به نام خدای یکتا خدای ابراهیم و پیامبر آخرین حضرت محمد مصطفی (صلوات اله علیه)
در روند تاریخِ، مردم ایران همواره مورد خیانت پادشاهان و شاهد غارت منابع ملی خود توسط اجانب خارجی بودند، اما در۲۲ بهمن سال۵۷ سرانجام اراده خداوند بر آن قرار گرفت تا انقلاب اسلامی به پیروزی برسد و مردم ایران دارای نظامی شوند که از توده مردم است.
زمانی پادشاهان ایران مهره اجانب بودند، اما رهبران ایران اینک سروران عالم اند، و مردم ایران حاکمیت خداوند را به لطف این انقلاب در جهان پیاده کرده اند، تا انقلاب اسلامی قبله گاه همه عدالت طلبان، آزادی خواهان و حقیقت جویان عالم باشد.
انقلابی که تجلی قدرتِ اراده ایمان بندگان مومن خداوند است، الگوئی برای بشریتِ تشنه عدالت و آزادی، و نمادی از اراده انسانها بر سرنوشت شان، انقلابی که بر اساس سنت های الهی به عنوان نمادِ پیروزی حق بر باطل در دوران معاصر جلوه گر شده تا به عنوان یادگاری از حکومت مقتدر الهی، در جهان باقی بماند.
هر اتفاقی در این دنیا حکمتی دارد، و وقوع انقلاب اسلامی حکمتی بزرگ بود، مردمی که ایمانشان به انقلاب، دشمنان ایران را به ذلت کشانده، با جوانانی که دلاوران جنگ های محال، و فاتح میادین دشوار لقب گرفته اند.
فقط ادعای راه امام راحل را کردن شرط نیست، چون این تمامِ دِینِ امام، بر گردن ما نیست، بلکه تداوم و ماندن بر راه انقلاب اصل است، چرا که انقلاب اسلامی در معرفت دین اسلام تلاش زیادی کرده و این تلاش با شهادت انسانهای مومن، فداکار و نمازگذار به نمایش در آمده است، انسان های مومن و فداکاری که گاها با فقر و نداری، از هر انسانِ توانگر دیگری شادتر و شکر گذارترند.
برای هر انسان مومنی، توانگری و فقر دو روی یک سکه هستند، ایمان به توانگری و تنگدستی نیست، چرا که توانگری گمراهان همانا موجب توانا شدن شان در معاصی بیشتر است، ارزش انسان نزد خدا فقط میزان ایمان، عقل و شجاعت است و نه چیز دیگر، نه نژاد نه ثروت و نه حتی فرزند یک شخص عالم بودن، زیرا فرزند یک عالم بودن نیز تضمینی بر گمراه نشدن یک انسان نیست، همان گونه که یار امام راحل بودن، دلیلی بر انقلابی ماندن یک شخص نمی شود.
نزد خدا تنها انجام درست و کاملِ وظیفه ای که او بر دوش هر کدام از مردم نهاده است مهم است، ثروت واقعی هر انسان، میزان اخلاص اوست، و در حیطه وظایف مسئولان انقلاب، تکرار اشتباهات گذشته پذیرفتنی نیست.
قدر یک روز عمرِ مسئولین دولت اعتدال، به کوتاهی یا بلندی آن نیست، یک روز مسئولیت در بندگی خدا، اگر در خدمت به مردم بگذرد، از هزار سال عمر در مسئولیت بی ثمر بهتر است، هر دولتی جدا از هر سلیقه ای که دارد، تکلیفی دارد که باید خدمت به مردم را فقط در راه اهداف انقلاب به جلو ببرد، و چه پیروز بشود یا نشود، مُکلف است مقابل ظلمی که به انقلاب و مردم می کنند بایستد، چرا که انقلاب برای برداشتن ظلم آمده، نه قبول ظلم، این سنت و قانون انقلاب است، و هر دولتی که با قانون انقلاب زندگی نکند، طبق همان قانون منفور مردم و خدا خواهد شد، همچون دولت اصلاحات و سازندگی که عبرت دیگران شدند.
در زمانی که آمریکا همواره منافع خود را در تقابل با ایران تعریف می کند، و در حالی که انرژی هسته ای، قدرت موشکی و نفوذ منطقه ای ایران مرکز درگیری سُلطه گران جهانی شده، پُر کردن قلب رآکتور خودباوری جوانان ایرانی با بُتون چه معنی می دهد؟ قطعا این تصمیم نادرست از نفس سرکشِ مسئولینی سرچشمه گرفته، که زبان تیزی دارند و دلسوزان انقلاب را بزدل سیاسی و بی شناسنامه می خوانند.
آیا این نتیجه وصیت نامه امام راحل است که این دولت در پیش گرفته، آیا اینها از تاریخ عبرت نمی گیرند؟ امام قیام کرد و با دشمنان و منافقان انقلاب جنگید، تا لیبرال ها در راس امور نباشند، مسئولینی که سوادی کافی برای حرف زدن، و شعور کافی برای سکوت کردن ندارند، لذا شخصیتی انقلابی ندارند، و نمی توانند از شخصیت انقلاب دفاع کنند، مسئولانی که اگر دشمن شناس باشند، اسلام شناس نیستند، و اگر هم اسلام شناس باشند، دشمن شناس نیستند لذا در این دولت حرف حق فراموش و ارزش های انقلاب به انحراف کشیده شد.
نزدیک چهار سال است که سخن دشمنان انقلاب، از دهان مسئولان رفاه زده دولت آقای روحانی گفته می شود، که علنا خواستار پایان انقلاب و حذف اسلام انقلابی هستند، برای افکار سازش کارانه خود با دشمنان انقلاب قدم می زنند، محرمانه با دشمنان گفتگو می کنند، قیام کربلا را درس مذاکره ، و اعتماد به دشمن را اعتماد جهانی می نامند.
مسئولانی که با ثروت های افسانه ای، ایمان واقعی را از دست داده اند، و این مصیبتی است که باید دل هایشان را به درد آورد، اینها نه لطف خدا را می طلبند و نه یاری او را می خواهند، و گرنه از فراموشی احساسات انقلابی سخن نمی گفتند، مگر می شد با احساسات زودگذر یک انقلاب، رژیم تا دندان مسلح ستم شاهی، و چپاولگران سیصد ساله خارجی را از خاک پاک ایران بیرون کرد؟.
اینک که کدخدا این دولت را از خودش رانده، لذا ناچارا برای تهدید کدخدا از ارزش های انقلاب سخن می گویند، ظاهرا یادشان رفته تا دیروز از فراموشی احساسات انقلابی سخن می گفتند، که باید این احساسات بعد از شش ماه تا یک سال بعد از انقلاب فراموش می شد، مردم ایران با شور و شعور نمی خواهند بگذارند عده ای به ارزش های انقلاب ضربه بزنند، و راه پیمائی عظیم مردم ایران در ۲۲بهمن امسال، خود بزرگترین گواه این مسئله بود.
دولتی که نه باور انقلابی دارد، نه مصلحت مردم را می داند و نه منافع کشور را، دولتی که حذف هویت انقلاب را شرط توسعه کشور می داند، دولتی که در برجام دو و سه و چهار می خواست سایت های موشکی ایران را هم بتون ریزی کند، اینک هیچ چیزی بیش از سخنان دروغ و فریبکارانه این دولت در رسانه ای زنجیره ای، برای مردم ایران زیان بار و خطرناک نیست، چرا که تلاش دارند سخنان خود را در قالب دوستی و خیر خواهی برای مردم ایران بیان کنند.
آقای روحانی باید بداند همه انسانها حافظه دارند و بدون حافظه نه تاریخی وجود داشت نه فرهنگی نه علمی و نه هنری…ایشان نمی تواند سخنان چندی قبلش را در مورد فراموش کردن احساسات زود گذر انقلاب را از حافظه ملت ایران پاک کند، چون کلیدی برای این کار وجود ندارد که دوباره آن را بر سر دست گیرد.
اکثر مسئولان این دولت چون خودشان کاسبان تحریم هراسی بودند، لذا نتوانستند تحریم ها را بردارند، در واقع تنها تلاش این دولت در این سه سال و اندی فقط نابودی روحیه حماسه ای و انقلابی مردم و جوانان انقلابی ایران بوده است.
تیم مذاکره کننده آقای روحانی، برای دومین بار به دشمنانی اعتماد کرد، که آنها فقط طبعِ خیانت و سُلطه را می شناسند، آنها قدرت استعماری خود را از راه مذاکره و اعتماد به دست نیاورده اند، که بخواهند آن را از طریق توافق و تعهد از دست بدهند، لذا سخن گفتن از مذاکره و صلح را نشانه ضعف و درماندگی طرف مقابل می دانند، در نظر آنها قدرت هیچگاه چیزی را خواهش نمی کند بلکه آن را به دست می آورد.
اینجا سرزمین ایران اسلامی است که راهبردهای آن توسط مقام معظم رهبری اداره می شود، رهبری که اولویت های هر مرحله از نبرد را به خوبی می شناسد، اینکه چندی قبل فرمودند: آمریکائیان از شیطان هم خطرناک ترند، چون شیطان فقط اغوا و وسوسه می کند و قدرت کشتار غارت و جنایت را ندارد، در حالی که آمریکا فریب می دهد، اغوا می کند و کشتار، جنایت و چپاول هم می کند، مقام معظم رهبری مذاکره با آمریکا را به صلاح مردم و انقلاب ندانستند، و این تنها یکی از دلایل به حق رهبری شایسته ایشان، در جانشینی خلف صالح امام خمینی (رضوان اله علیه) می باشد.
همه مسئولان و مردم باید مانند چشمان رهبری باشند، و چشمان یک رهبر ارزش بسیار دارد، زیرا همچون آینه، امنیت، رفاه و اقتدار کشور که بر آن استوار شده را منعکس می کند، و از آنجا که چنین وظیفه سنگینی بر عهده مردم و مسئولان نهاده شده، نباید کوچکترین دروغ، انحراف و بی نظمی بدون مجازات باشد، مقام معظم رهبری خوشبین نبودن مذاکره با آمریکا را به کَرات به دولت یادآوری کردند، حال دولت باید مسئولیت کاری که کرده است را به گردن بگیرد، و کوتاهی در این امر به هیچ عنوان قابل توجیه نیست.
منتقدان بارها به دولت تذکر دادند که آمریکائیان دشمن ما هستند، و توافق با دشمنی که فقط به مرگ ما رضایت می دهد معنی ندارد، و دیدیم رای۹۹ درصد رای قانون گذاران آمریکا، برای تحریم های مجدد ایران، بعد از گذشت یک سال از تعهدات برجام، بهترین گواه این دشمنی کینه توزانه آنهاست، که هیچ پایانی برایش متصور نیست.
این خاصیت این دولت است که همیشه اَدِله هایشان سست، نظراتشان پُر از شُبهه و وعده هایشان فریبکارانه باشد، اینها بنده مقام و طمع اند، و اینک از ترس و ناچاری مجبور شدهاند از ارزش های انقلاب دفاع کنند، در حالی که بچه های انقلاب ثابت می کنند، به کید منافقان واقف اند و آن را در هم می کوبند.
کسانی که خود مسبب تحریمها بودند، برای لغو همان تحریمها، با مقصرسازی تفکر انقلابی، هدف خود را تنش زدائی و اعتماد جهانی اعلام کردند، وگرنه تنش زدایی با جهان از طرف این دولت نفاق بود نه تدبیر، ادعا می کردند تنش زمانی میان ایران و آمریکا کم می شود که هر کدام از ما از خواسته های خود عقب نشینی کنیم، در حالی که آنها دلارهای نفتی متحجرین عرب را خرج می کنند، تا مدام برای ایران تنش ایجاد کنند، و تنش یک امر حقیقی نیست، بلکه یک امریست که اوضاع و شرایطی خاص به سوی آن سوق داده می شود.
برجام مرگ یک توافق نبود، مرگ آرمانهای دولت لیبرال مسلکی بود، که حقوق مسلمِ یک ملت را، در مذاکره به حراج گذاشت، هنوز هم ارادهای برای تغییر سیاست های خود ندارند، و نیات قبلی خود را در پوشش جدیدی ادامه می دهند، و این همان خاصیت منافقان است که کلام حق را با نیت باطل بر زبان جاری می کنند، الفاظ این آقایان دیگر نمی تواند کسی را فریب دهد، دولتی که خود به آنچه می گوید واقف نیست، و سختی راه خدا اینان را از ادامه راه انقلاب پشیمان کرده است.
راه پیمایی۲۲ بهمن امسال نشان داد، اَدِله این دولت، دیگر پیش دوستان شان هم خریدار ندارد، و در مقابل اراده ملت ایران، دیوارِ هیچ تحریم و تهدیدی اینقدر بلند نیست، که بتواند مردم ایران را به چیزی که نمی خواهند وادار کند.
مردم ایران اگر در صلح و آرامش به سر می برند و دارای استقلال و اقتدار کامل هستند، به خاطر رهبری ولایت گونه مقام معظم رهبری است، که نمی گذارند انقلاب هیچگاه از مسیر اصلی اش منحرف شود، و در سایه همین رهبری ولایت گونه ایشان است، که هیچ دشمنی جرات نزدیک شدن به مرزهای ایران را ندارد، و این ماهیت انقلاب است که امنیت ملی ایران است.
خدایا تو خود به دل های اعتدالیان آگاهی، و بهتر می دانی فقط عده ای بسیار معدودی از آنان به ادامه راه انقلاب ایمان واقعی دارند، پس حالا که وظیفه اطاعت از رای مردم با ۲۴۰هزار از نیمه بیشتر را به مردم ایران واگذار کرده ای، پس صبر انقلابیون واقعی را هم به آنها عطا کن. آمین یا رب العالمین.
کاسبان تحریم هراسی
این ماهیت انقلاب است که امنیت ملی ایران است
به نام خدای یکتا خدای ابراهیم و پیامبر آخرین حضرت محمد مصطفی (صلوات اله علیه)
در روند تاریخِ، مردم ایران همواره مورد خیانت پادشاهان و شاهد غارت منابع ملی خود توسط اجانب خارجی بودند، اما در۲۲ بهمن سال۵۷ سرانجام اراده خداوند بر آن قرار گرفت تا انقلاب اسلامی به پیروزی برسد و مردم ایران دارای نظامی شوند که از توده مردم است.
زمانی پادشاهان ایران مهره اجانب بودند، اما رهبران ایران اینک سروران عالم اند، و مردم ایران حاکمیت خداوند را به لطف این انقلاب در جهان پیاده کرده اند، تا انقلاب اسلامی قبله گاه همه عدالت طلبان، آزادی خواهان و حقیقت جویان عالم باشد.
انقلابی که تجلی قدرتِ اراده ایمان بندگان مومن خداوند است، الگوئی برای بشریتِ تشنه عدالت و آزادی، و نمادی از اراده انسانها بر سرنوشت شان، انقلابی که بر اساس سنت های الهی به عنوان نمادِ پیروزی حق بر باطل در دوران معاصر جلوه گر شده تا به عنوان یادگاری از حکومت مقتدر الهی، در جهان باقی بماند.
هر اتفاقی در این دنیا حکمتی دارد، و وقوع انقلاب اسلامی حکمتی بزرگ بود، مردمی که ایمانشان به انقلاب، دشمنان ایران را به ذلت کشانده، با جوانانی که دلاوران جنگ های محال، و فاتح میادین دشوار لقب گرفته اند.
فقط ادعای راه امام راحل را کردن شرط نیست، چون این تمامِ دِینِ امام، بر گردن ما نیست، بلکه تداوم و ماندن بر راه انقلاب اصل است، چرا که انقلاب اسلامی در معرفت دین اسلام تلاش زیادی کرده و این تلاش با شهادت انسانهای مومن، فداکار و نمازگذار به نمایش در آمده است، انسان های مومن و فداکاری که گاها با فقر و نداری، از هر انسانِ توانگر دیگری شادتر و شکر گذارترند.
برای هر انسان مومنی، توانگری و فقر دو روی یک سکه هستند، ایمان به توانگری و تنگدستی نیست، چرا که توانگری گمراهان همانا موجب توانا شدن شان در معاصی بیشتر است، ارزش انسان نزد خدا فقط میزان ایمان، عقل و شجاعت است و نه چیز دیگر، نه نژاد نه ثروت و نه حتی فرزند یک شخص عالم بودن، زیرا فرزند یک عالم بودن نیز تضمینی بر گمراه نشدن یک انسان نیست، همان گونه که یار امام راحل بودن، دلیلی بر انقلابی ماندن یک شخص نمی شود.
نزد خدا تنها انجام درست و کاملِ وظیفه ای که او بر دوش هر کدام از مردم نهاده است مهم است، ثروت واقعی هر انسان، میزان اخلاص اوست، و در حیطه وظایف مسئولان انقلاب، تکرار اشتباهات گذشته پذیرفتنی نیست.
قدر یک روز عمرِ مسئولین دولت اعتدال، به کوتاهی یا بلندی آن نیست، یک روز مسئولیت در بندگی خدا، اگر در خدمت به مردم بگذرد، از هزار سال عمر در مسئولیت بی ثمر بهتر است، هر دولتی جدا از هر سلیقه ای که دارد، تکلیفی دارد که باید خدمت به مردم را فقط در راه اهداف انقلاب به جلو ببرد، و چه پیروز بشود یا نشود، مُکلف است مقابل ظلمی که به انقلاب و مردم می کنند بایستد، چرا که انقلاب برای برداشتن ظلم آمده، نه قبول ظلم، این سنت و قانون انقلاب است، و هر دولتی که با قانون انقلاب زندگی نکند، طبق همان قانون منفور مردم و خدا خواهد شد، همچون دولت اصلاحات و سازندگی که عبرت دیگران شدند.
در زمانی که آمریکا همواره منافع خود را در تقابل با ایران تعریف می کند، و در حالی که انرژی هسته ای، قدرت موشکی و نفوذ منطقه ای ایران مرکز درگیری سُلطه گران جهانی شده، پُر کردن قلب رآکتور خودباوری جوانان ایرانی با بُتون چه معنی می دهد؟ قطعا این تصمیم نادرست از نفس سرکشِ مسئولینی سرچشمه گرفته، که زبان تیزی دارند و دلسوزان انقلاب را بزدل سیاسی و بی شناسنامه می خوانند.
آیا این نتیجه وصیت نامه امام راحل است که این دولت در پیش گرفته، آیا اینها از تاریخ عبرت نمی گیرند؟ امام قیام کرد و با دشمنان و منافقان انقلاب جنگید، تا لیبرال ها در راس امور نباشند، مسئولینی که سوادی کافی برای حرف زدن، و شعور کافی برای سکوت کردن ندارند، لذا شخصیتی انقلابی ندارند، و نمی توانند از شخصیت انقلاب دفاع کنند، مسئولانی که اگر دشمن شناس باشند، اسلام شناس نیستند، و اگر هم اسلام شناس باشند، دشمن شناس نیستند لذا در این دولت حرف حق فراموش و ارزش های انقلاب به انحراف کشیده شد.
نزدیک چهار سال است که سخن دشمنان انقلاب، از دهان مسئولان رفاه زده دولت آقای روحانی گفته می شود، که علنا خواستار پایان انقلاب و حذف اسلام انقلابی هستند، برای افکار سازش کارانه خود با دشمنان انقلاب قدم می زنند، محرمانه با دشمنان گفتگو می کنند، قیام کربلا را درس مذاکره ، و اعتماد به دشمن را اعتماد جهانی می نامند.
مسئولانی که با ثروت های افسانه ای، ایمان واقعی را از دست داده اند، و این مصیبتی است که باید دل هایشان را به درد آورد، اینها نه لطف خدا را می طلبند و نه یاری او را می خواهند، و گرنه از فراموشی احساسات انقلابی سخن نمی گفتند، مگر می شد با احساسات زودگذر یک انقلاب، رژیم تا دندان مسلح ستم شاهی، و چپاولگران سیصد ساله خارجی را از خاک پاک ایران بیرون کرد؟.
اینک که کدخدا این دولت را از خودش رانده، لذا ناچارا برای تهدید کدخدا از ارزش های انقلاب سخن می گویند، ظاهرا یادشان رفته تا دیروز از فراموشی احساسات انقلابی سخن می گفتند، که باید این احساسات بعد از شش ماه تا یک سال بعد از انقلاب فراموش می شد، مردم ایران با شور و شعور نمی خواهند بگذارند عده ای به ارزش های انقلاب ضربه بزنند، و راه پیمائی عظیم مردم ایران در ۲۲بهمن امسال، خود بزرگترین گواه این مسئله بود.
دولتی که نه باور انقلابی دارد، نه مصلحت مردم را می داند و نه منافع کشور را، دولتی که حذف هویت انقلاب را شرط توسعه کشور می داند، دولتی که در برجام دو و سه و چهار می خواست سایت های موشکی ایران را هم بتون ریزی کند، اینک هیچ چیزی بیش از سخنان دروغ و فریبکارانه این دولت در رسانه ای زنجیره ای، برای مردم ایران زیان بار و خطرناک نیست، چرا که تلاش دارند سخنان خود را در قالب دوستی و خیر خواهی برای مردم ایران بیان کنند.
آقای روحانی باید بداند همه انسانها حافظه دارند و بدون حافظه نه تاریخی وجود داشت نه فرهنگی نه علمی و نه هنری…ایشان نمی تواند سخنان چندی قبلش را در مورد فراموش کردن احساسات زود گذر انقلاب را از حافظه ملت ایران پاک کند، چون کلیدی برای این کار وجود ندارد که دوباره آن را بر سر دست گیرد.
اکثر مسئولان این دولت چون خودشان کاسبان تحریم هراسی بودند، لذا نتوانستند تحریم ها را بردارند، در واقع تنها تلاش این دولت در این سه سال و اندی فقط نابودی روحیه حماسه ای و انقلابی مردم و جوانان انقلابی ایران بوده است.
تیم مذاکره کننده آقای روحانی، برای دومین بار به دشمنانی اعتماد کرد، که آنها فقط طبعِ خیانت و سُلطه را می شناسند، آنها قدرت استعماری خود را از راه مذاکره و اعتماد به دست نیاورده اند، که بخواهند آن را از طریق توافق و تعهد از دست بدهند، لذا سخن گفتن از مذاکره و صلح را نشانه ضعف و درماندگی طرف مقابل می دانند، در نظر آنها قدرت هیچگاه چیزی را خواهش نمی کند بلکه آن را به دست می آورد.
اینجا سرزمین ایران اسلامی است که راهبردهای آن توسط مقام معظم رهبری اداره می شود، رهبری که اولویت های هر مرحله از نبرد را به خوبی می شناسد، اینکه چندی قبل فرمودند: آمریکائیان از شیطان هم خطرناک ترند، چون شیطان فقط اغوا و وسوسه می کند و قدرت کشتار غارت و جنایت را ندارد، در حالی که آمریکا فریب می دهد، اغوا می کند و کشتار، جنایت و چپاول هم می کند، مقام معظم رهبری مذاکره با آمریکا را به صلاح مردم و انقلاب ندانستند، و این تنها یکی از دلایل به حق رهبری شایسته ایشان، در جانشینی خلف صالح امام خمینی (رضوان اله علیه) می باشد.
همه مسئولان و مردم باید مانند چشمان رهبری باشند، و چشمان یک رهبر ارزش بسیار دارد، زیرا همچون آینه، امنیت، رفاه و اقتدار کشور که بر آن استوار شده را منعکس می کند، و از آنجا که چنین وظیفه سنگینی بر عهده مردم و مسئولان نهاده شده، نباید کوچکترین دروغ، انحراف و بی نظمی بدون مجازات باشد، مقام معظم رهبری خوشبین نبودن مذاکره با آمریکا را به کَرات به دولت یادآوری کردند، حال دولت باید مسئولیت کاری که کرده است را به گردن بگیرد، و کوتاهی در این امر به هیچ عنوان قابل توجیه نیست.
منتقدان بارها به دولت تذکر دادند که آمریکائیان دشمن ما هستند، و توافق با دشمنی که فقط به مرگ ما رضایت می دهد معنی ندارد، و دیدیم رای۹۹ درصد رای قانون گذاران آمریکا، برای تحریم های مجدد ایران، بعد از گذشت یک سال از تعهدات برجام، بهترین گواه این دشمنی کینه توزانه آنهاست، که هیچ پایانی برایش متصور نیست.
این خاصیت این دولت است که همیشه اَدِله هایشان سست، نظراتشان پُر از شُبهه و وعده هایشان فریبکارانه باشد، اینها بنده مقام و طمع اند، و اینک از ترس و ناچاری مجبور شدهاند از ارزش های انقلاب دفاع کنند، در حالی که بچه های انقلاب ثابت می کنند، به کید منافقان واقف اند و آن را در هم می کوبند.
کسانی که خود مسبب تحریمها بودند، برای لغو همان تحریمها، با مقصرسازی تفکر انقلابی، هدف خود را تنش زدائی و اعتماد جهانی اعلام کردند، وگرنه تنش زدایی با جهان از طرف این دولت نفاق بود نه تدبیر، ادعا می کردند تنش زمانی میان ایران و آمریکا کم می شود که هر کدام از ما از خواسته های خود عقب نشینی کنیم، در حالی که آنها دلارهای نفتی متحجرین عرب را خرج می کنند، تا مدام برای ایران تنش ایجاد کنند، و تنش یک امر حقیقی نیست، بلکه یک امریست که اوضاع و شرایطی خاص به سوی آن سوق داده می شود.
برجام مرگ یک توافق نبود، مرگ آرمانهای دولت لیبرال مسلکی بود، که حقوق مسلمِ یک ملت را، در مذاکره به حراج گذاشت، هنوز هم ارادهای برای تغییر سیاست های خود ندارند، و نیات قبلی خود را در پوشش جدیدی ادامه می دهند، و این همان خاصیت منافقان است که کلام حق را با نیت باطل بر زبان جاری می کنند، الفاظ این آقایان دیگر نمی تواند کسی را فریب دهد، دولتی که خود به آنچه می گوید واقف نیست، و سختی راه خدا اینان را از ادامه راه انقلاب پشیمان کرده است.
راه پیمایی۲۲ بهمن امسال نشان داد، اَدِله این دولت، دیگر پیش دوستان شان هم خریدار ندارد، و در مقابل اراده ملت ایران، دیوارِ هیچ تحریم و تهدیدی اینقدر بلند نیست، که بتواند مردم ایران را به چیزی که نمی خواهند وادار کند.
مردم ایران اگر در صلح و آرامش به سر می برند و دارای استقلال و اقتدار کامل هستند، به خاطر رهبری ولایت گونه مقام معظم رهبری است، که نمی گذارند انقلاب هیچگاه از مسیر اصلی اش منحرف شود، و در سایه همین رهبری ولایت گونه ایشان است، که هیچ دشمنی جرات نزدیک شدن به مرزهای ایران را ندارد، و این ماهیت انقلاب است که امنیت ملی ایران است.
خدایا تو خود به دل های اعتدالیان آگاهی، و بهتر می دانی فقط عده ای بسیار معدودی از آنان به ادامه راه انقلاب ایمان واقعی دارند، پس حالا که وظیفه اطاعت از رای مردم با ۲۴۰هزار از نیمه بیشتر را به مردم ایران واگذار کرده ای، پس صبر انقلابیون واقعی را هم به آنها عطا کن. آمین یا رب العالمین.
http://bahmaneyar.blogfa.com/post-512.aspx
لازم است برای دین عکس ها به لینک مربوطه بروید