درباره شهدا
دل میزنم به دریا ، پا میذارم تو جاده
راهی میشم دوباره ، با پاهای پیاده
راهی میشم ، به سوی خاکی آسمونی
که داره عطر مهربونی ، عطر حریم بینشونی
میام و دارم ، شور و نوایی
میخوام بگیرم ، اذن رهایی
ای شهدا ، ای شهدا
اگه که قلبمو شیدا کردم
اگه که چشمامو دریا کردم
من با هزار امید اینجا هستم
گمشده امو شاید پیدا کردم
دارم گلهها ، از فاصلهها
جا مونده منم ، از قافلهها
وااای ، وااای ، واای ، وااای……
اومدم اینجا قلبم ، رنگ خدا بگیره
شیوه ی عاشقی رو ، از شهدا بگیره
با یادشون ، جاریه اشکای زلالم
میخوام که با شروع سالم
عوض بشه دوباره حالم
مدد میگیرم ، از خود مادر
که دم بگیرم ، تا دمِ آخر
یا فاطمه ، یا فاطمه
ولایتت همه آمال من
روشنی بخشِ ماه و سال من
دلمو زیر و رو کرده مهرت
تویی محول الاحوال من
من از تو میخوام ، تنها یه حاجت
اذن رهایی ، رزق شهادت
وااای ، وااای ، واای ، وااای……