فیلم مستند ماهی ها در سکوت نمی میرد / روایتی تکان دهنده از وضعیت سیستان / فیلم برنامه راز با عنوان سیسنان روایت ناگفته / لینک مستقیم دانلود
اینک با جمعی از دوستان تبریزی مان برای شرح دیگر باره ی درد مردم سیستان عازم این منطقه شدیم. زمستان سال ۱۳۹۲ به منطقه سیستان سفر کردیم. حاصل آن، تولید مستندی شد که در پایان سال توسط تلویزیون پخش گردید. به گفته ی مردم تصویری که آن مستند از سیستان نشان داد تکان دهنده بود، مستندی که با آن نشان دادیم در کشور ما در سیستان چگونه «ماهی ها در سکوت می میرند»، بی آنکه بسیاری خبری شنیده و یا اثری دیده باشند. فیلم مستند ماهی ها در سکوت نمی میرد دربارهی مرگ زندگی یک استانی از این مملکت است که یک زمانی تامین کنندهی گندم این مملکت بود.
برنامه راز، با موضوع «سیستان، روایت ناگفته» میزبان یاسرعرب کارگردان مستند «ماهیها در سکوت نمیمیرند»، مجتبی نورا فعال محیط زیست و سیدمهدی هاشمی فعال فرهنگی بود تا به طور صریح و بی پرده در مورد بحران زیست محیطی و انسانی گریباگیر مردم منطقه سیستان به بحث و گفتگو بنشینند.
فیلم مستند ماهی ها در سکوت نمی میرد / روایتی تکان دهنده از وضعیت سیستان
مدت زمان : ۵۵ دقیقه (مستند) + ۵۸ دقیقه (برنامه راز)
کیفیت : TVRip (عالی) – [ریلیز اختصاصی مبین مدیا]
کارگردان: یاسر عرب تصویربردار: یاسر عرب | یاشار دادبخش
تدوین: یاسر عرب | محسن زارعی
سال تولید: ۱۳۹۳
حجم کل : ۵۳۰ مگابایت
پخش از : شبکه افق سیما / شبکه چهار سیما
یاسر عرب عکاس و مستندساز که فیلمی تحت عنوان «ماهیها در سکوت میمیرند» از مشکلات و محرومیتهای مردم سیستان ساخته بود، گفت: ثواب این برنامه را به طلبه جهادگر رضا داوودی تقدیم میکنم. ایشان و دوستان دیگر اتحادیه بین المللی امت واحده مشاهده کردند که اوضاع منطقه بسیار بحرانی است و یک گزارشی تهیه کردند که به دست دوستان ما رسید و آنها هم گزارش را تدوین کردند.
مردم سیستان به چشم دیگران کارگر به حساب میآیند. من اهل شاهرودم و این عزیزان را سالها در شهرم میدیدم و برایم هیچ وقت سوال به وجود نیامده بود که در شهرمان چه کاری انجام میدهند و وقتی سیستان مسأله ما شد متوجه مشکلات آنها شدم. ما ۱۳۰۰ کیلومتر طی کردیم و به روستای مرزی سیستان رسیدیم و وقتی پرسیدم به کجا مهاجرت کردهاند، میگفتند به شاهرود برای کارگری و چوپانی رفتهاند. این زنگ خطری برای ماست که بیشتر به این مسائل دقت کنیم.
در حال تدوین فیلم بودم که یک سیستانی برای کمک در خانهام را میکوبید. اگر قرارست از نمادی متوجه شویم بحران تا کجا پیش رفته است، همین کفایت میکند.
سه میلیون و چهارصدو پنجاه و شش هزار نفر بیسواد در سیستان وجود دارند که برابر یک سوم جمعیت میشود. رضا امیرخانی کتابی از خاطرات سیستان و سفر رهبری به سیستان دارد. برادر شهید سیستانی به رهبری میگوید: برادر کوچکم بیکارست و دیگری هم برای ازدواج وسعی ندارد. بعدها رهبری به فرماندار نگاه میکند و فرماندار و استاندار زار زار گریه میکنند.
منطقهای که در سال ۸۱ چنین اوضاعی داشته که فرماندار و استاندار برای مشکل کار مردم این طور گریه میکردند، الان چه وضعیتی دارد؟ کار فرماندار و استاندار رسیدگی به درد مردم است و نه گریه کردن.
هاشمی: سوء مدیریت منطقه را بحرانی کرده / مشکلات مردم سیستان خارج از نگاه دولتی است
سیدمهدی هاشمی فعال فرهنگی پاسخ داد: بسیاری از کارشناسان مشکل اصلی منطقه را سوء مدیریت طی سالیان طولانی میدانند که باعث شده منطقه ما کاملا بحرانی باشد وگرنه بخش بسیاری از مردم با فقر دست و پنجه نرم میکنند و نمیتوانند بیماران خودشان را درمان کنند.
در میانه مستندی پخش شد که ۱۰ هزار خانواده و در شش ماهه امسال بیش از ۴ هزار نفر از سیستان مهاجرت کرده بودند. زراعت و آب به تدریج در این روستا از بین رفته بود و هیچ شغلی وجود نداشت. مردم روستا مجبور بودند از روستا ۳ ساعت طی کنند و به شهر برسند تا کارگری انجام دهند و این درحالی بود که طی سالهای گذشته خودشان کشاورز بودند. در شهر زابل هم برای کارگران هیچ کار و غذایی برای خوردن نبود. روی در تمام خانههای روستا نوشته شده بود برای فروش.
سید مهدی هاشمی فعال فرهنگی با اشاره به وظیفه رسانه درخصوص بیان مسائل محجور مانده اظهارکرد: از دوستان امت واحده تشکر میکنم که میخواستند بحث شیعه و سنی را مطرح کنند و به حق متوجه شدند ما چیزی به نام اختلاف میان شیعه و سنی نداریم و روابط خانوادگی و برادری دارند. فکر میکنم بزرگترین اجحاف در حق مردم سیستان این بوده است که مشکلات آنها رسانهای نشده است و مهمترین قدم این است که مشکلات مردم سیستان و بلوچستان خارج از نگاه دولتی گفته شود.
ما در منطقهای به نام سیستان زندگی میکنیم که پیشه ۷۰ درصد مردم آن کشاورزی یا دامداری یا صیادی است. از سال ۷۷ خشکسالی به وجود میآید و ورودی آب از هیرمند به سیستان کاهش پیدا میکند. تعداد افرادی که از کارشان بیکار شدند کاهش پیدا کرده است و اشتغال کاذب به وجود آمده و در کنار اینها ما یک غفلت مدیریتی هم دارد. کشاورزی و صیادی ما افول کرده و از بین رفته است. مهاجرت در چنین شرایطی عجیب نیست که برای پیدا کردن اشتغال در حد ناچیز بود. متأسفانه طی این سالها نتوانستیم صنعت و اشتغال پایدار را نتوانستیم جایگزین کنیم. آمار مهاجرت رو به رشد و روستاها خالی شده است.
بزرگترین معضل ما در زمینه آب، تلفات آب در سیستان است که مثلا ۷۰ میلیون هدر میرود و تنها ۳۰ میلیون آن جذب میشود. از طرف دیگر ما با کاهش منابع آب روبرو هستیم و چاه نیمهها و گودالهای طبیعی برای کمبود آب تأمین شده است. در حال حاضر در چاه نیمهها ۶۰۰ میلیون متر مکعب آب ذخیره داریم که اگر پروژه انتقال آب را با لوله به اراضی کشاورزی برسانیم، میتوانیم ۵۰ درصد زیرکشت سیستان را با ۴۰ میلیون متر مکعب مدیریت کنیم. ما در سیستان تقریبا هیچی نداریم و صنعت و کشاورزی و مدیریت شهری نداریم.
ما گلخانههایی در منطقه داشتیم که بعدها متوجه شدیم با وضعیت منطقه همخوانی ندارد و امروز با تحقیقات انجام شده گلخانهای در زابل داریم که روزانه ۵ تا ۶ متر مکعب آب نیاز دارد و هر متر مکعب آب ۱۸ هزارتومان سود میدهد و برای دو نفر اشتغال به وجود آمده است. این مسأله نیازمند یک وضعیتی آب پایدار است که باعث احیای تالاب آمون میشود.
در ادامه مستندی از خشک شدن تالاب هامون پخش شد که میخواستند ۵۰ تن ماهی مرده را از کف دریاچه جمع آوری کنند. صیادان هم از منطقه مهاجرت کرده بودند و مردم نان خشک میخوردند و هزینهای هم برای درمان بیماری فرزندشان نداشتند.
فیلم برنامه راز با عنوان سیسنان روایت ناگفته
نورا: مسئولان راه حل اساسی برای افراد مستعد بزهکاری پیدا کنند
نورا با اشاره به وضعیت سیستان در زمانهای گذشته بیان کرد: سیستان زندگی دامداری خوبی داشت و دام سیستانی یکی از بهترین نژادهای گوشتی کشورست که روزانه یک کیلو و دویست گرم افزایش انبوه داشته و چرای دامها در دریاچه هامون اتفاق میافتاد. الان دامداری در دریاچه به طور مطلق صفر است و صیادی و دریاچه کاملا از بین رفته است. هامون فرهنگ منطقه سیستان است و با خشک شدن دریاچه صنایع دستی از بین رفته است. در سال ۷۷ صادرات صنایعی که با نی انجام میشد، بیش از دو میلیون بود و نیزارها از بین رفت. علاوه بر این ۱۲۰ هزار کشتزار گندم داشتیم و همه اینها از بین رفته است. ما صادرات پَر به هندوستان داشتیم و پرندگان هم دیگر به منطقه نمیآیند و مشکل ریزگردهای حاصل از باد در دریاچه خشک شده داریم.
این فعال زیست محیطی یادآور شد: برای مازندرانیها یا رشتیها غیرقابل باور است که جنگلها و مراتع خودشان را از دست بدهند و این برای ما نیز غیر قابل باور بود که این طور دچار خشکسالی شویم. هامون منبع برکت بود و منطقه شرق کشور را تأمین میکرد و حالا خشک شده است. به مرور زمان که جریان ورودی آب کم شد و سوء مدیریتی هم در خصوص رهاسازی دریاچه هامون صورت گرفت که این ماهی بومی منطقه سیستان نیست. این ماهی بومی چین بود که برای تقویت شیلات به دریاچه راه پیدا کرد اما این ماهیها نیزارها را خوردند و دریاچه خشک شد. در سال ۱۹۹۰ کنوانسیون این دریاچه را تحت خطر دانستند و آب و ماهیها در سطح دریاچهها در چالههایی گیر افتادند. ۱۵ هزارتن ماهی از این دریاچه صید میشد و صیادی الان ۱۰۰ درصد فلج شده است.
فیلم مستند ماهی ها در سکوت نمی میرد / روایتی تکان دهنده از وضعیت سیستان
نورا در پایان گفت: ما ۱۵ هزار تن صید ماهی داشتیم که دام سیستانی از دریاچه تغذیه میکرد و فرهنگ تختک نشینی هم از بین رفته است. متأسفانه همکاری خوبی با مردم نشده است و این حتی برای سیستانیها هم مغفول مانده است. این سکوت عجیب مردم سیستان را دچار مشکل کرده است. عشایر سیستان از چراگاههای طبیعی استفاده میکردند و منطقه کوه خواجه الان بیابان شده اما قبلا با تراکتور از میان نیزارها عبور میکردند. در حال حاضر هیچ مرتع و حتی خاری نیست و طرح نابود کردن دامهای تلف شده هم اجرا نشده است.
نورا فعال زیست محیطی درباره منطقه محروم سیستان و بلوچستان عنوان کرد: مسائل مطرح شده در منطقه سیستان اعم از بیکاری و مشکلات زیست محیطی است اما در حالی که ۲۷ سال دارم، ۱۵ سال با مشکلات عدیده زندگی کردم و تقاضا دارم طوری عمل شود که این میزان عمرمان ثمرهای به دست بیاید و خواهش میکنم سیستان و هامون را دریابید.
ما در کنار از دست دادن این دریاچه، از لحاظ مدیریتی مُسکّنهای کوتاه مدتی برای این مسائل به وجود آمده است. مردم سیستان به دلیل فراوانی نعمت عزت نفس خاص خودشان را داشتند و فقر و بیکاری باعث تکدیگری این عزیزان شده است. امیدوارم مسئولان راه حل اساسی برای این افراد که مستعد بزهکاری هستند، پیدا کنند.
در میانه برنامه علیرضا خسروی رئیس میراث فرهنگی سیستان با «راز» تماس برقرار کرد و گفت: این صحنهها بسیار تکان دهنده و با تاریخ کشور ما بیگانه است. ما در کشوری زندگی میکنیم که کهنترین دستورالعملهای مدیریتی در آن نوشته شده و دارای ویژگیهایی است که برای شناخت آن باید از سرزمین هیرمند شروع کنیم. این سرزمین مخصوص اسطورهها بوده است و جایگاه خاصی در شاهنامه داشته است. این سرزمین ولایتمدار بودهاند و کمر بسته ارزشها بودند. این تلخ و دردآورست که مرثیه سرزمینی را میخوانیم که هویت ایرانی بدون وجود آن شناخته شده نیست.