دکتر عباسی
استاد رائفی پور
فروشگاه سایت

جستجو




در اين سایت
در كل اينترنت

آمار

هم‌سنگران

>

آخرین نظرات

نماینده مردم مشهد:بواسطه ضعف تیم مذاکره کننده، پرونده مذاکرات به شورای عالی امنیت ملی برگردانده شد

جلسه پنجشنبه مورخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۶مسجد صاحب الزمان با حضور سردار کریمی نماینده محترم مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی به نقد و بررسی تفاهم نامه ژنو اختصاص یافته و پس از سخنان نماینده مردم مشهد، استاد روح با موضوع طراحی برادران یوسف برای از میان برداشتن یوسف بحث را ادامه دادند.

رئوس و مطالب مهم مطرح شده توسط نماینده مردم مشهد که فایل صوتی آنرا از لینک زیر می توانید، دریافت کنید، عبارت است از:

فایل صوتی سخنرانی سردار کریمی

– چرا تعهدات اشتباه دادید که فردا هزاران مانع بگذارند که نتوانید به موقعیت فعلی در بحث هسته ای برگردیم؟!

– چرا باید برای پیشبرد فناوری هسته ای مان، اجازه بگیریم؟

– رآکتور آب سنگین اراک تنها ۵ درصد از تکمیل شدن آن باقی مانده و ما آنرا بواسطه این توافقنامه تعطیل کردیم. چرا؟!

– خودم (کریمی) از آقای عراقچی در کمیسیون امنیت ملی سوال کردم و آقای عراقچی گفت روغن ریخته ای بود که ما نذر امام زاده کردیم و این در حالی هست که با دانشمندان و متخصصین جلسه داشتیم و گفتن سانتریفیوژهای نسلهای بعدی را آماده کرده ایم!

– بازرسان آژانس جاسوسان حرفه ای هستند.

– آقای ظریف در جمع جامعه مدرسین قم و نیز در نزد آیت الله علم الهدی گفته که این توافق نامه را ما ننوشتیم و آمریکایی ها نوشتن و این موافقت نامه نتیجه جاسوسیهای قبلی آژانس انرزی اتمی هست.

– دشمنان بعد شش ماه، به این رقیق کردن اورانیوم ۲۰ درصد اکتفا نخواهند کرد و گامهای بعدیشان برای تضعیف قدرت و حاکمیت نظام را برخواهند داشت!

– تا دیروز چین و روسیه حسابشان جدا بود ولی در این موافقت نامه، امضا اینها را هم گذاشتیم و این در حالی است که امریکا نتوانسته بود علیه برنامه هسته ای ایران اجماع ایجاد کند ولی با این توافقنامه اجماع بوجود آمد و آمریکا قبل این موافقت نامه نتوانسته بود اجماع بوجود بیاورد و از بعد این توافقنامه، آمریکایی ها هر کاری می توانند انجام دهند؛ از تهدید نظامی تا غیر آنرا طبق این توافقنامه علیه ما صورت دهند.

قطعنامه ۱۹۲۰ شورای امنیت سازمان ملل می گوید که ما ایران را تحریم می کنیم به ۴ علت :

۱- برنامه هسته ای

۲-  پیشرفتهای موشکی

( فردا روز با همین استدلال که میگن شما به اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد نیاز ندارید، فردا روز خواهند گفت که شما نیاز به موشک ندارید!)

۳- حمایت از حزب الله لبنان و حماس

۴- مباحث مربوط به حقوق بشر

– این دولت راستگویان بیاید و بگوید که مقاومت ملت را چگونه با این توافقنامه به باد داده اند و چقدر تهدید پس از توافقنامه علیه ما توسط استکبار صورت گرفته!

– ۱۰۰ روزه استقلال ۳۵ ساله کشور را زیر سوال بردید و بعد در جلسه خصوصی میگن اگر توافقنامه هسته ای را اجرا نکنیم، انقلاب اسلامی از دست خواهد رفت و ما نیازی به این سانتریفیوژها نداریم !

– آقای صالحی در کمیسیون امنیت ملی گفت ما عملا با این توافقنامه، فوق پروتکل الحاقی را که قبلا مجلس هفتم از پیوستن به آن ما را منع کرده بود، پذیرفته ایم و در این پروتوکل الحاقی که توافقنامه ای است در آژانس هسته ای، وسعت بازرسی هایش خیلی زیاد هست و با این توافقنامه ما اینرا پذیرفته ایم.

اینها بحثهای خلاف قانونی است که شکل گرفته است.

– پس از انجام این توافقنامه، جلسه ای با حضور سران قوا و تیم مذاکره کننده نزد رهبر معظم انقلاب تشکیل شد. رهبری در آن جلسه می گویند من فقیه هستم و ۳ بار این متن را خوانده ام و از این متن تثبیت حق غنی سازی هسته ای ملت ایران بدست نمی آید و این توافقنامه ابهامات زیادی دارد و علت این مساله این هست که تیم مذاکره کننده بر حفظ حقوق هسته ای پافشاری نکرده است. با نگرانی باید این مسیر را طی کرد و تیم مذاکره باید تقویت شود. پس از این جلسه ، پرونده از تیم مذاکره در وزارت خارجه گرفته شده و به شورای عالی امنیت ملی برگردانده شد.

 

آقایان ولایتی و شمخانی و آقای حسینی در شورای عالی امنیت ملی و آقای صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی و آقای باقری معاون آقای جلیلی، نامه های مفصلی در نقد این موافقت نامه خدمت رهبری نوشته اند و گفته اند که استقلال کشور در معرض خطر قرار گرفته است.

 

رهبری در آن جلسه می گویند، یکی از مشکلات این موافقتانه این هست که شما هر گامی را منوط کرده اید به توافق آمریکا و امریکا با برنامه حساب شده وارد این بحث شده است.

 

رهبری خط قرمزها را برای تیم مذاکره اعلام کرده بودند قبل از مذاکرات و رهبری گفتند که به آمریکایی ها نمی شود اعتماد کرد.

 

اگر رهبری مانع مذاکرات می شدند، متهم شماره یک را رهبری معرفی می کردند!

– متاسفانه به دستور آقای روحانی محور مذاکرات از شورای عالی امنیت ملی خارج شد و کار به دست وزیر خارجه داده شد.

کاش آقای رئیس جمهور پس رای آوردن، همه وزارتخانه ها را بسیج می کرد تا برای رفع مشکلات اقتصادی و بیکاری و غیره، لایحه های حساب شده ای در فضای کسب و کار و اقتصاد مقاومتی به مجلس می دادند و از مجلس می خواست که زود این لوایح را به قانون تبدیل کن و از ملت نیز کمک می خواست و بعد می رفتن پشت میز مذاکره می نشستن و آیا اینگونه دستشان بازتر و پشتشان محکمتر نبود ؟!

نه تنها این کارها را نکردند بلکه گفتند خزانه خالی است!

– چرا باید وزیر روی ویلچر بشیند و بعد بره پای میز مذاکره ؟ چون آمریکایی ها گفته بودن با تحریم ها شما را فلج کردیم؟!

این درست است که وزیر خارجه بیاید در دانشگاه بگوید که آمریکایی ها با یک بمب سیستم دفاعی ایران را بهم می ریزند؟!

– قبل از رفتن تیم مذاکره به ژنو، طرحی را آماده کردیم که این شرایط امروز حاصل نشود و بیش از ۱۱۰ نفر آنرا امضا کردن و تمام این چیزهایی که می خواستن تعهد بدهند، گفته بودیم که مصادیق حقوق هسته ای است و نوشتیم که در این مصادیق حق ندارند تیم مذاکره تعهدی بدهد ولی آقای لاریجانی گفت دست نگه دار و نگه دار پس از بازگشت تیم مذاکره کننده!

یک تعداد کار و طرح آماده کردیم برای شرایط جلوتر و رفع عواقب این توافقنامه.

– آقای صالحی در کمیسیون امنیت ملی گفت کارشناسان فنی را هم آقای ظریف در مذاکرات ژنو راه ندادند.

– آقای مصلحی وزیر سابق اطلاعات در خصوص مهدی هاشمی گفت ۱۴ مورد جرم سنگین دارد و وقتی بازگشت موارد اتهامیش را جلویش گذاشتیم و بازجویی نکردیم و خودش اتهاماتش را پذیرفته است و امضا کرده است.

وزیر دادگستری جناب پورمحمدی گفت آقای اژه ای هم پذیرفته که در بحث مهدی هاشمی کوتاهی شده است.

وزیر دادگستری گفت که علت طولانی شدن این پرونده، ترجمه اسنادی است که از هلند و دانمارک نسبت به مهدی هاشمی بدست امده و بیش از هزاران سند می باشد.

یک طرف کرسنت هم مهدی هاشمی هست.

– ما در خصوص کرسنت در دولت قبل ادعای فساد کردیم ولی دولت جدید این بحث فساد را برداشت و پیگیری نکرد. جلساتی مفصل در کمیسیون قضایی گذاشتیم و جمع بندی ما این هست که اگر ظرف کمتر از دو هفته دولت رسما به دیوان لاهه اعلام نکند که ما مدعی فساد هستیم، حکم لاهه بنفع امارات خواهد بود و جریمه دادگاه لاهه ۴۰ میلیارد دلار هست و این خسارتی برای کشور خواهد بود و شورای عالی امنیت ملی فعالیتش را شروع کرده است و همچنان نگران هستیم و مجلس دنبال می کند و دولت هم اراده پیگیری کردن دارد.

اگر حکم لاهه علیه ما صادر شود، همه ذخایر ارزیمان را باید بدهیم.

– اکثر کسانیکه در استانداری ها قرار گرفتن غالبا دنبال بحثهای اقتصادی بودن و الان ثروت آقای نعمت زاده ۱۰۰۰ میلیارد تومان بوده و ۴ شرکت در خارج کشور دارد!

همین امشب گفتن که از اداره کار استان خراسان رضوی تماس گرفتن و گفتن کلی نیروی فتنه ای را جمع کردن و هرچی از دهانشان در آمده علیه ارزشی ها و دفتر رهبری و امام جمعه و نماینده ولی فقیه گفته اند.

الان در آموزش و پرورش استان نیز دارن همین مسائل را دنبال می کنند. داران افراد افراطی را از سراسر استان جمع می کنند و بدنبال بحران مصنوعی در کشور هستند و دنبال هستن که فشار را بر مردم افزایش دهند تا بعد بروند سراغ رهبری و بگن باید برنامه هسته ای و موشکی تعطیل شود.

– در استان خراسان رضوی پایگاه دفاع از ولایت خیلی قوی است و وحدت خوبی وجود دارد و باید از این انتخابات درس بگیریم که همبستگیمان را بیشتر کنیم و وحدتمان را بیشتر کنیم ولو با اغماض.

برای ما دعا کنید و ماخیلی در معرض خطر هستیم و از ما خیلی بترسید چرا که اگر ما مقامات رها بشویم و از راه خارج بشویم، تنها عاملی که می تواند انقلاب را زمین بزند، همین مساله خواهد بود.

برای ما دعا کنید و از ما مسئولین مراقبت کنید.

=============================================================================

پس از سخنان آقای کریمی نماینده محترم مردم مشهد، استاد روح مطالب زیر را بمدت ۳۰ دقیقه مطرح کرده که رئوس آن به شرح زیر می باشد:

فایل صوتی سخنرانی استاد روح

تشکر می کنیم از برادرمان جناب اقای کریمی . ما نیازمند طرح این مباحث هستیم بالاخص این صحبت پایانی که برادرمان گفتن "غیر از خدا از ما بترسید" و ملت ایران ملت نجیبی هست اما بما گفتن الناس علی دین ملوکهم

این فرمایش برادرمان واقعا حرف درستی است و اگر از کسانی که مسئولیت دارن نخواهیم بیایند توضیح بدهند، شیوه غلطی است.

البته این سخنان نباید در این فضای محدود و در همین جمع ها بماند.

عمق دلمان از مسیری که در کشور در حال حرکت می باشد، به شدت نگران است.

از سایر نمایندگان مجلس اینرا بخواهید و دیگران را دعوت کنید.

این برادرمان جناب کریمی واقعا داره خون جگر می خورد ولی از برخی از آقایان هیچی نمی بینیم !

افسوس که این مزرعـه را آب گرفته

 

دهقـان مصیبت‏زده را خـواب گرفته

بیانات رهبری انقلاب را از کتاب انسان۲۵۰ ساله دنبال می کنیم.

آقا توضیح می دهند که ما باید گام به گام و ذره به ذره به امام عصر نزدیک شویم.

ص ۳۴۳ پاراگراف دوم کتاب.

در راستای این توضیح رهبری عزیز، قرآن و داستان سوره یوسف را بررسی می کنیم.

قرآن میگه داداشهای یوسف گام به گام از یوسف جدا شدن و وقتی بخواهد این فراق به وصال برسد، گام به گام باید صورت بگیرد.

فراق یوسف را مرور کنیم. سوره یوسف آیه ۷ به بعد و قرآن گفت در این قصه عبرتها وجود دارد.

در داستان یوسف می بینیم که یک تحلیل غلط ارائه شد و این ده تا داداش گفتن اول ببینیم یوسف چه کاره است. داداشها گفتن ما یک گروه هستیم و یوسف تک است و ثانیا ما تولید کننده هستیم و یوسف کاره ای نیست و گفتن چرا یوسف اینچنینن در چشم بابای ما عزیز می باشد.

پروژه خارسازی یوسف شروع شد و گفتن باید چند کار کنیم:

۱-      توانمندی خودمان و ناتوانی یوسف را مطرح کنیم . گفتن نَحْنُ عُصْبَه

۲-      بعد از زدن یوسف، نوبت بابای یوسف هست که او را بزنند و گفتن اصلا بابا داره عوضی میره و گفتن إِنَّ أَبانا لَفی‏ ضَلالٍ مُبین‏

۳-      از یوسف شروع کردند و بعد از آن حیثیت جناب یعقوب را مخدوش اعلام می کنند و می گویند یعقوب اشکال دارد.

گفتن یوسف بیخود مطرح شده و کسی که طراح مطرح شدن یوسف می باشد، یعقوب است.

داداشهای یوسف دو تصمیم گرفتن :

۱-      مستقیم یوسف را بکشیم و اولین طرح این بود که اقْتُلُوا یُوسُف‏

شما از اقْتُلُوا یُوسُف‏، بغص داداشهای یوسف را نسبت به یوسف کشف کنید.

۲-      پس از طرح کشتن یوسف، رگ برادری بیکار نماند و برخی از داداشها این پا و اون  می کردند و طرح دیگری دادند و گفتن او را در بیابانی انداخته تا در آن سرزمین بمیرد.( اطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْل‏ )

بعبارتی طوری بکشیم که دست ما پیدا نباشد.

برادران یوسف، دغدغه شان این هست که ماندن یوسف خطر هست و گفتن بعد از خارج کردن یوسف(از بین بردن او)، یعقوب ما را تحویل خواهد گرفت.

دنباله آیه میگه پیغمبر زاده ها می دانستند یوسف کشی و ریختن آبروی مومن گناه هست و اینرا می فهمیدند ولی از طرف دیگر، می فهمیدند که یوسف میدان دار هست وآنها نیستند.

خدا نکند که متدینها بخواهند خطایی را توجیه دینی کنند و به آن رنگ و بوی دینی بدهند و در این راستا، برادران یوسف گفتن یوسف را می کشیم و بعد توبه می کنیم و گفتن وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحین‏.

خدایی که یوسف را می خواست نگه دارد ،دلی را چرخاند و یک زبان از ده داداش چرخید و گفت قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَ أَلْقُوهُ فی‏ غَیابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَهِ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلین‏.

ترجمه آیه شماره ۱۰ سوره یوسف :

گوینده‏اى از میان آنان گفت: «یوسف را مکشید. اگر کارى مى‏کنید، او را در نهانخانه چاه بیفکنید، تا برخى از مسافران او را برگیرند.»

این حرف غلط است که از یک دست صدا در نمی آید و قرآن کریم بارها نشان می دهد که جان موسی به خطر افتاد و یکنفر به داد رسید و اینجا میگه جان یوسف به خطر افتاد و یکنفر بداد رسید.

برادران یوسف نسبت به یوسف حسادت می ورزیدند و قرآن می گوید : من شر حاسد اذا حسد.

خدا به پیغمبرش یاد داد که پناه ببر از خدا از وقتی که آدمی به سمت حسادت برود.

حسادت همیشه تو خونه ی کوچولو نیست و توی صحنه های اجتماعی هم هست و در حسادت ورزیدن در صحنه های اجتماعی، خیلی هزینه دارد.

بیماری حسد که بیاید، دیگر پیغمبر زاده و امام زاده نمی شناسد.

امام زمان (عج) قوم و خویشی دارد بنام جعفر کذاب و جعفر کذاب آدرس می داد که بیایید اینچنین امام زمان را از دنیا ببریم!

سوره یوسف نشان می دهد که می شود امام زاده ها، دچار حسد شوند.

برگردیم به داستان یوسف.

در قدیم که چاه های عمیق حفر می شد در آن ایستگاه هایی می گذاشتن و داخل خود چاه عقب رفتگی هایی داشت و البته در فیلم حضرت یوسف اینچنین نشان نداد ولی آیه میگه أَلْقُوهُ فی‏ غَیابَتِ الْجُب‏

گفتن یوسف را می اندازیم داخل چاه و بعد کاروانی می اید و او را می برد.

داداشهای مکار و حسود پیغمبر زاده اینرا پذیرفتن و توپ را انداختن داخل زمین بابا.

یوسف را کنار بزنند، یقین بدانید نفر بعدی بابای یوسف هست!

داداشها به بابا گفتن شما چه بیماری ای داری و چرا نسبت به ما احساس امنیت نداری؟ و گفتن وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُون‏. و اینقدر  این برادرها هول هستن که میگن بده یوسف را همین فردا با خودمان ببریم بیرون تا یک خورده به او خوش بگذرد!

برادرهای یوسف اونجا گفتن وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُون‏ و در آیه ۱۲ می بینیم که می گویند وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون‏

گفتن بابا جان شما از چه کسی ناامنی احساس می کنی و بدان ما خیرخواه او هستیم و اگر از دیگران احسان ناامنی می کنی، بدان که ما نسبت به دیگران از او مراقبت می کنیم!

داداشها گفتن از جانب ما هیچ خطری تهدید نمی کند و اتفاقا خطر از جانب همین کسانی است که می گویند وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُون .

یعقوب دید کار تمام شده و آخرین کاری که بابا کرد گفت اگر یوسف را از من جدا کنید، من اندوهگین می شوم.

علی مرتضی گفت کار را به جایی رسانده اند که فصبرت و فی العین قذی، و فی الحلق شجا

یعقوب گفت اینرا ببرید من ناراحت می شوم نه ۴ سال بعد، بلکه همین الان که می خواهید ببرید، من ناراحت می شوم.

گفت : إِنِّی لَیَحْزُنُنی‏ أَنْ تَذْهَبُوا بِه‏

یعقوب دید که از چنگ و دندان داداشها، خون می چکد و گفت من می ترسم از گرگ که او را بخورد.( أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْب‏)

دلی که کثیف باشد هرچقدر آب بکشی تمیز نمی شود ولی فرش نجس را با اندک آبی پاک می شود و خدا نکند که دشمن بیافتد داخل خانه و گرگی بیافتد داخل جان ادمی.

داداشها گفتن گرگ جلوی چشم ما بیاید و بخورد و ما باید خیلی بدبخت باشیم که بایستیم همه چیز ما را ببرد.

شهید مدرس در مجلس بود و روسها تهدید کرده بودن که ایران را فلان خواهیم کرد و مجلس خودش را باخت. جناب مدرس گفت باید سخنرانی کنم و گفت می خواهند ما را بکشند، بکشند ولی چرا ما با دست خودمان بنویسیم و باید در مقابلشان ایستاد و باید جلولی دشمن بایستیم و از سیاهی رنگ بالاتری وجود ندارد.

برگردیم به داستان و فردا روزی یوسف را برداشتن و یوسف را بردند. و همگی نشستن یک تصمیم گرفتن و گفتن این آخری تصمیم خوبی هست .

خدای علی اعلا به یوسف گفت تو تنها نیستی و خدا را داری.

امام ما گفت که خدایا تو میدانی که ما غیر از تو کسی را نداریم و نخواستیم کسی را داشته باشیم.

و وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هذا وَ هُمْ لا یَشْعُرُون‏

به یوسف وحی کردیم که در همیشه روی یک پاشنه نخواهد چرخید.

خدا گفت یقین بدان که تو همه این داستانها را در گوششان روزی خواهی خواند و البته در آنروز آنها التفات نخواهند داشت.

وَ جاؤُ أَباهُمْ عِشاءً یَبْکُون‏

همه داداشها مجلس عزا گرفتن و گریه کردن و بابا میداند که اینها دروغ میگن ولی چیزی نمیگه و این اشتباه هست که بگیم باید بابا(جناب یعقوب) نقشه اینها را لو بدهد.

قالُوا یا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنا یُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ کُنَّا صادِقینَ

داداشها برای بابا توضیح می دهند و گفتن ما رفتیم برای بازی و به یوسف گفتیم تو نگاه کن که گرگ ما را نخوره ؟!

یوسف در چشم دادشها در همین توضیح، از کالاها هم کم ارزش هست.

گرگه خیلی با ادب بود و یوسف رو با قاشق و چنگال خورده بود !

داداشها به باباشون میگن چیکار کنیم که شما حرف ما را باور نمی کنید؟!

این امام زاده ها را ببینید که به یعقوب میگن : وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ کُنَّا صادِقین‏

باز باباشون را متهم کردند و گفتن ما راستش را هم بگوییم، تو باور نمی کنی!

آیه ۱۸ سوره یوسف : وَ جاؤُ عَلى‏ قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِب‏

ذیل این آیه ۱۸ آقای طباطبایی بحث دقیقی دارد و گفت قانون این عالم را خدا طوری نوشته که دروغ تحقق پیدا می کند ولی ادامه نمی یابد و دروغ بالاخره آشکار می شود.

قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً

یعقوب دلسوزانه در قبال این توضیح داداشها گفت: نفستان سرشما کلاه گذاشت.

همه جا یعقوب نباید دهن باز کند.

یعقوب گفت فَصَبْرٌ جَمیلٌ و یعقوب بعد از متهم شدن دیگر هیچ کاری ندارد جز صبر جمیل کردن.

این چند سالی که یعقوب گریه کرد، و جگر یعقوب را سوزاندند، اگر یک دادگاه صالح می بود کیا را باید لب تیغ می برد؟! (به شرط اینکه این پرونده مثل پرونده اون آقا نشود که برای ترجمه شدن اسناد چندین سال طول بکشد. این حرفها مسخره کردن ماست و پایین فرض کردن شعور ملت هست و این مسائل از جایی دیگر خراب است.)

یعقوب گفت من از خدا کمک می خواهم و گفت این عالم مهندسی دارد که فوق مهندسینی هست که شما دارید آنرا ترسیم می کنید.

تا اینجا جدا شدن از یوسف را گفتیم و هفته بعد بحث وصال را مطرح خواهیم کرد.

 

1828 بازدید نظر: »

ارسال نظر

دسته بندی

اسکرول بار

تصویر ثابت