب است،ما باید هدایت خود را از قرآن بیابیم،چرا که امام رضا(ع)فرمود گمراه میشود،آنکه از غیر قرآن هدایت بگیرید
فرق امر و هدایت
1-برما اطاعت امر ازخدا وپیامبر(ص)واولی الامر را واجب فرمود،وآنکه اطاعت نکرد را خدا لعن فرمود، امّا هدایت را فرمود هرکه را خواستم هدایت میکنم وآنکه هدایت پذیر نیست گمراهی برعلیه اوست.
“یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم….”(۵۹نساء)
مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها… (۱۵اسراء)
2- امر قرآن را تنها از اولی الامر باید گرفت،و هدایت را فقط از قرآن
3-اطاعت از اولی الامر؛ما را مشمول رحمت خدا می کند،و طاغی از امرش خسر الدنیا و آخرت میگردد؛ هر امری نیاز به هدایت دارد(مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ)امربه نماز و هدایت درنماز دو مقوله جدا از هم است.
5- اوامر اولی الامر،خود هدایت نیستند؛چنانکه،آنکه هدایت را شناخت میگوید اهدنا الصراط المستقیم.
6-اطاعت اولی الامر،ما را به ایمان مستحکم به یقین نمی رسانند،امّا هدف هدایتهای خداوند رساندن ما به ایمانی مستحکم به یقین است
7-اطاعت از اوامر اولی الامر اطاعت ازخدا و رسولش میباشد،و اطاعت از مجتهد اعلم اطاعت از اولی الامر است ،امّا برای کسب هدایت فرمود،همه در قرآن تدبّرکنید،و همه باید بتوانند آنرا از قرآن بیابید.
8-اطاعت امرش را همه میتوانند انجام دهند،هدایت را فرمود:هرکه را خواستم هدایت میکنم
9-تنها با اطاعت اولی الامر ما از متقی می گردیم،و متقی هدایتش را تنها از خدا و قران می جوید، خدای سبحان فرمود هدًی للمتقین،ویا بدون تقوا از قرآن هدایت نمی فرماید.
10-فرمود یهدون به امرنا،بعبارت دیگر تنها امر من است که هدایتگر می خواهد،اما برای هدایت یابی از قرآن فرمود:افلا یتدبرون،افلا یتفکرون…..
چگونه آیات قرآن ما را هدایت می کنند؟
فرمود ذالک الکتاب لا ریب فیه هدًی للمتقین،تا از متقین نباشیم از کتاب خدا هدایت نمی یابیم؛پس این چند تقوا را اگر نداشته باشیم نمی توانیم از قرآن هدایت یابیم:
اولین تقوا:بدون شناخت اولی الامر و قبول اطاعتش با دل و جان،هرگز تقوا پیشه نگردیم و نمی توانیم هدایتمان را از قرآن بگیریم.
قران آمده تا صدها و هزاران سال بر مردم مختلف و در عرصه های مختلف حکمرانی کند؛و شعارش والعاقبه للمتقین است،بعبارت دیگر آنکه قرآن را اطاعت کند از متقین است و عاقبت از آن اوست؛ چگونه از قرآن می توانیم در هر زمانی فتوا بگیریم؟
در این دنیایی که هر ثانیه فکری،عقیدی،فرقه ای،اختراعی و کشفی نو پدیدار می شود،چگونه قرآن بر تمام آنها اشراف دارد و حکم میراند و تکلیف متقین را در قبال آنها روشن می فرماید؟
جوامع مسلمانی،که اولی الامر عالم بر تمام علوم و فنون گذشته و آینده،تسلط بر قرآن،ارتباط وحیانی وعلم لدنی و حاضر در جامعه،نداشته باشد جز متحجرترین جوامع بشری میباشد،و تقواپیشه نمیگردد،
مولای متقیان پس از سه بار قسم فرمود:زمین هیچگاه خالی از حجت خدا نمیگردد.
آخر چگونه امری را که بر اساس علوم حاضر و غائب،وحی الهی و طهارت باطنی،تسلط بر قرآن، صادر شده با دیگر احکام مقایسه می توان کرد؟چنین حکمی هرگز کسی بر آن نمی تواند خرده بگیرد،مثلش را بیآورد با اطاعتش کسی به زحمت نمی افتد؛دور از فطرت نیست،منطبق بر علوم روز میباشد.
اِنَّ هٰذَا الْقُرْاانَ یَهْدى لِلَّتى هىَ اَقْوَمُ…. همانا این قرآن خلق را به راستتر و استوارترین طریقه هدایت مىکند (المیزان) این کریمه یکی ازمهترین ملاکهای شناسایی آنهاست،اگربه غیر قرآن عمل میکردند،به هی اقوم نمیرسیدند
سخنی از مولای متقیان نمی یابیم که تا امروز کسی بر آن خرده گرفته باشد و یا ماندش را بیاورد، میفرماید:تواول حق را بشناس سپس خود راملزم بدان کن،تو اول باطل را بشناس سپس خود را ازآن برهان میفرماید:ارزش هر انسان به آنچیزی است که به آن علاقه دارد.
مشخصه دوم آنها دلهای مؤمنین می باشد:کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند خداوند رحمان محبت آنان را در دلها مىافکند” (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا)بعضى از مفسران این آیه را مخصوص امیر مؤمنان على ع و بعضى شامل همه مؤمنان دانستهاند(تفسیر نمونه)
دومین تقوا:روش خواندن قرآن را از خود قرآن بیآموزیم:
دراین کریمه خدای سبحان به پیامبراکرمصامرفرمود قرآن را بر مردم بخش بخش به آرامی بخواند وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلاً۱۰۶اسراء
آراء مفسیرین گرام
المیزان «پس لفظ آیه با صرفنظر از سیاق آن تمامى معارف قرآنى را شامل مىشود، و این معارف در نزد خدا در قالب الفاظ و عبارات بوده که جز به تدریج در فهم بشر نمىگنجد، لذا باید به تدریج که خاصیت این عالم است نازل گردد تا مردم به آسانى بتوانند تعقلش کرده حفظش نمایند، و بر این حساب آیه شریفه همان معنایى را مىرساند که آیه” إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ”»
نمونه«ما قرآنى بر تو نازل کردیم که به صورت آیات جدا از هم مىباشد، تا با آرامش و بطور تدریج بر مردم بخوانى” و به خوبى جذب دلها و فکرها گردد، و در عمل نیز کاملا پیاده شود (وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاس عَلى مُکْث )و باز براى تاکید بیشتر مىگوید تمامى این قرآن را بطور قطع ما نازل کردیم (وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا)»
مخزن العرفان ازسیده نصرت امین «نزول فرود آمدن دفعى را گویند و تنزیل فرود آوردن تدریجى را نامند چنانچه در جاى دیگر گفته شده بعضى بحضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایراد میگرفتند که چرا قرآن مثل الواح تورات که یکدفعه براى موسى (ع) فرود آمد براى تو یکدفعه فرود نیامده این آیه میشود پاسخ آنها باشد که علت اینکه قرآن را متفرقا نازل گردانیدیم این بود که تو بر مردم بطور مکث و تأنّى بیان نمائى تا اینکه بهتر در ذهن آنها ثابت گردد و هر آیهئى را در موقع خود بتدریج فرود آوردیم»
تقریباً نظرتمام مفسرین گرام براین است که قرآن آیاتش جدا شده ویا بخش بخش شده است،که این جدا سازی تنها برای این است که عامّه مردم بتوانند بخواندن و بفهمند وحفظ کنند.
قرآن برحسب حوادث که یکی پس ازدیگری اتفاق می افتاد؛نازل می فرمود، مثل تورات ویا انجیل یکدفعه نازل نگشته ؛لذا درپایان فرمود: “ونزّلناهُ تنزیلا” تا تأییدی دیگر بر فرمایش خود بفرماید، بعبارت دیگر:خدای سبحان با حادث کردن و وحی بر پیامبر(ص)بصورت یک بخش جدا در اصل به امتحان و معرفت دهی و آموزش،در هربخش یا سوره کوچک افاده میفرماید.
جنگ احزاب با آن وسعت و مدت را فرمود فقط برای امتحان مؤمنین حادث فرموده است.
تقوای سوم: رعایت محکمات ومتشابهات
محکمات ومتشابهات را باید در بخشها بیابیم
هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهات……….(۷آل عمران)
و او کسى است که کتاب را بر تو نازل کرد، بعضى از آیات آن، آیات محکم است که اصل کتابند، و بعضى دیگر آیات متشابهند، اما آن کسانى که در دلهایشان انحراف است تنها آیات متشابه را پیروى مىکنند تا به این وسیله فتنه به پا کنند و به همین منظور آن آیات را به دلخواه خود تاویل مىکنند، در حالى که تاویل آن را نمىدانند مگر خدا و راسخین در علم، مىگویند به همه قرآن ایمان داریم که همهاش از ناحیه پروردگار ما است و به جز خردمندان از آن آیات پند نمىگیرند (ترجمه ازالمیزان).
آراء مفسیرین گرام
«المیزان»علت این تعبیر این بوده که مقصود، بیان پارهاى از اوصاف و خواص مجموع کتاب نازل است نه اوصاف اجزاى آن، و یکى از اوصاف مجموع کتاب این است که این کتاب مشتمل است بر آیات محکم و آیات متشابه، که برگشت قسمت دوم (متشابهات) به قسمت اول (محکمات) است، و به وسیله آنها، آیات متشابه شرح و تبیین مىشود، پس کتاب از این نظر چیز واحدى تصور شده، نه چیزى که داراى اجزایى متعدد و بسیار است
«نمونه»بنا براین مراد از” آیاتٌ مُحْکَماتٌ”آیاتى است که مفهوم آن به قدرى روشن است که جاى گفتگو و بحث در آن نیست
«ترجمه مجمع البیان»محکم آن است که از ظاهرش بدون احتیاج به هیچ قرینه که همراه آن باشد، مراد و منظور، روشن و معلوم باشد مانند آیه «إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً (خداوند به مردم اصلا ستم نمىکند) و مانند «إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّهٍ (خدا بمقدار ذرهاى بکسى ستم نمیکند) وامثال این آیات که فهم آنها نیاز به قرینه و دلیلى ندارد و در مقابل آن متشابه است که بدون قرینه، مراد و مقصود از ظاهر آن معلوم نیست مانند آیه کریمه: «وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ»(خداوند او را دانسته گمراه کرد) و مسلماً مىدانیم که معناى گمراه کردن در این آیه با گمراه کردن در آیه «وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِیُّ» (سامرى آنان را گمراه کرد) فرق دارد زیرا گمراه کردن سامرى کارى است زشت و قبیح در حالى که گمراه کردن خدا (بمعناى صحیح آن) چون از روى مصالح است امرى است نیکو. همین تعریف براى محکم و متشابه است که مجاهد مىگوید «محکم چیزى است که معناى آن با معناى دیگر اشتباه نشود و متشابه چیزى است که معناى آن با معناى دیگرى اشتباه شود.
در هربخش یک آیه محکمه وآیات دیگر از متشابهات هستند که همه میتوانیم آنرا تشخیص دهیم،برای شناسایی محکمه بخش،و متشابهات بخش،به گفته مفسران،کافیست به ترجمه آیات دقت کنیم،
تقوای چهارم: جستجو ی هدًی و رحمهً در آیات قرآن
در آیات بسیاری فرمود قرآن هدًی و رحمهً است،پس باید هر بخش از دو قسمت کوچکتر تشکل شده باشد چند آیه قبل از محکمه،ما را به هدایت محکمه میرساندو آیات بعد از محکمه،در تثبیت هدایت محکمه افاضه میفرماید،در هربخش فضا و سیاق این دو دسته آیه،کاملاً مشخص و متفاوت است،وآیات با وجودیکه ازحول محور محکمه خارج نمیگردنند،امّا دارای دو سیاق و حکم جدا می باشند.
چند آیات که هدًی و رحمه قرآن را عنوان می فرمایند:
هذا بَصائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ رَحْمَهٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (۲۰جاثیه)
وَ إِذا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآیَهٍ قالُوا لَوْ لا اجْتَبَیْتَها قُلْ إِنَّما أَتَّبِعُ ما یُوحى إِلَیَّ مِنْ رَبِّی هذا بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدىً وَ رَحْمَهٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۲۰۳اعراف)
هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَهٌ لِلْمُتَّقِینَ (۱۳۸آل عمران)
ذلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما کانُوا یَعْمَلُونَ (۸۸انعام)
یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (۵۷یونس)
وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (۶۴نحل)
وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّهٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلى هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِینَ(۸۹نحل)
قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِینَ (۱۰۲نحل)
طس تِلْکَ آیاتُ الْقُرْآنِ وَ کِتابٍ مُبِینٍ (۱) هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنِینَ (۲نمل)
یکی دیگر از اعلائم تشخیص محکمه همین تغییر سیاق آیات قبل و بعد محکمه است.
پنجمین تقوا:احادیث
از دسته ای احادیث می یابیم مردم عادی درقرآن راهی برای فهم ودرک دارند،بطوریکه با قرآن هدایت به ایمانی مستحکم به یقین می شوند.
امام حسین می فرماید؛چهارمرتبۀ فهم ودرک در قرآن می باشد،مرتبۀ عبارت مختص عامّۀ مردم؛اشارت علماء,لطائف اولیاءخدا,حقایق مرتبه پیامبران وامامان
حضرت علیعهدایت ورحمت را به زبانی دیگرفرمودند؛
قال علی علیه السلام :ما جالَسَ هذَاالقُرآنَ اَحَدٌ الّا قامَ عَنهُ بِزِیادَهٍ اَو نُقصانِ؛ زِیادَهٍ فی هُدًی اَو نُفصانِ مِن عَمًی .
هیچ کس با این قرآن همنشین نشد ، مگر آن که چون از نزد آن برخاست با فزونی و کاستی همراه بود؛ فزونی در هدایت، و کاستی ازکوردلی . نهج البلاغه خطبه ۱۷۶
قال الرّضا علیه السلام : لا تَطلُبُوا الهُدی فی غَیرِالقُرآنِ فَتَضِلّوا.
هدایت را جز از قرآن مجویید که گمراه خواهید شد امالی صدوق /۴۳۸
امام رضا(ع) همۀ ما را مؤظف به هدایت گیری ازقرآن فرمودند،
از روایات بالا دریافت می شود؛هدایت ما فقط بعهدۀ خداست وهمه از قرآن باید هدایت گیرند
نتیجه گیری
ازمجموع آیات وروایات نتیجه گیری می شود:خدای سبحان قرآن را بخش بندی نازل فرموده،تا عموم مردم بتوانند آنرا بفهمند وهدایت شوند.
دلایلی که می توان بدانها استناد کرد:
1-خدای سبحان فرمود برمردم قرآن بخش بخش شده را بخوان آیه۱۰۶اسراء-
2-آیات قرآن را به محکمات و متشابهات تقسیم فرمود،وفرمود:باید آیات متشابه توسط آیات محکم معنا ودرک وفهم کنید تا گمراه نشوید،و تنها در بخش یا سوره های کوچک این مطلب امکان پذیر است.
3- آیات داخل هر بخش یا سوره کوچک دو دسته اند، هدًی(هدایتگرند) و رحمهً(تثبیت کننده اند)
4-روایت امام حسینعنشان می دهد مردم عادی باید درمتن قرآن بدنبال فهم وهدایتشان باشند.
5-امام رضاعفرمود از غیر قرآن هدایت نگیرید که گمراه خواهید شد
6-علیعفرمودند:کسی به قرآن نزدیک نشد مگربرایمانش افزوده وازکوردلیش کاسته شد،پس ما ایمان مستحکم وبصیرت را ازقرآن باید بیابیم.
7- بسیاری آیات می فرمایند تنها قرآن هدًی ورحمهً است،
8- درآیاتی امربه عموم مردم فرمود درقرآن تدبّرکنید،بخصوص آیه۸۲سوره مبارکه نساء که میفرماید بدون تدبّر نمی یابید این قرآن ازکسی جزخدا نیست؛وفرمود قرآن قابل فهم همه مردم است.لقد صرفنا للناس.
9-“ذالک الکتاب لاریب فیه هدًی للمتقین”بدون شک هدایتگرمتقین فقط قرآن است،وما اگر چنین تقوائی نداشته باشیم که تنها ازقرآن هدایت بگیریم،هدایتمان را ازغیرقرآن خواهیم گرفت وستمگربرخود شده ایم وخدا ستمگران را هدایت نمی فرماید.
10- ازمهمترین دلایل وجود بخش بندی در قرآن وجود واو استیناف وسوره های کوچک است؛درسوره اسراء۱۲بخش وجود دارد,که ۹تای آنها با واو استیناف شروع و با واو بعدی تمام میشود,۳بخش واو ندارد، اولین بخش با بسم الله شروع وبا واو بعدی تمام می گردد؛وبخش امام ونماز،واو ندارند.درتمام سورهای کوچک هدایت ورحمتش را می یابیم.
11-از بسیاری آیات استفاده می شود،هدایت را فقط ازخدا باید بپذیریم؛
الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ (۷۸شعرا) آن کس که مرا آفریده و همو راهنماییم مىکند، (۷۸)
12-تنها هدایت پذیری ازخدای متعال سودمند است،که خود تضمین فرموده:(مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها) هر کس راه هدایت یافت تنها بنفع و سعادت خود یافته و هر کس به گمراهى شتافت آنهم به زیان و شقاوت خود شتافته
13- خدای سبحان به پیامبرش،وپیشوایان دینی اجازۀ هدایت عنایت می فرماید،حضرت ابراهیم به پدرش فرمود:علمی به من می رسد که ترا می توانم هدایت کنم
وَ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِی إِسْرائِیلَ أَلاَّ تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی وَکِیلاً (۲) ما به موسى کتاب آسمانى دادیم و آن را وسیله هدایت بنى اسرائیل ساختیم (و گفتیم:) غیر ما را تکیهگاه خود قرار ندهید! (ترجمه از آیت الله مکارم)
وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لا الْإِیمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ”و همین طور ما روحى از امر خود را به سویت وحى کردیم، و گر نه تو نه مىدانستى کتاب چیست، و نه مىتوانستى ایمان چیست، و لیکن ما آن را نورى کردیم تا به وسیله آن هر که از بندگانمان را خواستیم هدایت کنیم، و تو به یقین به سوى صراط مستقیم هدایت مىکنى (ترجمه المیزان)
وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ (۲۴سجده) و چون شکیبایى کردند و به آیات ما یقین داشتند، برخى از آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما [مردم را] هدایت مىکردند. (فولادوند)
“یا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ ما لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِی أَهْدِکَ صِراطاً سَوِیًّا (۴۳مریم) اى پدر، به راستى مرا از دانش [وحى، حقایقى به دست] آمده که تو را نیامده است. پس، از من پیروى کن تا تو را به راهى راست هدایت نمایم، (فولادوند)
رسولان و ائمه(صلوات الله علیهم اجمعین) هدایتشان به اذن الله است، وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیرا(۴۶احزاب)امّا قرآن را هدًی و رحمهً فرمود،امّا نفرمود با قرآن از یوقنون مسلمون،یومنون،متقین،یعملون؛میگردید،چرا که فرموده است:هرکه را بخواهم هدایت میکنم.
14-در سوره مبارکه احزاب،آیات ۲۸تا۳۴یک بخش میباشند که به زنان پیامبر(ص)اختصاص دارد،لذا از ابتدا تا انتها، افعال بکار رفته همه مؤنث هستند،در حالی که آیات۲۷و ۳۵ افعال هم مذکر و هم مؤنثند،و تنها در آیه۳۳ آیه تطهیر افعالش مذکر است،که به این معناست که از دامن زن مرد به معراج می رود.
15- روش قرآن آموزی پیامبر اکرم(ص)روش اقراء بوده،به این ترتیب که یک بخش یا سوره کوچک را آنچنان مکرّر و آرام می خواندن که اصحاب بی سوادشان بتوانند آنرا در سینه حفظ کنند؛در بهار و در بسیاری کتب به روش اقراء پیامبر(ص) اشاره شده است،امّا تنها گفته شده است اقراء آیات،ده آیه ده آیه بوده است.
ما می دانیم هرگز ایشان به غیر قرآن عمل نفرموده به تصدیق خود قرآن،این روش را بواسطه یا به دستور کدام کریمه پیامبر(ص)ابداء فرمودند؟
إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ، بیان کرد یعنى بر ماست که آن را در سینهات گرد آوریم و قرائتش را بر زبانت استوار داریم.فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ خداوند قرائت جبرئیل را قرائت خود قرار داد. قرآن به معناى قرائت است. فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ از قرائت جبرئیل پیروى کن و با او به منازعه نپرداز پس ما حفظ کردن آن را بر تو ضمانت مىکنیم. ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ هر گاه چیزى از معانى قرآن بر تو مشکل آمد، شرح و توضیح آن بر عهده ماست. گویى پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله در حفظ و سؤال از معناى آیات هر دو شتاب مىکرد. کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعاجِلَهَ «کلّا» منع رسول خدا از عادت به شتاب و تشویق آن حضرت است که با آرامى قرائت قرآن را بر قوم خود تکرار کند تا در دلهایشان متمرکز شود چرا که آنان از دلیلها بىخبرند و در قرآن و توضیح موجود در آن نمىاندیشند بلکه دنیا را بر مىگزینند و اهتمام ورزیدن به آخرت را رها مىکنند بنا بر این از دوباره گفتن و تکرار و افزودن بر هشدار و بیان قرآن به آن بىنیاز نیستى و «تحبّون» و «تذرون» [به صورت مخاطب] نیز قرائت شده به این معنى که به آنها بگو [شما دنیا را دوست دارید و آخرت را رها ساختید](نام فضل بن حسن طبرسى صاحب تفسیر جوامع الجامع محل تولد تفرش تاریخ تولد۴۶۹ ق تارخ وفات۵۴۸ ق)
و نیز آیه ۱۰۶اسراء:وقرآناً فرقناه لتقراهُ للناس….
آنچه مهم است این است که با این روش قرائت،ایشان اصحاب با ایمانی مستحکم به یقین را پرورانده که وصفشان در نهج البلاغه است.
ازمجموع آیات وروایات استفاده می شود،خدای سبحان قرآن را بخش بندی نازل فرموده که همۀ ایُّها الناس را هدایت وافاضۀ رحمت فرماید،واین بخش ها را به همین منظوردرقرآن تعبیه فرمود.
این بخشها نیز باید خواصی را دارا باشند و اِلّا نمی توانیم آنها را از تقسیمات خدای متعال بدانیم.
تقوای الهی حکم می فرماید هرگز تا امتحان نکرده اید نه بپذیرید نه رد کنید.
ویژگی های بخش ها
1- همۀ مردم ازهر قشری باید بتوانند با بخشها به هدًی ورحمهً برسند؛بدون نیازبه مربی،
2- تمام سوره های بلند بخشبندی شده باشند؛وتشخیص هر بخش نبایدغیرممکن و مشکل باشد؛
3- آیات محکمات و متشابهات را در هربخش بتوان تشخیص داد.
4- “هدًی ورحمهً” درهربخش تمیزداده شود،دراول هدایت شویم،دوم مستحکم درآن گردیم.
5- این بخشها نباید بلند باشند،تا مردم عادی بتوانند با چند بار اقراء به آرامی وتدبّر،هم به فهم آن نایل شوند،وهم بتوانند آنها را حفظ و هم در زندگی بکار بندند.
6- از مهمترین خواص این بخش ها,تطبیق با احادیث پیامبر(ص)ائمه(ع)است،چرا که فرمودند برقرآن سخنان ما را ارائه دهید،اگر منطبق بود آنها را بپذیرید.
7- روش خواندن قرآن را خدای سبحان آموزش فرموده است،آیه۱۰۶اسراء. چرا به حبیبش فرمود برمردم بخوان قرآن بخش بخش را،برای اینکه بیآموزد چگونه باید قرآن را بخوانید؟
8- کور و بی سواد هم مستثنا نفرمود وتنها با شنیدن یک بخش به آرامی،آنها هم میتوانند بهره مند شوند (نسبت به عربی اکثرما بیسوادیم).
الحمدلله،امروزه از ترجمه های مناسب بهره مندیم؛البته ترجمه نباید همراه نکات تفسیری باشد، تاهدایتمان را تنها به اوسپرده باشیم.ترجمه هایی که نکات تفسیری را جدا کرده اند مناسب ترند.
آنچه عرض شد،در جایی نمی بینید؛چرا که از جایی گرفته نشده است،بدون تحقیق نه بپذیرید نه رد کنید
اکنون یک بخش را با هم بررسی می کنیم
بخش موضوعی شماره یک سوره مبارکه اسراء از آیه ۱تا۱۰
بسم الله الرحمن الرحیم
سُبْحانَ الَّذىٓ………..اَسْریا …..بِعَبْدهی …..لَیْلًا ………..مِّنَ الْمَسْجِدِ
منزه است خداوندی که ……برد بشب …….بندهاش ………..را شبى …………………..از مسجد
الْحَرامِ…… اِلی الْمَسْجِدِ …..الْاَقْصَا …..الَّذِى …..بارَکْنا ………….حَوْلَهو
الحرام…………………… بمسجد………………… اقصى…………. که……………….. برکت دادیم………….. پیرامونش را
لِنُرِیَهو ………مِنْ اایاتِنآ ج …..اِنَّهو …….هُوَ……. السَّمیعُ الْبَصیرُ(۱)
تا بنمائیم او را…….. ….از آیتهاى خود….. بدرستى که…. او ………………اوست شنواى بینا (۱)
وَ ااتَیْنا ….مُوسَی …..الْکِتابَ …..وَ جَعَلْناهُ …..هُدًی …….لِّبَنیٓ
و دادیم ………..موسى را …………کتاب ………….و گردانیدیمش…….. هدایت……. از براى بنى
اِسْرآئیلَ …..اَلّا ……تَتَّخِذوا …..مِن دونى ……….وَکیلًا(۲)
اسرائیل ……….که …………..مگیرید ……………..از غیر من …………….کارگذارى (۲)
ذُرِّیَّهَ…….مَنْ ……..حَمَلْنا ……مَعَ نوحٍ ج ………اِنَّهو ……کانَ ……..عَبْدًا …….شَکورًا(۳)
فرزندان…. .آنکه ……….حمل کردیم………… با نوح…………. بدرستى که او …….بود ………………..بنده……………….. شکرگزار (۳)
وَ قَضَیْنآ ….اِلیا بنیٓ اِسْرآئیلَ ….فِی الْکِتابِ ………….لَتُفْسِدُنَّ
و اعلام نمودیم ………..به بنى اسرائیل …………………..در کتاب……………… که فساد خواهید کرد البته
فِی الْاَرْضِ …….مَرَّتَیْنِِ……. وَ لَتَعْلُنَّ ……………..عُلُوًّا………………….. کَبیرًا(۴)
در زمین ……………………دو بار ………………..و هر آینه ……..سرکشى خواهید کرد البته………….. سرکشى بزرگ (۴)
فَاِذا جآءَ …وَعْدُ اولىا هُما …بَعَثْنا ……عَلَیْکُمْ …..عِبادَا ….لَّنآ …..اُولى باْسٍ شَدیدٍ
پس چون بیاید …..وعده نخستین آن دو ……میفرستیم …….بر شما…………. بندگان ……….ما را . ………صاحبان قدرت سخت
فَجاسوا ….خِلالَ …..الدِّیارِج ….وَ کانَ ……وَعْدَََا….. مَّفْعولًا(۵)
پس روند ………بجستجو …….میانه خانهها……… و بود ……………وعده ……….کرده شده (۵)
ثُمَّ ……..رَدَدْنا……… لَکُمُ ……الْکَرَّهَ …….عَلَیْهِمْ ……وَ اَمْدَدْناکُم ………بِاَمْوالٍ
پس ……..برگردانیدیم ……..براى شما …….نصرت را ……….بر ایشان …………و مدد کنیم شما را…………….. بمالها
وَ بَنینَ ……..وَ جَعَلْناکُمْ………. اَکْثرََ………… نَفیرا(۶)
و پسران ………..و گردانیدیم شما را………… بسیارتر از …………حیث شمار (۶)
اِنْ اَحْسَنتُمْ …اَحْسَنتُمْ ..لِاَنفُسِکُمْ ز…وَ اِنْ اَساْتُمْ …….فَلَهاج ….فَاِذا جآءَ.. وَعْدُ الْااخِرَهِ
اگر خوب کردید …خوبى کردید…….براى خودتان ………و اگر بد کردید…پس خودتان راست..پس چون بیاید ..وعده دیگر .لِیَسُٓئوا وُجوهَکُمْ…. وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ ..کَما ..دَخَلوهُ… اَوَّلَ مَرَّهٍ ….وَ لِیُتَبِّروا …..ما
تا بد سازند را رویهاتان ……………و تا درآیند بمسجد…….همچنانکه …در آمدند بآن ..اول بار……….وتا تباه گردانند …آنچه را
….عَلَوْا تَتْبیرًا(۷) که غالب شدند تباه گردانیدنى
عَسیا …رَبُّکُمْ …اَن یَرْحَمَکُمْ …وَ اِنْ عُدتمْ …عُدْنَا …وَ جَعَلْنا ..جَهَنَّمَ …لِلْکافِرینَ حَصیرًا شاید ……پروردگار شما.. که رحم کند شما را…و اگر برگردید… برمیگردیم ….و گردانیدیم …دوزخ را ….براى کافران جاى حبس
اِنَّ …..هَٰذَا… الْقُرْاانَ …..یَهْدى ….لِلَّتى …هىَ اَقْوَمُ ………وَ یُبَشِّرُ …..الْمُوء ْمِنینَ
بدرستى …که این…….. قرآن……… هدایت میکند ….بانچه…. آن درستتر است….. و مژده میدهد ……..مؤمنانى را
الَّذینَ یَعْمَلونَ….. الصّالِحاتِ …اَنَّ…….. لَهُمْ ………….اَجْرًا کَبیرًا(۹)
که میکنند کارهاى ……………..شایسته …………اینکه ……ایشان را است …………….مزدى بزرگ (۹)
وَ اَنَّ ……..الَّذینَ …..لا یُوءْمِنونَ …..بِالْااخِرَهِ……. اَعْتَدْنا …………..لَهُمْ …..عَذابًا اَلیما(۱۰)
و بدرستى …که آنان که ……..ایمان نمیاورند………….. باخرت…………. مهیا کردهایم…………. براى ایشان ……….عذابى دردناک (۱۰)
خواندن به روش اقراء که بطور نمادین نمایش داده شده،از یادگاریهای پیامبر اکرم(ص)است؛با همین روش که پیامبر از سوره اسراء آیه ۱۰۶گرفتند،جان و دل اصحابشان را با نور قرآن پیوند داده و بهرهمند گرداندن،با این روش خواند قرآن بسیار سهل و آسان و همراه ترجمه است،
علی مرتضی(ع)در وصف آن یاران فرمودند:هرگاه نام خدا برده میشد؛آنها همچون درختان در طوفانها به خود میلرزیدن
اقراء این امکان را میدهد،ترجمه و متن را بطور تطبیقی با هم فراگیریم،وبا هر بار اقراء به عمق بیشتری از ژرفای قرآن فرو رویم،تا آنجا که احساس خواهیم کرد هم اکنون قرآن بر ما نازل میشود.
پس از چند بار اقراء،متوجه آیۀ محکمه بخش خواهیم شد،
بنا بر آیه ۷آل عمران بدون آیه محکمه به آیات نباید نگریست که گمراه میشویم،
آیه ۷به نظر بنده حقیر آیه محکمه بخش است،به چند دلیل:اول آیه ایست که نیازی به توضیح ندارد، دوم:در آیات دیگر ردش را می بینیم؛سوم آیات قبل و بعدش دو فضای مختلف دارند امّا ازحول محور آیه محکمه دور نمی شوند،اگر وجه مشترک اولین و اخرین ایه بخش را بیابید،آیه محکمه است.
پس با در نظر گرفتن آیه محکمه به ایات دیگر می نگریم.
اِنْ اَحْسَنتُمْ اَحْسَنتُمْ لِاَنفُسِکُمْ ز وَ اِنْ اَساْتُمْ ْ فَلَهاج
اکنون با یافتن آیه محکمه تدبّر پایه مبین را در این بخش،و از منظر همین کریمه به آیات مینگریم
سُبْحانَ الَّذىٓ اَسْریا بِعَبْدهی لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اِلی الْمَسْجِدِ الْاَقْصَا الَّذِى بارَکْنا حَوْلَهو لِنُرِیَهو مِنْ اایاتِنآ ج اِنَّهو هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ(۱) منزه است آن خدایى که بنده خود را شبى از مسجد الحرام به مسجد الاقصى که گرداگردش را برکت دادهایم سیر داد، تا بعضى از آیات خود را به او بنماییم، هر آینه او شنوا و بیناست. (ترجمه آزاد از عبدالمحمد آیتی)
با در نظر گرفتن آیه محکمه می گوئیم:پاک منزه خدایست که پاداش خوبی حبیبش را در زمان حیاتش عنایت فرمود،و او را شبانه فرسنگها سیر فرمود،و با سیر شبانه بر شرافت او بر تمام مخوقاتش مهر تأیید زد،با سیر شبانه بر خوبان عالم و بر خلق عظیم و برخاتم نبیّن و بر محمود و احمدیش صیحه گذاشت،
جمله دوم در تأیید جمله اول است،انهُ هو السمیع البصیر،بدرستیکه او هست،او شنونده بینا،که فرمود: وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى (۳) إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى (نجم۴)و از روى هواى نفس و خواهش نفسانى چیزى نمیگوید آنچه میفرماید: نیست مگر وحى الهى که باو وحى شده.(اطیب البیان)سیر شبانه برای هیچ پیامبری ممکن نشد،چرا که بر ایشان فقط قرآن وحی شده،وایشان خاتم النبیّن و تنها پیامبر عمل کننده به قرآن هستند،
وَ ااتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ جَعَلْناهُ هُدًی لِّبَنیاِسْرآئیلَ اَلّا تَتَّخِذوا مِن دونى وَکیلًا(۲) به موسى کتاب دادیم و او را براى فرزندان اسرائیل وسیله هدایت قرار دادیم تا غیر مرا تکیهگاه خود اختیار نکنند(ترجمه آزاد از سید کاظم ارفع)
با تدبّر در ارتباط با محکمه میتوانیم بگوئیم: ما دادیم کتاب خوبی و خوبی کردن را به موسی ، و قرار دادیم آنرا هدایتگر خوب شدن وخوبی کردن برای بنی اسرائیل،بشرطی که غیر من را نگهبان و کارساز نگیرید. جمله دوم در تأکید جمله اول فرمود،مگر غیر من را هدایتگر انتخاب کنید،غیر این کتاب را که اوامر من در اوست را اگر هدایتگر بگیرید،آنگاه من دیگر نگهبان و یاری رسان شما نیستم،و راه به گمراهی می برید
ذُرِّیَّهَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نوحٍ ج اِنَّهو کانَ عَبْدًا شَکورًا(۳) اى فرزندان کسانى که با نوح (بر کشتى) سوار کردیم، او بنده شکرگزارى بود (ترجمه المیزان)
با نظر به آیه محکمه میگوئیم:شما همه انسانها،فرزندان آنهایی هستید که حملتان کردیم بهمراه نوح(س) تا خوبی کنید بجای بدی،هیچیک بر دیگری ارجیّت ندارید،همه از یک ریشه اید،ما حمل نکردیم تا اینکه بدی را رواج دهیم،شما همه با هم برابرید پس به هم خوب باشید،برای تأیید در جمله دوم فرمود،بدرستیکه نوح(س) بود بنده ای شکرگذار و سپاسگر،تا بفرماید همراهنش از اویند؛چون با او همراه بودند،پس شما ذریّۀ آن کسانی هستید که از اهل و همراه و هم عقیده با نوح(س)هستند،و بعبارت دیگر،آنکسی که پدران تان را بهمراهش حمل کردیم،بنده ای شکرگزار است،شما چرا شکر نعمتهایتان را نمی کنید،بخصوص نعمت هدایت را،و شکر نعمتها،اول از هم خوبی کردن بجای بدیست.
وَ قَضَیْنآ اِلیا بَنٓی اِسْرآئیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْاَرْضِ مَرَّتَیْنِِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبیرًا(۴) و در کتاب آسمانى [شان] به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که: «قطعاً دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و قطعاً به سرکشى بسیار بزرگى برخواهید خاست.» (فولادوند)
با نظر به محکمه می گوئیم:به شما اخطار داده ایم در کتابتان؛قطعاً از مسیر هدایت و خوبی، خارج می شوید و دو مرتبه در تاریخ به فسادگری در زمین برخواهید خواست،از مدار هدایت کتاب خارج میشوید و بدی را رواج میدهید،،در جمله دوم تأکید فرمود:و این بر همه آشکار خواهد بود، چون برتری جوی بزرگی است،این فسادگری از شما پنهان نیست،این طغیان و سرکشی نیست مگر تخلف از کتاب هدایتگر شما،در آیه ۲ فرمود، هدایتگر خوبی برایتان فرستادیم، مگر غیر کتاب مرا اطاعت کنید،به بدی خواهید رسید.و در آیه بعدش فرمود شما باهمه ملل دیگر یک قومیت و برابرید،پس برتری جوئی برای چیست؟
فَاِذا جآءَ وَعْدُ اولىا هُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِبادَا لَّنآ اُولى باْسٍ شَدیدٍ فَجاسوا خِلالَ الدِّیارِج وَ کانَ وَعْدَََا مَّفْعولًا(۵) هنگامى که نخستین وعده فرا رسد، گروهى از بندگان پیکارجوى خود را بر ضدّ شما میانگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند حتى براى به دست آوردن مجرمان)، خانهها را جستجو مىکنند و این وعدهاى است قطعى! (آیت الله مکارم)
با در نظر گرفتن آیه محکمه میگوئیم:و چون بدی شما از حد سر رفت،پس سرکوب شما واجب شد،وقت آن رسید که بدیهایتان بر علیه خودتان عمل کنند؛بر انگیخم بندگان جنگجویم را تا انتقام بدیهایتان را به شدت هر چه تمامتر بگیرند ،حتی فراریها را مییافتند و به سزای اعمالشان میرساندن،جمله دوم در تأیید فرمایش خود فرمود:وعده ای بوده انجام شده،بعبارت دیگر به شما اخطارهای لازم را داده بودیم؛و گفته بودیم اگر فساد انگیزی کنید؛مجازات می شوید.
ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّهَ عَلَیْهِمْ وَ اَمْدَدْناکُم بِاَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ جَعَلْناکُمْ اَکْثرََ نَفیرا(۶) سپس غلبه و تسلط بر آنها را به شما بازمىگردانیم و شما را به وسیله اموال و پسرانى یارى مىکنیم و از حیث نفرات، بیشتر (از آنها) قرار مىدهیم(آیت الله مشکینی)
با در نظر گرفتن آیه محکمه می گوئیم:برای اینکه خوبی کنید و خوبی ببینید؛پس باز برگرداندیم برایتان غلبه را،با امول وپسران یاری کردیم شما را،هم برای این است که خوبی کنید،و جمله آخر برای تأکید بر اینکه این خداست که می خواهد در زمین با قدرت و نیرو در برابر دشمنانتان باستید،فرمود: قرار دادیم کثرت نفرات را برای شما.
اِنْ اَحْسَنتُمْ اَحْسَنتُمْ لِاَنفُسِکُمْ ز وَ اِنْ اَساْتُمْ ْ فَلَهاج فَاِذا جآءَ وَعْدُ الْااخِرَهِ لِیَسُٓئوا وُجوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلوهُ اَوَّلَ مَرَّهٍ وَ لِیُتَبِّروا ما عَلَوْا تَتْبیرًا(۷) اگر نیکى کنید نیکى به خود کردهاید و اگر بدى کنید از آن خودتان است، و چون زمان وعده (کیفر طغیان) دیگر فرا رسد (دشمنانى بر شما بگماریم) تا صورتهاى شما را (از شدت شکست و عذاب) غمبار و سیاه کنند و وارد مسجد (الاقصى) شوند همان گونه که در مرتبه اول وارد آن شدند و بر هر چه دست یافتند نابود سازند(آیت الله مشکینی)
علی(ع) درتفسیر این کریمه می فرماید”توهرگز خوبی به کسی نمی کنی،وهرگز بدی به کسی نمی کنی” آنوقت این آیه را تلاوت فرمودند،یعنی:تو اگر خوبی به کسی کردی به خود کردی،واگر به کسی بدی کردی به خودت بدی کردی،
شیخ سعدی نیز برای اثبات این کریمه حاکم و پسرش و آنکه برای خیرات نان اضافی سفرِاش را چون
کسی نمی یافت بدهد به آب می داد،وسبب زنده ماندن پسر حاکم شد این داستان را به شعر سروده
تونیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت ده باز
این قانون و سنت الهیست که هرگز تغییر پذیر نیست مگر او بخواهد؛این کریمه از محکمات و بقیه از متشابهات است.از افعالی که دربقیّه آیات استفاده فرموده خبری نیست؛مثل اسری بعبدهی,آتینا,جعلنا, حملنا؛ قضینا,بعثنا,
سنت وقانونیست که خدای سبحان در این کره خاکی وضع فرموده وخودشاهد، قاضی ومجری آن است.
اگرازهرکدام از ما بپرسند,چه کسی جواب خوبی وبدی را می دهد همه می گویم خدای سبحان.. افعال و آیات نیزهمین را میگویند؛ما دادیم,ماقراردادیم,ما حمل کردیم,ما حکم کردیم,ما برانگیختیم….پس خدای سبحان با آیات اولیه این بخش موضوعی ما را بسوی این کریمه که قانون وسنتی است هدایت می فرماید, تا ایمان آوریم همۀ آنچه خدای سبحان اِعمال می فرماید برای این است که خوبی را به خوبی و بدی را به بدی جواب دهد,وما اکنون میتوانیم به این هدایت وایمان خودمان برسیم”مسبب الاسبابی بجز حضرت حق نیست واوست که هرکه خوبی کرده ومی کند به او خوبی می کند وهرکه بدی کرده ویا می کند بدی را به او برمی گرداند”
آیات بعد از محکمه،به مواردی می پردازد که ما به العینه شاهد آنیم،ویا به تأویل آیه میپردازد،تا ما را بر اینکه هرگز کسی جز او مأثر و مدبّر بر زندگی خود نگیرم،مستحکم فرماید.
جمله دوم،درتأیید جمله اول فرمود:وعده دوم تنبیه شما وقتی میرسدکه شما بر بیت المقدس حاکمید و مطابق بار اول بندگان نیرومندم وارد مسجد میشوند واین هم اکنون است،و فتح مسجد القصی انشاء الله بدست شیعیان خواهد بود.
عَسیا رَبُّکُمْ اَن یَرْحَمَکُمْ وَ اِنْ عُدتمْ عُدْنَا وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرینَ حَصیرًا(۸) شاید پروردگار شما که رحم کند شما را و اگر برگردید بر میگردیم و گردانیدیم دوزخ را براى کافران جاى حبس (مصباح زاده)
با ارتباط به آیه محکمه می گوئیم:خوبی را به خوبی و بدی را به بدی،و می فرماید،اگر امیدوار به رحم پروردگارتان هستید،که از بدیتان چشم پوشی کند،اگر خالصانه توبه کردید،وبرگشت کردید، من هم برمیگردم و از مجازات شما چشم چوشی می کنم،و بعبارت دیگر،آنکه بدی کرد جز این انتظاری ندارد که بدیش گریبانش را بگیرد،امّا توبه صادقانه مؤمن را می پذیرد،و از گناهش می گذرد و جواب بدیش را یا نمی دهد و یا بسیار تخفیف می دهد.
آنچه ناهمواری در زندگی مشاهد میکنیم از بی تقوایی خودمان است،مؤمن همیشه از عملکرد خود نا راضی است،و دست از توبه و انابه بدرگاه حضرتش برنمیدارد،و همیشه درخواست عفو و بخشش دارد،و از او تنها هدایتش را به راه راست می خواهد.
این جمله آخر برای تأیید(عُدنا) افاده است وفرمود:و قرار دادیم جهنم را زندانِ کافران؛بعبارت دیگر: فطرت خدایی انسان همیشه او را به یاد خدا می اندازد و از کرده بدش،بالاخره در جایی تقاضای عفو می کند،و من حتماً از او می گذرم،حتی اگر بدترین بدیها را کرده باشد؛من بخشنده ام و توبه اش را می پذیرم و به جهنم نمی اندازم،چرا که جهنم زندان کافران است،وامیدوار به رحمت خدا و توبه کننده،کافر نیست.هرآنکه امیدی به رحمت خدا دارد،اگر چه دین نداشته باشد،کافر نیست.
لذا گفته اند،قاتل باید تقاضای عفو و بخشش،هم از باز ماندگان و هم از خدای خود کند،امّا این توبه و برگشت شاید بدرد این دنیا نخورد،بدرد آن دنیا خواهد خورد،و خدای بخشنده او را به جهنم نمی برد.
و جز این ندیدیم،که در تاریخ و داستانها و شعرها وحکایتها و فیلمها،توبه افراد صالحالعمل،پذیرفته شده است،و جزای بدیشان از آنها برداشته شد،توبه نصوح در تاریخ مشهور است.
اِنَّ هٰذَا الْقُرْاانَ یَهْدى لِلَّتى هىَ اَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُوء ْمِنینَ الَّذینَ یَعْمَلونَ الصّالِح
به نامت ای خالق مهربان و با سلام وصلوات بر شما ای جانشینان خداوند در عالم خلقت یا اهلبیت النبوه
واما بعدخدمت شمابرادر عزیز آقا سید عباس نامی
آنچه می شنوید از زبان یکی از اهل یقین است که بخواست خداوند مهربان وبه دست پرمحبت وجه زیبای ایشان،اهلبیت النبوه قله رفیع یقین یا قله قاف را در کوهسار ایمان فتح نموده ، واز حقایق برایتان سخن می گوید…
اول اینکه بی نهایت شکر سید بودن خود را بدان، که این ثروت کسب کردنی نیست، وبه هرشخصی داده نمی شود،و خوشنود باش که شما دست اهلبیت , را همیشه بهمراه خواهید داشت ….
واما دومین مطلب،
تمام سعی شما که توفیقی است ولایتی مشکور است و از نیت شما قدردانی شده واجر برایتان نوشته شده است، فهم را بزرگان به دیگران میدهند …..
سوماً،
ایمان دادنی است نه گرفتنی ، ایمان نوری است که فقط وفقط توسط جانشینان خداوند مهربان ،یعنی اهلبیت النبوه تقسیم میشود،و این نور با سیمهای نامرئی با گفتن شهادتین به آدمی متصل گردیده، و با نماز وادعیه مخصوصا زیارات و توسل وذکر و…قطورتر میگردد که منقطع می باشد ،ودر نهایت با کسب یقین آدمی به اتصال، دائم میرسد،ودر آنجا است که معنای ایمان دادنی است را میفهمد، و متوجه میشود ،دلیل اینکه کافر . مشرک و یهودی ومسیحی و بودائی یا …خلق نشده است ،فقط انتخابی که توسط اهلبیت النبوه ع در عالم ذر انجام داده اند می باشد، یعنی میشد ما وشما یک کافر یا یکیهودی یامسیحی یا…. خلق شویم، وشیعه خلق شدن ما که قرار گرفتن در زمره محبوبترین بندگان خداوند مهربان است بدست ما وپدرو مار ما نبوده است بلکه این محبت پدرو مادر واقعی ما یعنی اهلبیت النبوه میباشد…
اگر دوست داشتید، خلاصه ای از مطالب را بنده حقیر به نیابت از حضرت فاطمه زهرا (س) وخانواده محترمش در سایتkhodashenasi.com گذاشته ام…
اگر ممکن است مطالب را تقدیم حاج سید مهدی بفرمایید
بنامت ای خداوند مهربانی ومحبت، وبا سلام به شما ای وجوه زیبای اله العالمین وبه نیابت از شما، ای جانشینان خداوند علی العظیم، در عالم خلقت….
واما بعد،عزیزم سلام، کلام زیبای شما، در مدح و وصف اهلبیت(ع) را در صبح گاهان از صدا وسیمای کانال دو ، دیدم،بنده حقیر وجنابعالی، خوب از اسرار ولایت اهلبیت، (ع) بدست ایشان،مطلع شده ایم، چه خوب است کاملتر وبیشتر به تبلیغ ولایت اهلبیت، که جانشینان خداوند علی العظیم، در عالم خلقت هستند بپردازیم، ،بیشتر مبلغین ما چون خود از عظمتهای اهلبیت (ع)مطلع نبوده اند، و یا اگر هم مثقال ذره ای هم از این علم را داشته،نمیتوانند خوب به تشریح این علم بپردازند، تبلیغ ولایت احتیاج به مدیریتی کاملتر داشته، که منباب همین مطلب مسدع اوقات شریف شده ام….
شیعیان حتی خوب این دوران ، خیلی خیلی از ایمان بدور مانده اند، ودلیل آن را ما وشما خوب میدانیم، دوری ایشان از شناخت ولایت است،باید فرزندان این شیعیان ،الان، به رضا وارتباط رسیده باشند، در صورتی که خیلی از علمای ما هم نرسیده اند….
ومتاسفانه گوش شنوائی هم نیست….
بدینوسیله از جنابعالی دعوت به برقراری مجالس در شهرسبزوار را نموده، مستدعی است، شماره تماس را به شماره ۰۹۱۵۱۷۳۲۰۰۱و۰۹۱۵۴۷۳۲۰۰۱اعلام فرمایید
مطلبی را که بنده حقیر در سایت khodashenasi.comگذاشته ام ، تقدیم نموده ام، که البته، برای برقراری ارتباط با جنابعالی، نیاز به آشنای، داشته،برای ما وشما، ریا و تظاهرمسخره است،جرئت، فکر کردن در این باب را در محفل حضور ،در ذهن خود هم نمی گنجانیم، چون به آنی از این محفل انس رانده خواهیم شد، وبرایمان این بدتر از صد بار مردن است…
عزیزم، شما عالمی نظر شده،و دانا هستید، وبنده حقیر، یک بسیجی ساده، که راه را دانسته چون ، او را برده اند،…
بنده حقیر ، یک شفا یافته، یعنی مرده ای که زنده شده ام، بدست مولایمان، یعسوب الایمان حضرت علی علیه السلام، جانم بفدای نام شریفشان باد،….
یک نجات یافته از میدان مین در شب تاریک ،بدست آن بزرگوار….
ویک منتخب و نوازش شده، در سن طفولیت، بدست مولایمان حضرت علی ابن موسی الرضا….
و یک طباخ کوچک ،برای خدمت به شیعیان آقای مهربان وعزیزمان حضرت ولیعصرارواحنا لتراب مقدمه الفدا، …
مطالب در شده در سایت تا حد الامکان ساده وخلاصه نویسی گردیده است…
عالیه خیلی وقته دنبال مجوعه سخنان اقای میرباقری میگشتم دستتون درد نمنهواقعا
بسم الله
با سلام و خدا قوت خیلی ممنون اجرتان با آقا صاحب الزمان
یا علی
با سلام عازم کربلا هستم ممنون که مجموعه سخنرانی ایشان را گذاشتید خیلی استفاده بردم خدا حفظ شان کند دعا گویتان هستم
سلام
اجرتون با امام زمان عجل الله فی امره
اگر لطف کنید تمام فایل ها رو به صورت زیپ بگذارید و تاریخ هم داشته باشه که ما بدونیم کدام یکی رو گوش کردیم احساس می کنم بهتر باشه
بسیار سپاس گذارم
عالی است عالی است عالی است خدا خیرتون
بده