(باز باران پرسشی فراموش شده را دوباره به یادمان می آورد، پرسشی که از فرط رویارویی عادی و روزمرگی از یادش برده ایم.
آرمانی خوش آیند و نوستالژیک که بر خلاف دیدگاههایی به ظاهر روشنفکر امروزی، متعلق به زمان و مکانی خاص نیست، ولی فراموش شده است، ارزش ها و انسانهایی که از یاد رفته اند.
باز باران تصویری مبتنی بر واقعیت زیستی، در جامعه است، که فضایی از جامعه امروز را به نمایش میگذارد بدور از زمان و مکان دوران دفاع مقدس؛ زمان و مکانی که میان واکنش ها و باورها فاصله انداخته است.
باز باران روایتی است از واقعیتی ناگوار از مردابی دست ساز؛ که ناشی از گرایش به تبییندیدگاهی منفعل در کنش های اجتماعی در دوران پس از جنگ می باشد.
شاید نمایی بسته و بی پرده به تحولات و تغییراتی ناخوشایند در اخلاق، کردار و انحطاط فرهنگی و ساییدن، شکستن و تن دادن در برابر هجمه های فرهنگی، که همه و همه ناشی از آن فراموشی است و گریزی نیست مگر باور خودمان و تکیه بر آنچه هستیم، آنچه داریم، به آنچه لایقش هستیم برسیم.
این دیدگاه در سه اپیزود به تصویر درآمده است:
الف- قطعه ای کوتاه ولی تمام… از دوران دفاع مقدس
ب- نگاهی صریح به آنچه زاییده غفلت و سایش فرهنگی است.
ج- اپیزود آخر در فضایی با ماهیت انتزاعی، نمودی عینی از واقعیتی تلخ از جامعه ای منفعل است که در فضای قبرستان به نمایش گذاشته شده است و حضور دختری که نماد قشری از جامعه است که با داشتن فطرتی پاک، تشنه حقیقت و پاکی است ولی در اثر عدم شناخت و تحت تأثیر اغوای سحر کننده تهاجمات فرهنگی و….. که در این تلاش با کاراکتری به مثابه شیطان به نمایش درآمده؛ دچار سردرگمی و حیرانی می شود که در آخر پس از مستأصل شدن، با تکیه بر ذات پاک احدیت و رجوع به فطرت پاکش، لایق باران می شود….. و چه بارانی گوارا و پاک تر از شهدا، …. که شمس وجود حق هستند و به نقل از آن پیر سفر کرده: شهدا شمع محفل بشریتند)
دانلود فیلم با کیفیت بالا |
کلیپ |
۲۳,۶۴۷ کیلوبایت |