فیلم مستند قربانگاه زائران / پشت پرده کشتار حجاج در سال ۶۶ بدست آل سعود / لینک مستقیم دانلود
اگر هزاران مبلّغ و روحانى را به اقطار عالم مى فرستادیم تا مرز واقعى بین اسلام راستین و اسلام آمریکایى و فرق بین حکومت عدل و حکومت سرسپردگان مدعى حمایت از اسلام را مشخص کنیم، به صورتى چنین زیبا نمى توانستیم، و اگر مى خواستیم پرده از چهره کریه دست نشاندگان آمریکا برداریم و ثابت کنیم که فرقى بین محمد رضا خان و صدام آمریکایى و سران حکومت مرتجع عربستان در اسلامزدایى و مخالفتشان با قرآن نیست وهمه نوکر امریکا هستند و مأمور خراب کردن مسجد و محراب ومسئول خاموش نمودن شعله فریاد حق طلبانه ملتها، باز به این زیبایى میسر نمى گردید، و همچنین اگر مى خواستیم به جهان اسلام ثابت کنیم که کلیدداران کنونى کعبه لیاقت میزبانى سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تأمین امریکا و اسرائیل و تقدیم منافع کشورشان به آنان کارى از دستشان برنمى آید، بدین خوبى نمى توانستیم بیان کنیم و اگر مى خواستیم به دنیا ثابت کنیم که حکومت آل سعود، این وهابیهاى پست بی خبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفتهاند، به این اندازه که کارگزاران ناشى و بىاراده حاکمیت سعودى در این قساوت و بىرحمى عمل کردهاند، موفق نمىشدیم و حقا که این وارثان ابى سفیان و ابى لهب و این رهروان راه یزید روى آنان و اسلاف خویش را سفید کرده اند.
روح الله الموسوی الخمینی، ۱۲ مرداد ۱۳۶۶
مقداد رحیمی حاجیآبادی، برگزیدهی دورهی سوم و چهارم جشنوارهی عمار، در سال ۱۳۶۶ در شهر اصفهان متولد شده و در مقطع کارشناسی در رشتهی مهندسی مواد و متالورژی دانشگاه شریف تحصیل کرده است. وی هماکنون دانشجوی کارشناسیارشد همین رشته در دانشگاه آزاد، واحد تهران جنوب است. او سال گذشته با مستند «مزیت دوم» در جشنوارهی عمار مورد تقدیر قرار گرفت و امسال نیز با مستند «قربانگاه زائران» و «نیمهی دوم» در جشنواره چهارم عمار درخشید.
مستند قربانگاه زائران، در چهارمین جشنواره مردمی فیلم عمار و در بخش تاریخ انقلاب اسلامی لوح تقدیر گرفت. این مستند پیرامون کشتار حجاج در سال ۶۶ بدست آل سعود است و در آن خاطرات ناب و منتشرنشده ای از مرحوم حاجی بخشی منتشر شده است.
فیلم مستند قربانگاه زائران / پشت پرده کشتار حجاج در سال ۶۶ بدست آل سعود
مدت زمان : ۴۶ دقیقه
کیفیت : DVDRip (عالی)
حجم کل : ۲۴۰ مگابایت
کارگردان : مقداد رحیمی حاجیآبادی
پیشنهاد ویژه مبین مدیا: این مستند روشتگر را از دست ندهید!
با دانلود مستند قربانگاه زائران و کپی و هدیه آن به دوستانتان، ندای مظلومیت حجاج سال ۶۶ را به همه ابلاغ کنید!
من میخواستم هر طور که شده مردم ما با ماجرای این حج آشنا شوند. وقتی نه صداوسیمای ما، نه دولتهای ما، نه نهادهای مربوط مثل بنیاد هابیلیان این موضوع برایشان اهمیتی ندارد، تصمیم گرفتم که هر جور که میتوانم کاری کنم که این مستند بین مردم پخششود. شهدای حج ۶۶، تنها به این جرم کشته شدند که مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل می گفتند و این شعارها خودشان ریشه در عبارت عبارت لااله الا الله دارند. امیدوارم مردم با دیدن «قربانگاه زائران» به اهمیت این شعارها که برایش خونها رفته پی ببرند و از مسئولان کشور مطالبهگری کنند و نگذارند که قاتل هموطنانمان بدون هیچ محاکمه و شکایتی به زندگی عادی خود ادامهدهد.
مقداد رحیمی حاجیآبادی (در مصاحبه با وبسایت رجانیوز)
فیلم مستند قربانگاه زائران / پشت پرده کشتار حجاج در سال ۶۶ بدست آل سعود
چگونگی ساخت مستند قربانگاه زائران از زبان کارگردان:
سلام. تقریبا دو سال پیش بود که دغدغه مند شدم روی موضوعی مثل کشتار حجاج توسط آل سعود مستندی بسازم. اون زمان تازه داشت، تظاهرات مردمی در بحرین شکل می گرفت. بنابراین نیاز بود که ریشه این خاندان فاسد آل سعود، بیشتر برای مردم شناسانده بشه. البته تجربه فیلم سازیم اون زمان زیاد نبود. اما مصمم بودم یه کاری بکنم. چند تا از دوستان اعلام کردند می تونند بیاند کمک کنند تا این مستند ساخته بشه. یه مدت که گذشت تنها شدم. هر کسی رفت دنبال مشکلات زندگیش. این مستند پشتیبان مالی نداشت. خیلی سخت و طی مدت زمان زیادی تونستم آدم هایی رو پیدا کنم که مصاحبه با اونها به درد کارم بخوره. گاهی تنها می رفتم برای ضبط مصاحبه و گاهی دوستانی لطف می کردند همراه می شدند. هر چی سعی کردم فیلم هایی که گرفته بودم رو به یک باره تدوین کنم، نمی شد. نمی دونم حکمتش چی بود.
توی این دوسال هر مطلبی در مورد کشتار حجاج می دیدم یا بهم معرفی می شد، تقریبا ازش نمی گذشتم. عکس ها و فیلم هایی که وبسایت ها قرار داده بودند رو دانلود می کردم. خیلی ها از آدم های معروف، حاضر به همکاری نشدند. پیدا کردن سند و مدرک هم خودش کلی سخت بود. همه چیز به مرور زمان جمع شد. فیلم نامه مستند هم طی دوسال نوشته شد. خیلی وقت ها مشغولیت های زندگی، سبب می شد سراغ این موضوع نرم. بعضی وقت ها از اینکه این مستند بتونه به پایان برسه خیلی نا امید می شدم. ماه ها پشت سر هم می گذشت اما دغدغه به پایان رساندن این مستند رهام نمی کرد.
مقداد رحیمی حاجیآبادی
این اواخر دیگه روی دیدن شهدای حج رو توی بهشت زهرا(س) نداشتم. برای همین کمتر مشرف می شدم. حس می کردم حسابی زیر بار دین اونها قرار دارم. تنها بودم اما خدا با من بود. بالاخره فرصت شد و تدوین های نیمه کاره و فیلم نامه نیمه اصلاح شده رو شروع کردم به پایان رساندن. تو گویی که قدرت خدا، در من دمیده شده بود. کاری که دو سال حسرت به پایان رساندنش رو داشتم، در عرض شاید یک هفته به پایان رسید.
نمی دانم چرا اما شاید شهدا می خواستند، این مستند در این برهه از زمان ساخته بشه. فقط مونده بود انتخاب موسیقی فیلم. اشکم در اومد. هر چی موسیقی توی آرشیو داشتم به کار بردم اما هیچ کدوم به مستند نمی خورد. ماه محرم شروع شد. خدا بردم هیئت. اونجا به امام حسین(ع) متوسل شدم که بتونم کار رو به آخر برسونم. برگشتم خونه و چند گیگ موسیقی بی کلام دانلود کردم. عجیب بود اما همونی که دنبالش بودم به لطف خدا پیدا شد. همه کارهای مستند رو خدا جلو برد. من هیچ کاره بودم.ادعای اخلاصم نمی شه. دارم راست می گم.
اگر ما از مسئله قدس بگذریم، اگر ما از صدام بگذریم، اگر ما از همه کسانى که به ما بدى کردند بگذریم، نمى توانیم [از] مسئله حجاز بگذریم.
امام خمینی (ره)
حاجی بخشی مردی از جنس انرژی با حافظه قوی:
سلام. در حین ساخت مستند، در سال ۱۳۹۰ به بن بست خورده بودم. دوستام که گفته بودند، کمکم می کنند، کار رو رها کرده بودند و تنها شده بودم. هر چی می گشتم نمی تونستم کسی رو پیدا کنم که در مورد حادثه باهاش مصاحبه کنم. حسابی از چند تا از آدم های معروفی که توی اون حادثه حضور داشتند و مدام من رو به امروز و فردا حواله می کردند ناراحت بودم. کسایی که خودشون رو جزء خواص می دونند اما ذره ای به اندازه شخصیت های مردمی مثل حاجی بخشی، مرام نگذاشتند. هر چی بیشتر باهاشون تماس می گرفتم، بیشتر بهانه می آوردند.
چند ماه بعد از مصاحبه با حاج قاسم صادقی، دیگه روند تلاش هام به نتیجه نمی رسید.ردلم گرفته بود.رسالگرد شهدای حج که شد رفتم زیارتشون. اعصابم خورد بود. به شهدا گفتم، این آدم های معروف و کله گنده، حاضر نیستند بیاند و از شما حرفی بزنند. شما خودتون یه نفر رو پیدا کنید که کار جلو بره. تا اون موقع حاجی بخشی رو از نزدیک ندیده بودم و نمی شناختمش اما چهره اش برام آشنا بود.
مراسم سالگرد شهدا خیلی ساده شروع شد. مثل همیشه پایه ثابت این جور مراسم های گمنام ولی با ارزش، حاج سعید قاسمی بود. صحبت های خوبی کرد. پیام امام در مورد اون کشتار رو خوند. مراسم که تموم شد، فکر می کردم بتونم کسی رو پیدا کنم که توی حج ۶۶ بوده. به چند نفر گفتم. اونها هم به بهانه های واهی (مثل اینکه ما اهل شهرستانیم و …) دست رد بر سینه ام زدند.
رفتم پیش حاج سعید. حاج سعید کنار حاجی بخشی راه می رفت و آلاچیق های ساخته شده در بهشت زهرا(س) رو نشون حاجی بخشی می داد. می گفت حاجی بخشی نگاه کن. ببین. اینها رو گذاشتند که ما بیاییم اینجا تفریح کنیم. در دل این صحبتش درد بزرگی حس می شد.
دیگه طاقتم تموم شده بود. رفتم جلوی حاج سعید و گفتم من مستند سازی هستم که می خوام پیرامون این موضوع مستند بسازم اما هرجا رفتم، همکاری نکردند. شما کسی رو می شناسید که بتونم باهاش مصاحبه کنم؟
این رو که شنید، ایستاد و به حاجی بخشی اشاره کرد. با لحن انقلابی خودش گفت این حاجی بخشی، جانباز همون ماجراست. دیدم حاجی بخشی به سختی داره راه می ره. به حاج سعید گفتم، چه طور می شه با ایشون ارتباط برقرار کرد. دختر حاجی بخشی اونجا بود. اومد و شماره تماسش رو به من داد. شهدای حج جوابم رو دادند.
تا چند ماه نتونستم برم برای مصاحبه. نمی دونستم حکمتش چیه. بالاخره اواخر پاییز ۹۰ به همراه دو تا از دوستام رفتیم حومه کرج. خونه حاجی بخشی. حاجی تازه از خواب بیدار شده بود. چهره اش خیلی جدی بود. از اونجا که تا حالا باهاش صحبت نکرده بودم یه کم نگران بودم. اومد و نشست و صبحانه اش رو خورد. وقتی گفتم آماده اید که مصاحبه بگیریم، قبول نکرد. گفت باید لباس جبهه ام رو بپوشم. گفتم ما شاالله چه انقلابی!
حاجی بخشی، مردی از جنس انرژی با حافظه قوی
لباس پوشید. برخورد خانواده حاجی بخشی خیلی با ما گرم بود. تا حاجی آماده می شدند، یه مقداری اطلاعات از حاجی و خوانوادشون گرفتیم. حاجی نشست روی مبل و با بسم الله الرحمن الرحیم و خوندن آیه ام من یجیب، شروع کرد به صحبت. من و دوستام رو بهت برداشته بود. شمرده شمرده حرف می زد اما انگار تمام ریز حوادث سال ۶۶ (۲۴ سال قبل از مصاحبه) رو به یاد داشت. ماجراها رو با جزئیات تعریف می کرد. خیلی انقلابی بود. همین طور که حرف می زد انگار از آسمون تو بدن و روح ما دارند انرژی نازل می کنند.
اما اصل حرف مال بعد از مصاحبه بود. خیلی خودمونی شروع کرد از خاطراتش بگه. لابه لای خاطراتش گاهی کلماتی رو استفاده می کرد که خنده رو روی لب های ما ظاهر کنه. خدا رحمتش کنه. از خاطراتش می شه فهمید که هر چی داشته برای انقلاب اسلامی داده. البته ناگفته نمونه که برادرش و دو پسرش و دامادش، شهید شدند و خودش هم جانباز بود. با این که دخترشون می گفت چند بار کما رفته اما توی این سن و سال بالا و حال و هوا، عجیب انرژی و عجیب حافظه داشت. من و رفقا کلا حال کرده بودیم.
به ما میوه تعارف کرد. رو شوخی گفت کوفت کنید. خنده مون گرفت. موقع خداحافظی که صورتش رو بوسیدم، حس کردم پدربزرگ مهربان خودم رو دارم می بوسم. عجیب صفایی خدا به دلم انداخت. وقتی که داشتیم می رفتیم کفش هامون رو بپوشیم و بریم بیرون، ماشالله حزب الله و ایولاه حزب الله، جانانه ای گفت. یادش بخیر. خداحافظی کردیم و رفتیم. خیلی زود حاجی به دیدار فرزندان شهیدش شتافت. برای شادی روحش فاتحه ای نثار کنید.
یک بنده خدایی خودش برای من تعریف میکرد. میگفت ما رفتیم مراسم حج دیدیم یک خانمی با روبنده آمد ما فکر کردیم یک خانم عرب است و یکی، دوتا بچه هم کنارش بودند. آمد با ما فارسی صحبت کرد و زد زیر گریه گفت: من سال ۶۶ اینجا زائر بودم شوهر داشتم آن زمان من را دزدیدند و یک جا زندانیام کردند و در نهایت مجبورم کردند منی که شوهر داشتم با یک عرب دیگر ازدواج بکنم و این بچهها هم بچه های آن عرب است و به من هم اجازه نمیدهند که برگردم.
پشت پرده کشتار حجاج:
سلام. همیشه دو دیدگاه متفاوت نسبت به یک ماجرا وجود دارد. یک دیدگاه که صرف خود روایت رویدادهاست و یک دیدگاه دیگر ریشه یابی ماجرا. مستند قربانگاه زائران تلفیقی از هر دو دیدگاه است و از این نظر، مستندی کامل به حساب می آید. نخست کل حادثه، آهسته آهسته شرح داده می شود و جنایت ها را پیش چشمان مخاطب به نمایش در می آورد و در پایان انگشت اتهام را به سوی کسانی دراز می کند که آل سعود به خاطر تبعیت از آنها، دست به چنین جنایتی زده اند.
تصاویری از حجاجی که بدست آل سعود و وهابیت در مراسم برائت از مشرکین سال ۶۶ به شهادت رسیدند
اینجاست که دو روایت کاملا متضاد با یکدیگر شکل می گیرند. یک روایت، روایت خارجی است که ریشه آن از جنس تخریب روانی است. آل سعود قبل و بعد از ماجرا به شایعات بی پایه و اساسی دامن زد و البته باید بگویم که تندروی های برخی مثل مهدی هاشمی (داماد آیت الله منتظری)، کمک بسیار خوبی به گسترش این شایعات داد.
در آن زمان شایعه شده بود که ایرانی ها می خواهند کعبه جدیدی در قم بسازند و برای همین در سال ۶۶ با تعداد زیادی زائر وارد مکه شده اند که کعبه را به راحتی بتوانند خراب کنند. استدلالشان هم این بود که باند مهدی هاشمی در سال ۶۵، در ساک های زائران نجف آبادی، مواد منفجره جاسازی کرده بود و این مواد برای ویرانی کعبه و … مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین شایعه شده بود که زائران ایرانی، برای حمله به عربستانی ها، چاقو حمل می کردند.
مطابق روایت خارجی، درگیری موجود در حج ۱۹۸۷، درگیری میان شیعه و اهل سنت بود و تمام حجاج کشته شده، شیعه و ایرانی بودند (که البته مستند قربانگاه زائران، دروغ دروغگویان خارجی را آشکار می کند.). اما روایت حقیقی ماجرا، آن چیزی است که در مستند قربانگاه زائران دیده می شود و البته با استناد به سندی که در سایت ویکی لیکس منتشر شده بود، به مخاطب شخصی را معرفی می کند که آماده سازی نیروها و برنامه ریزی کشتار، به وسیله او صورت گرفته بود.یک یهودی آلمانی تبار به نام اولریش وگنر.
در ادامه روند افشای پشت پرده کشتار حجاج در سال ۶۶ ، باید دو نکته را متذکر شوم. اول اینکه به علت بازگو نشدن خود حادثه کشتار حجاج، مجبور شدم سنگینی بار مستند را فقط به روایت اصلی محدود کنم و دوم اینکه برای دانستن پشت پرده کشتار حجاج ، باید شرایط ایران و منطقه را در سال ۱۳۶۶ بررسی کنیم. سال ۶۶ ایران در اوج قدرت خود در جنگ بود. بسیاری از نقاط خاک عراق در دستان ما بود و دولت صدام برای اینکه این مناطق را بازپس گیرد متوسل به سلاح های شیمیایی شده بود. سلاح هایی که از آلمان و امریکا و با پول کویت و عربستان و راکفلر (سرمایه دار امریکایی) تهیه شده بود. به عنوان مثال، در ۸ تیر ۶۶، عراق منطقه سردشت را بمباران شیمیایی کرد.
همزمان با این ظلم بزرگ، فشارهای سیاسی و نظامی مختلفی به ایران از طرف متحدان غربی صدام وارد می شد. دولت های انگلستان و فرانسه، روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کردند و سفارت خانه های خود را تعطیل کردند. همزمان با این مسئله، سیل کمک های نظامی به عراق افزایش یافت. اما در داخل در مورد برخی مسئولین کشور هم زمزمه های قدرت طلبی به گوش می رسید. به عنوان مثال بحث تاسیس دانشگاه آزاد (که در سال های بعد اما و اگرهای زیادی در مورد مباحث اقتصادی آن مطرح شده) در همین سال ۶۶ کلید خود.
علی رغم همه فشارهای داخلی و خارجی، هنوز موقعیت ایران در منطقه و جنگ، موقعیت برتر بود. کمی قبل از کشتار حجاج، یک بی آبرویی عظیم برای آمریکا اتفاق افتاد. آن هم غرق شدن نفت کش بریجتون بود. این نفت کش که تحت اسکورت نیروی دریایی آمریکا در حال حرکت در خلیج فارس بود، نمایش قدرتی برای امریکا و صدام محسوب می شد. آنها می خواستند اثبات کنند دولت عراق می تواند صادرات نفت خود را از طریق این نفت کش از سر بگیرد و برای این مسئله جنجال تبلیغاتی زیادی کرده بودند. اما به لطف خداوند و عملیاتی که شهید نادر مهدوی و همراهانش انجام دادند، این نفت کش با مین دریایی برخورد کرد و غرق شد و بی آبرویی شدیدی نصیب دولت امریکا شد.
تمام این مطالب، سیاستمداران اصلی استکبار (سرمایه داران عمدتا یهودی) را به این منطق راهنمایی کرد که شکست ناپذیری ایران، ریشه در حمایت مردم از نظام و بر اساس آیین اسلام دارد. بنابراین زمینه ها آماده شد تا از مردم ایران انتقام گرفته شود. این انتقام در سال ۶۶ به صورت کشتار حجاج بروز کرد.
تا اینجا در این مطلب دو تا ریشه ماجرای کشتار حجاج سال ۶۶ مشخص شد. یکی فشار بر ایران در جهت کاهش قدرت جنگی ایران و یکی خنک شدن دل کسانی که از غرق نفت کش بریجتون، تا عمق جان سوخته بودند. اما ریشه سوم ماجرای کشتار حجاج به ماهیت آل سعود و تناقض آن با روح حج بر می گردد.پس از انقلاب، امام خمینی (ره) موفق شده بودند تا مراسم برائت از مشرکیت که با شعار های الموت لامریکا و الموت لاسرائیل، انجام می گرفت را در میان ملت های دیگری که در مراسم حج شرکت می کنند، نهادینه کند. بنابراین هر ساله تعداد زائران بیشتری از کشورهای مختلف در این مراسم شرکت داشتند و بالاخره مظلومین و پابرهنگان جهان، جایی یافته بودند تا بتوانند خشم خود را از ظلم هایی استعمارگران به آنها داشتند، ابراز کنند. این محل هم جایی نبود جز مکه مکرمه. طبیعی بود اگر این مسئله همه گیر می شد، ماهیت استعمار زده آل سعود هم زیر سوال می رفت. بنابراین آل سعود هر ساله (نه تنها در سال ۶۶) در مقابل کسانی که شعار ضد امریکا و اسرائیل می دادند، با خشونت رفتار می کرد. اما سال ۶۶ این خشونت را به اوج رساند.
می توان گفت هدف آل سعود، خفه کردن مرگ بر امریکا بود. شعاری که ریشه در لای، لااله الا الله دارد.
متاسفانه به علت اینکه برخی مسئولین پس از امام(ره)، نخواستند پیگیر ماجرای حج شوند و آنرا به فراموشی سپردند، آل سعود در این هدفش موفق شد. چرا که اکنون که زائران ایرانی در مراسم برائت از مشرکین شرکت می کنند، در خارج از شهر مکه و جدا از زائران کشورهای دیگر، این مراسم را انجام می دهند و طبیعی است که این گونه انجام دادن برائت از مشرکین، منجر به ایجاد هماهنگی و پیوستگی صفوف مسلمانان علیه ظلم نخواهد شد.
تصاویری از حجاجی که بدست آل سعود و وهابیت در مراسم برائت از مشرکین سال ۶۶ به شهادت رسیدند
دوباره تاکید کنم اگر مردم مسلمان دنیا از فرصت گرد هم آیی حج استفاده می کردند و تشکل های بین المللی علیه استعمارگران تشکیل می دادند، هم امریکا و سایر غربی ها از این موضوع ضرر می کردند و هم آل سعود. پس حیات آل سعود در نگفتن مرگ بر امریکاست.
این را بگذارید کنار نظرات ساده لوحانه برخی افراد داخل کشور که همان حرف آل سعود را تکرار می کنند. به بهانه آب شدن یخ روابط ایران و امریکا و … . اگر مرگ بر امریکا ریشه بدواند، فرقی میان آل سعود و خودباختگان داخلی در ایران نخواهد بود. هر دو از یک طایفه اند و هر دو محکوم به شکست.
در مورد اینکه ۲۶ سال این قضیه مسکوت گذاشته شد باید بگویم یک دلیل آقای هاشمی رفسنجانی است که ایشان روابطش با ملک عبدالله که ان زمان ولیعهد بود، خیلی خوب بود و شاید اینکه آقا هاشمی بعدها رئیس جمهور شد و ایشان پیشتازی شد که روابط با عربستان بر قرار شود، همین روابط بود.
سند منتشر شده در ویکی لیکس پیرامون دخالت اولریش وگنر:
سلام. همان طور که قول داده بودم سند منتشر شده در سایت ویکی لیکس پیرامون دخالت اولریش وگنر در ماجرای کشتار حج رو براتون می گذارم. این سند افشا می کند او در سال ۱۳۶۷ هم برای آموزش نیروهای سعودی در مراسم حج دست به کار شده است.
سند سایت ویکی لیکس از اولریش وگنر
اولریش وگنر مسئولیت آموزش نیروهای ضد تروریسم سعودی را بر عهده داشت. منظور از تروریست ها در این سند، بیشتر حرکاتی بود که ضد منافع امریکا و رژیم صهونیستی صورت می گرفت. کلا در آن دوره به حرکت های فلسطینی ها در مقابله با رژیم صهونیستی حرکات تروریستی می گفتند. البته مسائلی را که پیرامون صدور انقلاب ایران هم بود، تروریستی محسوب می کردند.
استفاده از عبارت تروریسم، بر خلاف نظر عوام، در زمان جرج بوش پسر ابداع نشده بود. این انگی بود که به تمام حرکات درست و غلطی که خلاف خواست استکبار انجام می شد، می چسباندند و هنوز هم همین طور است.
فیلم مستند قربانگاه زائران، کلا روایت ماجراست و یکی از ریشههای ماجرا که ختم میشود به یک یهودی آلمانی تبار به نام «اولریش وگنر». وی رئیس یکی از سازمانهای مخوف امینتی آلمان است که چهارچوب آن سازمان را اسرائیل تشکیل داده است و ایشان فرمانده نیروهای عربستانی روز کشتار بودند یعنی آرایششان، نظمشان، آموزششان و … را آقای اولریش وگنر بر عهده داشت که با سازمان مجاهدین خلق هم همکاری داشتند و تعدادی از کسانی که در ماجرای حج به شهادت رسیدند انتخاب شده بودند یعنی مجاهدین خلق تصاویرشان را برای آنها فرستاده بود و قرار بود وقتی درگیری صورت میگیرد مردم و این افراد خصوصا ترور شوند و ادریش وگنر هنوز زنده است، و اگر وزارت خارجه ما بخواهد واقعا دنبال عدالت باشد میتواند در مجامع بینالمللی از این ادم تروریست شکایت کند.
اطلاعات بیشتر:
آیا زنان ایرانی را در عربستان به اسارت بردند؟!!
دانلود فایل (های) این نوشته :
»» بخش تصویری |
.::. دانلود با کیفیت بالا .::.
(فرمت: MP4 – ابعاد تصویر: ۴۵۰*۷۲۰)
(حجم کل: ۲۴۰ MB )
لینک اصلی قسمت ۱ | لینک کمکی قسمت ۱ لینک اصلی قسمت ۲ | لینک کمکی قسمت ۲ لینک اصلی قسمت ۳ | لینک کمکی قسمت ۳ |
تاریخ ماندگاری لینک اصلی: نامحدود |
منبع: MobinMedia.ir |