دکتر عباسی
استاد رائفی پور
فروشگاه سایت

جستجو




در اين سایت
در كل اينترنت

آمار

هم‌سنگران

>

آخرین نظرات

«سه روایت از یک مرد» عنوان رمانی از نویسنده‌‌ی معاصر، محمدرضا بایرامی، است که بر اساس زندگی‌نامه شهید «حسین علم‌الهدی»، از فرماندهان سپاه خوزستان، در سه بخش نوشته شده است.

درباره‌ی کتاب
در این کتاب نویسنده برای بازتاب اندیشه‌ها و همچنین زندگی شهید حسین علم‌الهدی از شیوه‌های رایج و کلیشه‌ای زندگی‌نامه‌نویسی شخصیت‌های برجسته‌ی تاریخی فاصله گرفته و از شیوه‌های نو استفاده کرده است. البته شیوه‌‎ی نویسنده در این کتاب در داستان‌نویسی معاصر متداول است، ولی درباره‌ی زندگی‌نامه‌نویسی نمونه‌های موفقی در این زمینه نداشته‌ایم.
بایرامی به زندگی شهید حسین علم‌الهدی از سه زاویه نگریسته است: زاویه اول از چشم «معبر» است؛ شکنجه‌گری که بارها علم‌الهدی را زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار داده. او بیشتر از دوران کودکی حسین تعریف می‌کند؛ از زمانی که حسین نوجوانی بیش نبود و همیشه باعث دردسر دستگاه امنیتی رژیم شاه می‌شد.
معبر در یادآوری خاطرات گذشته خود راجع به حسین، به آتش‌زدن سیرک مصری‎ها در اهواز اشاره می‌کند که حسین به خاطر بی‌حجابی زنانی که در سیرک می‌رقصیدند، به کمک دوستان نوجوانش، دور از چشم نیروهای امنیتی و بدون اینکه کسی مطلع بشود، آنجا را به آتش می‌کشد و این ماجرا تا مدت‌ها باعث گیجی و سردرگمی نیروهای امنیتی رژیم شاه می‌شود.
معبر شخصاً حسین را زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها قرار می‌دهد، اما حسین همچنان او را در دستیابی به اطلاعات ناکام می‌گذارد، سرانجام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حسین با کمک مردم و کمیته معبر را دستگیر می‌کنند. معبر در آستانه‌ی مرگ خاطرات دردناک سال‌های گذشته را روایت می‌کند، خاطراتی که گوشه‌ای از چهره‌ی حسین علم‌المهدی را نشان می‌‎دهد.
تا اینجای داستان پرونده‌ی زندگانی شهید حسین علم‌الهدی بسته می‌شود. آنچه باقی می‌ماند ناگفته‌هایی از زندگی شهید علم‌الهدی است که نویسنده در این قسمت شخصیت تازه‌ای را وارد داستان نمی‌کند، بلکه یکی از شخصیت‌های روایت دوم را از دل روایت بیرون می‌کشد تا خود حدیث دیدار خود با شخصیت مرکزی کتاب (حسین علم‌الهدی) را روایت کند.
روایت سوم از منظر دید شخصیت «حسن»، قاچاقچی منطقه، است که در روایت دوم به آن اشاره کوتاهی شده است.
حسن خاطراتی را نقل می‌کند که در روزهای جنگ به کار قاچاق مواد غذایی و غیره اشتغال داشته و به کمک همکارانش اشیای قاچاقی را از آن‌سوی مرزها وارد کشور می‌کردند و حسن در توزیع آنها در منطقه‌ی محل سکونت خود فعال بود.
حسن به‌واسطه‌ی شغلی که دارد با تمام کوره‌راه‌های منطقه آشناست. همچنین محل‌های استقرار نیروهای عراقی را مثل کف دست می‌شناسد.

درباره‌ی نویسنده
محمدرضا بایرامی متولد ۱۳۴۴ است و تاکنون ۱۳ کتاب داستان که دو خاطره از دفاع مقدّس در میان آنها دیده می‌شود، به چاپ رسانده است. تعدادی از این آثار مربوط به نوجوانان و برخی از این آثار مربوط به بزرگ‌سالان است. بیشتر آثار بایرامی یا درباره‌ی روستا است یا دفاع مقدّس. علت این امر هم آن است که بایرامی زاده‌ی روستاست و در اواخر دوره‌‌ی دبستان خانواده‌‎اش روستا را ترک و به تهران نقل مکان می‌کنند. هنوز خاطرات کودکی در ذهنش وجود دارد و موجدِ آثار ارزشمندی از او شده است.
بایرامی موفق به دریافت جایزه‌های متعددی شده است. یک جایزه‌ی بین‌المللی هم در کارنامه‌ی خود دارد: جایزه‌ی «کبرای آبی» از سوئیس برای کتاب «کوه مرا صدا زد».
کتاب «پل معلق» این نویسنده تاکنون پنج بار تجدید چاپ شده است.

از آثار او می‌توان به: کوه مرا صدا زد (رمان)، بر لبۀ پرتگاه (رمان)، بعد از کشتار (مجموعه داستان)، رعد یک بار غرید (داستان)، دود پشت تپه (رمان نوجوانان)، عقاب‌های تپۀ ۶۰ (رمان نوجوانان)، دشت شقایق‌ها (خاطرۀ ادبی)، هفت روز آخر (خاطرۀ ادبی)، به کشتی نشسته (داستان)، به دنبال صدای او (مجموعه داستان)، عبور از کویر (داستان)، همراهان (مجموعه داستان)، دره پلنگ‌ها و … اشاره داشت.

* کتاب «سه روایت از یک مرد» بر اساس زندگی‌نامه‌ی «شهید حسین علم‌الهدی» به نویسندگی «محمدرضا بایرامی» از سوی انتشارات شاهد منتشر و در پایگاه کتاب گویای ایرانصدا، در قالب کتاب گویا، تولید شده است.

907 بازدید نظر: »

ارسال نظر

دسته بندی

اسکرول بار

تصویر ثابت