دکتر عباسی
استاد رائفی پور
فروشگاه سایت

جستجو




در اين سایت
در كل اينترنت

آمار

هم‌سنگران

>

آخرین نظرات

با شنیدن نام شهید «مهدی باکری» تنها چیزی که بر قلب‌ها وارد می‌شود، عالم پرجاذبه‌ی ملکوت است. هرچند تبیین قدر و منزلت انسان‌هایی که محبوب خدایند، در قالب مکتوبات بسیار دشوار است، اما شهد نهفته در کلام شهید هر دلی را به تسخیر درمی‌آورد.

«مهدی باکری» کنار من نشسته بود و تیراندازی می‌کرد. دوباره بهش اصرار کردم به عقب برگردد.
گفت: «مگه تو عقل خودت رو از دست دادی؟ از اینجا کجا برگردم؟»
در بین ذکرهایش ناله‌ی ضعیفی کرد و به زمین افتاد. با عجله او را برگرداندم و در بغل گرفتم. دیدم پیشانی‌اش خونی است. هرچه او را صدا زدم و بوسیدم، پاسخی نشنیدم. فقط نگاهم می‌کرد. او را داخل قایق گذاشتم. یکی از افراد دشمن کنار دجله آمد و با آر پی‌ جی شلیک کرد. آتش به‌سرعت تمام قایق را دربرگفت. من به داخل آب پرتاپ شدم. قایق به‌سمت شرق دجله رفت و در نقطه‌ای دوردست کنار خشکی توقف کرد. شب‌هنگام به آن سمت رفتیم، اما متأسفانه هیچ اثری از شهید باکری و دیگران نبود.
شهید مهدی باکری، به‌گواهی فرماندهان دفاع مقدس و هم‌رزمانش، مدیریت، فرماندهی، جهاد و عرفان ناب اسلامی را درهم آمیخته بود و با روحی ملکوتی صحنه‌گردان مجاهدت‌های خطوط اول نبرد بود. نظامی‌گری را دوست داشت؛ چون ظرفی بود برای «مجاهد فی سبیل‌الله» شدن. بار فرماندهی را به دوش می‌کشید، چون محملی بود برای ناصر خداشدن و این نصرت و ثبات تا آخرین لحظه‌ی زندگی‌اش جاری بود.
در توصیف ابعاد نظامی شهید مهدی باکری برجستگی در طراحی تاکتیک و پیش‌رو بودن در خطوط اول نبرد و در ابعاد اخلاقی، فروتنی او زبان‌زد است. او از محدود فرماندهانی‌ است که به‌سبب روحیه‌ی فروتنی بارها به صورت ناشناخته در عادی‌ترین کارهای لشگر شرکت می‌کرد؛ بدون اینکه کسی متوجه شود.
مجموعه‌ی مقاله‌ها، سخنرانی‌ها و گفت‌وگوهای دوستان و هم‌رزمان شهید مهدی باکری در این کتاب گنجانده شده است.

1227 بازدید نظر: »

ارسال نظر

دسته بندی

اسکرول بار

تصویر ثابت