دکتر عباسی
استاد رائفی پور
فروشگاه سایت

جستجو




در اين سایت
در كل اينترنت

آمار

هم‌سنگران

>

آخرین نظرات

پرواز دیده‌‌بان
کتاب «پرواز دیده‌بان» درباره‌ی زندگی جان‌بازِ شهید «حشمت‌الله حیدری وانانی» است که به کوشش «افسانه حیدری» و نشر شاهد منتشر شده است.

درباره‌ی کتاب:
این کتاب در ۱۰ فصل خاطرات این جان‌باز شهید را روایت می کند. عنوان‌های این ۱۰ فصل عبارت‌اند از:
کودکی و نوجوانی، سال‌های رزم در نوجوانی و جوانی، شهید حشمت‌الله حیدری از نگاه هم‌رزمان، پس از جنگ، بروز بیماری، عروج، روزهای بازگشت، شهادت، پس از شهادت و تصاویر.
در صفحه‌ی ۱۶۸ کتاب به نقل از مادر شهید می‌خوانیم: «سه سال بعد از شهادت حشمت‌الله، توفیق زیارت خانه‌ی خدا را پیدا کردم. مثل همیشه جای خالی‌اش را در این زیار‌ت‌ها حس می‌کردم. من همیشه به حضور فرزند شهیدم در زندگی‌ام باور قلبی داشته‌ام.
دستم توی دست آیت‌الله بود و داشتم طواف می‌کردم. درحال چرخیدن به دور خانه‌ی خدا بودم که یک‌دفعه دیدم یک نفر با لباس بسیجی آمد و درست مقابلم ایستاد. من هم بی‌اختیار ایستادم. نگاهش که کردم دیدم حشمت‌الله است! با خودم گفتم: خدایا مگر می‌شود؟ یعنی این حشمت‌الله من است؟
همان‌طور ایستاده بود و حرف نمی‌زد؛ فقط نگاهم می‌کرد… خیلی هوای دیدنش را کرده بودم. اصلاً به نیّت او داشتم طواف می‌کردم. یک آن به سمتم آمد و بعد، از جلوی چشمم محو شد. به خودم که آمدم، دیدم چیزی توی دستم هست؛ مشتم را که باز کردم، یک تسبیح عقیق هفت‌مهره‌ی دورنگ و ریزی دیدم که می‌درخشید. با دیدن تسبیح، به گریه افتادم. خدا می‌داند حال عجیبی داشتم…».

درباره‌ی نویسنده:
افسانه حیدری در کتاب «پرواز دیده‌بان» زندگی برادر شهید خود، حشمت الله حیدری، را روایت می‌کند. وی در بخش مقدمه‌ی کتاب، با اشاره به مشاهده‌‌ی فراخوان بنیاد شهید برای مسابقه‌ی داستان‌نویسی «رؤیاهای صادقه شهیدان» نوشته است: «به یاد روزهای پرمرارت برادرم و رؤیای صادقه او افتادم. سر ذوق آمدم، بخشی از زندگی برادر شهیدم را در قالب داستان کوتاه نوشتم که مورد توجه بنیاد شهید قرار گرفت. پس از آن تصمیم گرفتم زندگی‌نامه‌ی نسبتاً کاملی از شهید حشمت‌الله حیدری بنویسم.»

525 بازدید نظر: »

ارسال نظر

دسته بندی

اسکرول بار

تصویر ثابت