کتاب «داستان راستان», داستان سرگذشت کسانی است که میخواهند در راه راست گام بردارند.
شهید مرتضی مطهری کتاب را بهگونهای نوشته است که برای عموم قابل درک باشد. نثری که به قول نویسنده باید زحمت فکر کردن در عبارات و جملات را از دوش خواننده بردارد و خواننده بهواسطه پیچیدگیهای لفظی جملات در معنا دچار مشکل نشود. با این همه نویسنده عقیده دارد داستانی خوب است که خواننده را به تفکر وا دارد و به اصطلاح لقمه آماده در دهان مخاطب نگذارد؛ چون اگر مطلبی با روح خواننده عجین نشود و خواننده چیزی از تفکر خود بر آن نیفزاید، تأثیری بر روحش نخواهد داشت, در نتیجه، بازتابی از آن در عملش دیده نمیشود. به همین دلیل استاد مطهری کوشیده است داستانها را به صورت کلیت واحد بیان کند و از نصیحتگویی مستقیم و بیان نتیجه اخلاقی بپرهیزد تا هم به تفکر خواننده احترام بگذارد و هم او را به تفکر وا دارد. به همین دلیل عنوان داستانها را طوری انتخاب کرده که پایان و نتیجه داستان در آن مشخص نباشد.
نویسنده چون خواسته این حکایتهای کوتاه دینی کشش بیشتری برای مخاطب داشته باشد و به صورت یک بیانیه اخلاقی نباشد، با استفاده از قالب داستان، ضمن تلاش برای بر هم نزدن اصل و روح داستان آن را بهگونهای پرورده که جذابیت بیشتری نسبت به حکایت برای مخاطب داشته باشد؛ چیزی که به بازنویسی امروز نزدیک است. البته بازنویسیای که خیلی به متن وفادار است.
استاد مطهری در ارائه داستانها متعصبانه برخورد نکرده و علاوه بر شخصیتهایمسلمان و شیعه، داستان و سرگذشتشخصیتهای بزرگغیر شیعهو حتیغیر مسلمان را هم در داستانها آورده است.
سلام عالی بود
لینک خرابه عزیزان
سلام شرمنده درست شد