لاجوردی از آن دسته آدمهایی است که چه در عرصه مبارزات سیاسی قبل از انقلاب و چه در مسئولیتهای بزرگ و خطیرش در بعد از انقلاب، چه در روابط اجتماعی در محل کار و چه روابط عاطفی اسطورهایش در خانه و خانواده و اقوام و از همه بزرگتر در انقیاد بیچون و چرا به فرامین و رهنمودهای ولی فقیه و بصیرت کم نظیر در مسائل سیاسی ـ اجتماعی که از دینداری قرص و محکمش سرچشمه میگرفت ، یک الگوی بیبدیل برای من است . فکر میکنم چندین و چند مقاله درباره ویژگیهای اخلاقی و رفتاری این بزرگمرد نوشتهام اما وقتی یکی از نزدیکانش؛، متن کامل وصیتنامه تاریخی او را برای چاپ در اختیار من قرار داد، با اینکه یک بار دیگر آن را ۱۱ سال پیش و در هنگام شهادتش خوانده بودم، به نکته عجیبی رسیدم: گویی لاجوردی این وصیتنامه تاریخی را – در هر سطر و در هر واژه – برای همین امروز ما و فتنههایی که از هر سو با آن مواجهیم نوشته، و راهکار نشان داده است . امروز سالگرد این مرد بزرگ است و من برای ثبت در تاریخ ، متن کامل و سانسور نشده این وصیتنامه را که از “بصیرت” فوق العاده نویسندهاش و از “ولایتمداری” کم نظیرش حکایت دارد، در اینجا میآورم و بر روح بزرگش سلام میفرستم و از او می خواهم دست ما را در روزی که همه کس ما را رها کرده است بگیرد.
دانلود فیلم با کیفیت بالا | |||
بخش اول | بخش دوم | بخش سوم | بخش چهارم |
۱۹,۵۳۲ کیلوبایت | ۱۹,۵۳۲ کیلوبایت | ۱۹,۵۳۲ کیلوبایت | ۷,۱۹۳ کیلوبایت |
وصیت نامه شهید لاجوردی (دیدبان انقلاب)
بسم الله الرحمن الرحیم “اشهدُ ان لا اله الا الله و اشهدُ انّ محمدً رسول الله و انّ علیاً ولی الله وصی رسول الله و الائمه حادی عشر من بعد علی ٍ علیه السلام ائمه المسلمین ” بار الها ! با تمام وجود میگویم : ” کَم مِن ثناء ٍ جمیل ٍ لَستُ اهلاً لَهُ نَشَرتَه”. خداوندا ! عمری را – که بهترین نعمت بوده – از دست دادهام ، در حالی که میتوانست در راه تو و خدمت به انسانهای مظلوم و مستضعف به کار گرفته شود؛ عمری که میتوانست تا حدودی در جهت از بین بردن ارزشهای منفی و ایجاد و احیای ارزشهای الهی – انسانی مثمر ثمر افتد؛ عمری که میتوانست در راه تحقق هدفهای مقدس اسلام و اعتلای کلمه التوحید و تکامل صاحبش سپری گردد ؛ عمری که میتوانست از کمیتش بکاهد و بر کیفیتش بیفزاید و همگام با شهدای خداجوی ، جویای راه وصول به تو باشد ؛ عمری که با کمیت نسبتاً زیاد، کوچکترین توشهای بر نگرفته. لذا همین جاست که تمامی امیدش را و تمامی رجایش را، به عفو تو و به اغماض تو و بزرگواری تو و رحمت و فضل تو بسته است. خدایا ! باز هم امید و باز هم امید به فضلت ! “اللّهم اغفر لی الذنوب التی تَهتِکُ العِصَم”. خدایا ! خوب می دانی آنچه را هم اکنون به قلم میآورم مدتهای مدیدی است در درونم میگذرد و بر سر چند راهههای حیرت ِ ندانم چیست؟ چه باید کرد؟ امور به کجا میانجامد؟ چگونه است که با نام اسلام و در ذیاسلامیت شعارهای مردم فریب ِ خالی محتوا، رواج پیدا میکند و آنها که مسئولیت جلوگیری از انحراف افکار را دارند ساکت مینشینند! و سهل است، بعضاً تایید هم میکنند و هزاران سؤال، که هر کدام راهی را ایجاب و خطّی را ترسیم میکند، قرار گرفتهام. اما خوشبختانه چون مقلد امام عزیز هستم، راه سعادت برایم روشن است و از خدا میخواهم اگر عمری بود، توفیق عمل بدان را پیدا کنم. خدایا! با تمام وجودم به این انقلاب عشق میورزم و به همان مقدار که دوستدار انقلابیونم، نسبت به حامیان ضدانقلاب نفرت دارم و با همه اینها، این مسئله را بخوبی دریافتهام که هرکس به نفع دشمنان انقلاب و به خیال واهی و بیاساس، رضایت ِ به اصطلاح مردم و به خیال خام و پوچ، پایگاه به اصطلاح ملّی پیدا کردن، موضعگیری کند، مصداق فرموده گرانقدر معصوم “ع” است که : ” مَن طَلَبَ رضی الناس بِسَخَطِ الله ، فَجَعَلُ الله حامده من الناس ذامّاً”. خدایا ! تو شاهدی به همان اندازه – بلکه صد چندان – که به امام ِ قاطع و سازش ناپذیرم عشق میورزم، نسبت به سازشکاران و مدافعان عملی ضد انقلاب ( اگر در لفظ و اعتقاد هم مخالف باشند) نفرت دارم. بیم آن دارم حوادث مشروطه مجدّداً تکرار شود و یا ایران اسلامی به سرنوشت الجزایر دچار شود. خداوندا ! از تو مصرانه می خواهم دست و قدم، زبان و قلم ِ همه کسانی را که در جهت رهانیدن ضد انقلابیون و مرتدین و محاربین از چنگال عدالت، اعمال قدرت و نفوذ کردهاند و همه کسانی که پذیرای این ننگ شدهاند ( تا چند روزی به کام ِ وهم و خیال رسند) ، برای همیشه از سرنوشت این مردم شهید پرور و شاهد قطع فرمایی. خدایا! چون عاشق نظام بودهام ، از آن ترس داشتم که افشای چهره سازشکاران ، لطمه ای ناچیز به نظام وارد آرد ، به آنها توصیه می کنم که جدای از لفّاظی و بازارگرمی های صنفی ، به قیامت و حسابرسی های دقیق آن روز باور پیدا کنند و مواظب باشند که از آن دسته ای نباشند که قرآن درباره شان فرموده : ” لِمَ تقولونَ ما لا تفعلون . کَبُرَ مَقْتاً عند الله انْ تقولوا ما لا تفعلون “. وصیتم به صاحبان قدرت و نفوذ این است که اگر حرکتشان را دوست می دارند ، به جای شعارهای مردم فریب و سیاستمدارانه ، توصیه هایی را که تلفنی و شفاهی در جهت استخلاص ضد انقلاب و مَلَأ و مترفین و حرامخواران و حرام اندوزان اعمال می دارند ، با شهامت و رشادت ، برای مردم بازگو کنند و از هر نوع توجیه و ماستمالی کردنهای حفظ سمت و استمرار موقعیت صدارت ! بپرهیزند که خودفریبی و مردم فریبی بالاخره به پایان رسد و سر و کار با خیر الماکرین افتد و باز توصیه ام به سردمداران این است که به خدا توکل کنند و قاطعیت و سازش ناپذیری را از امام ِ مردم بیاموزند و شعار نه شرقی و نه غربی را که خواست و حق مردم است و علت موجده این انقلاب بوده فراموش نکنند و مبادا که گذشت روزها و فرو افتادن ، طبیعی شود و انقلاب و مهمتر از همه سختیهای حرکت و فشارهای بین المللی موجب شود تعادلی را که شعار فوق ایجاب می کرده و بحمد الله تا حدودی ایجاد گردیده ، به هم زنند و بدانند که قدرت مطلق از آن خداست و صرفاً تکیه بر اوست که از هر قدرتی ، انسان را و جامعه را بی نیاز می کند و باز این که بدانند که اگر دچار حسابگریهای سیاسی جدای از توکل شوند و بر ذهنیتهای شکل گرفته ، رضایت خدا و مردم مسلمان را ملاک قرار ندهند ، گور خود و انقلاب را کنده و برای مردم ، گورستانی بی نام و نشان در پهنه تاریخ ایجاد کرده اند و یادشان باشد که علت موجده ، علت مُبْقیه نیز هست و فراموش نکنند که سیادت و موقعیتهای اجتماعی آنان ، اهدایی انقلاب اسلامی است و جدای از انقلاب ، فردی از چهل میلیون افراد دیگر قبل از انقلاب خواهند بود. خدایا ! تو شاهدی چندین بار به عناوین مختلف ، خطر منافقین انقلاب را ( همانان که التقاط ، به گونه منافقین خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده و همانان که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان ، دستمال ابریشمی بسیار بزرگ – به بزرگی مجمع الاضداد – به دست گرفته اند ، هم رجایی و باهنر را می کُشند و هم به سوگشان می نشینند ، هم با منافقین خلق ، پیوند تشکیلاتی و سپس … ! برقرار می کنند ، هم آنان را دستگیر می کنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت بدانان تلاش می کنند و از افشای ماهیت کثیف آنان سخت بیمناک می شوند ، هم در مبارزه علیه آنان و در حقیقت برای جلب رضایت مسئولین و نجات بنیادی آنان خود را در صف منافق کُشان می زنند و هم در حوزه های علمیه به فقه و فقاهت روی می آورند تا مسیر فقه را عوض کنند ) ، به مسئولین گوشزد کرده ام ولی نمی دانم چرا ؟ ( گرچه نسبت به بعضی ، تا اندازه ای می دانم چرا !) ترتیب اثر نداده اند . به مسئولین بارها گفته ام که خطر اینان بمراتب زیادتر از خطر منافقین خلق است ، چرا که علاوه بر همه شیوه های منافقانه ی منافقین ، سالوسانه در صف حزب اللهیان قرار گرفته و کم کم آنان را در صفوف آخرین و سپس به صف قاعدین و بازنشستگان سوقشان داده و صفوف مقدم را غاصبانه به تصرف خود در آورده اند ، به گونه ای که عملاً عقل و اراده منفصل برخی تصمیم گیرندگان قرار گرفتند و در عزل و نصبها و حفظ و ابقاء ها دست به تخریب می زنند و اعمال قدرت می کنند . اینها همه پوچ است و بی اهمیت ! مهم و بسیار مهم این است که هدف غایی از همه این تلاشها ، گسترش فکر التقاطی و انحرافی سازمان ضد خداییشان است که جز اندیشه های مادیگرایانه و ماتریالیستی ، چیز دیگری نیست و با بهره گیری از تجربیات مثبت و منفی همپالگیهای چپ و منافقشان توانسته اند متاسفانه به نسبت بسیار زیادی ( زیادتر از توفیق منافقان خلق در سالهای ۵۱ تا ۵۴ ، تعداد کثیری از روحانیون را تحت تاثیر قرار دهند و با لطایف الحِیل ، بر ذهن و روان آنان اثرات دلخواهشان را بگذارند تا بدانجا که بر اعمال جنایتکارانه آنان با دیده اغماض بنگرند و حتی در مواردی نظیر به شهادت رساندن باهنر و رجایی ، به دست روی دست مالیدنهای مسامحه کارانه و مصلحت اندیشیهای پشیمانی آورنده متوسل شوند . باز مهمتر از همه اینکه با کمال تاسف ، توانسته اند تعداد فراوانی از جوانان مسلمان را جذب کرده منحرف نمایند. هان ای خانواده عزیزم! بهوش باشید مبادا که فریب تایید و تکریمهای ریاکارانه این منافقان جدا از دین را بخورید . چه بسا با ظاهری چاکرانه و دلسوزانه به سراغتان بیایند و خود را چنان حزب اللهی جا بزنند که مسلمانها و ابوذرها را جرئت لحظه ای هم لباسی و همشکلی با آنان نباشد ! فرزندانم ! اگر گاهی بر شما سخت میگرفتهام و این در حالی بوده که برایم امکان فراهم آوردن رفاه بیشتر بوده، از آن جهت بوده است که اعتقادی استوار به کریمه ” انّ مع العُسر یسراً” داشتهام و اگر میتوانستم شما را و خانواده را بیشتر از آنچه تحمل کردید قانع کنم به طور قطع چنان میکردم و یقین داشتم که در تکوین شخصیت سالم و رشد یابنده شما مؤثرتر و کارسازتر بود. به هر صورت،پدرتان که از همه چیز جز انقلاب و اسلام بیشتر دوستتان میدارد، خیر و صلاح شما را در رفاه نمیدانسته و نمیداند و امید دارد در زندگی، رفاه جویی و عافیت طلبی را آگاهانه به دور اندازید و با عزمی آهنین در کام مشکلات روید و توقع نداشته باشید دیگران برای حل مشکلاتتان اقدامی ولو ناچیز کنند. به جای چنین انتظاری در حل مشکلات مردم کوشا باشید و از سختیها نهراسید و به گونهای عمل کنید که هر مصیبتی و هر مشکلی هر قدر عظیم ، در پیش اراده و عزم شما سر تسلیم فرود آورد و به جای اینکه بر شما چیره شود و شما را دست و پا بسته بر زمین افکند، بر امواج بظاهر سهمگینش سوار شوید و مهارش را به دست گیرید و بدانسو هدایتش کنید که میخواهید و اجازه ندهید که بر شما مسلط شود و تعادل شما را برباید. خانواده عزیز و مهربانم! درست است آنگونه که شایسته مقام والای انسانی شما بود، به خدمتتان کمر نبستم و در این راه، تقصیرها و قصورهای فراوان داشتم، اما درستتر آن است که بر من ببخشایید و اجازه ندهید که در پیشگاه خداوند در روز تُبْلَی السّرائر و در انظار خلایق ، شرمنده و سر افکنده پیش رویتان قرار گیرم . والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
سلام یازهرای گرامی کاش کلیپارو از مستندا جدا می کردی دیشب ده تا صفحه رو گشتم دنبال مستندایی که گذاشته بودم برای بعدا پیدا نکردم خسته شدم ولش کردم کاش جدا می کردی اینجوری صفحات مستندا کمتر میشه
سلام اینکار تقریبا غیر ممکنه
هم کلی دردسر داره باید از اول حدود ۴۰۰۰ پست رو بررسی کنم که خودش چندین مااه طول میکشه و مشکل جدی تر هم کمبود فضا هست
همونطور که میبینی دسته بندی سایت از بالا تا پایین پر شده اگه اینکارو بخام انجام بدم به دو برابر جا نیاز هست
هر مستندی رو میخای بگو خودم برات پیدا میکنم
من الان باید برم اگه خدا بخاد ظهر بر میگردم سوالی داشتی بنویس میام جواب میدم
سلام نمی دونستم باشه عیبی نداره
اسمشونو یادم نیس چی بود مگرنه می نوشتم تو جستجو میومد خودم بازم صفحاتو می گردم خیلی ممنون
سوال که زیاد دارم باشه برای بعدا ان شا الله