امام حسین قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است. رهبر انقلاب ۱۳۷۴/۰۳/۱۹
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای (KHAMENEI.IR) همزمان با ایام محرم و صفر طی فراخوانی اعلام کرد به پرسشهای شرعی مخاطبان که مربوط به احکام امر به معروف و نهی از منکر است، پاسخ میدهد.
حجتالاسلام والمسلمین فلاحزاده -عضو دفتر استفتائات حضرت آیتالله العظمی خامنهای و رئیس مرکز موضوعشناسی احکام فقهی- به پرتکرارترین سؤالات مطابق با فتاوای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای پاسخ دادهاند که در ادامه متن و فیلم پاسخ ایشان به این سؤالات ارائه میشود:
معنای امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ شرایط و مراحل آن کدام است؟ و چه روشهایی دارد؟
به تعبیر خیلی ساده، همهی خوبیها در حوزهی دین، معروف است و تمام زشتیها و بدیها منکر است؛ و در اصطلاح فقهی به مجموعهی واجبات و مستحبات، معروف گفته میشود و محرمات و مکروهات، منکر است. اگرچه در مرحلهی اول، امر به واجبات و نهی از محرمات و گناهان مطرح است؛ اما امر به مستحبات و نهی از مکروه نیز، مستحب و خوب است.
شرایط امر به معروف و نهی از منکر عبارتند از: شرط اول:آمر به معروف یا ناهی از منکر باید خود معروفها و منکرها را بشناسد؛ نیاز نیست این شناخت به تفصیل و با جزئیات باشد؛ بلکه باید قبل از امر به معروف و نهی از منکر، اجمالاً بداند کاری که شخص ترک کرده است، واجب و معروف بوده است و در این زمان امر به انجام آن کار، امر به معروف است و واجب و لازم میشود؛ یا اینکه بداند کاری که شخص قصد انجام آن را دارد حرام است تا بتواند او را نهی کند. این شناختن معروف و منکر برای این است که او در زمان امر و نهی دچار اشتباه نشود. گاهی وقتها انسان تصور میکند کاری که شخصی انجام میدهد حرام است، درصورتیکه حرام نیست. بنابراین شرط اول، آگاهی اجمالی خود شخص به معروفها و منکرها است. یعنی از نظر دینی باید بداند که چه کارهایی معروف و چه کارهایی منکر است.
شرط دوم: احتمال تأثیر در طرف مقابل وجود داشته باشد؛ از نظر احکام دینی فرد آمر یا ناهی باید بداند که امر و نهیاش مؤثر است یا لااقل احتمال بدهد که تأثیر میگذارد. اما اگر میدانیم که امر و نهی ما اثر ندارد یا نمیدانیم اثر دارد یا نه، واجب نیست که امر به معروف و نهی از منکر کنیم.
شرط سوم: امر و نهی مفسدهای نداشته باشد؛ مفسده به این معنا که امر و نهی ضرر جانی، مالی و آبرویی نداشته باشد؛ اگرچه فرمودهاند که منظور از ضرر مالی در اینجا، ضرر جزئی نیست، بلکه ضرر معتنابه است.
شرط چهارم: شخص گناهکار بر استمرار گناه، اصرار و سماجت داشته باشد.
اما مراحل امر به معروف و نهی از منکر: مرحلهی نخست، مرحلهی قلبی است؛ یعنی شخص وقتی ببیند افراد دیگر به معروف عمل میکنند و منکر را ترک کردهاند خوشحال شود. همچنین از ترک شدن معروف یا ارتکاب منکر توسط دیگران ناراحت شود.
مرحلهی دوم، امر به معروف و نهی از منکر عملی است؛ بخش اول مرحلهی عملی، ترک مراوده با گناهکار است. گناهکار یعنی کسی که معروف را ترک میکند یا منکر را مرتکب میشود. ترک مراوده یعنی شخص با او رفتوآمد نداشته باشد و به او احترام نکند. بخش دوم مرحلهی عملی، تذکر لسانی است. یعنی شخص با زبان به او بگوید و امر و نهی کند. بخش سوم مرحلهی عملی، توسل به زور و قدرت است. یعنی اجبار طرف مقابل به انجام واجب و ترک حرام که این مرحله وظیفهی عمومی نیست. (وظیفهی نیروهای امنیتی است.)
اما دربارهی روشهای امر به معروف و نهی از منکر؛ روش اول عبارت است از ترک مراوده با گناهکار. ترک مراوده یعنی که انسان در رفتارش با افراد گناهکار غرض دینی داشته باشد و اینکه گاهی وقتها طوری رفتار کند که فرد گناهکار جذب شود و گناه نکند یا واجب را عمل کند. فرمودهاند که رفتوآمد، احترام، روابط و خرید و فروشتان هدفمند باشد؛ یعنی بین افراد گناهکار و غیرگناهکار فرق بگذارید. تا او ببیند که وقتی مردم با او شریک اقتصادی نمیشوند، به او احترام نمیکنند، به او پست و مقام نمیدهند، خودبهخود میفهمد که دیگر جایگاه چندانی ندارد، سپس جذب مسائل دینی خواهد شد و اهل معروف میشود.
روش دوم این است که تذکر بدهیم. یعنی به کسی که معروفی را ترک میکند و واجبی را انجام نمیدهد، امر و نهی کنیم.
آیا امر به معروف و نهی از منکر والدین و بزرگترها صحیح است؟ بهطورکلی تذکر دادن به افراد درصورتیکه احتمال دلخوری میرود چگونه است؟
در امر به معروف و نهی از منکر فرقی بین افراد نیست ولی به هرحال راه درست این است که نسبت به بزرگترها به یک نوع شیوه باید برخورد کرد و نسبت به کوچکترها به شیوهای دیگر. در امر و نهی پدر و مادر، چون هرگونه بیاحترامی حرام است خیلی باید مراعات کرد. نکتهی بعدی این است که احتمال تأثیر بدهیم، ممکن است پسر یا دختری به پدر یا مادر خودشان تذکر بدهد و آنها گوش ندهند؛ خب یک شیوهی دیگری باید در پیش گرفت؛ مثلاً روش غیرمستقیمی که آنها متوجه کار خطایشان بشوند و دیگر مرتکب منکر نشوند و به وظیفه و معروف عمل کنند. امر به معروف و نهی از منکر، قوم و قبیله، مقام بالاتر، مقام پایینتر، پدر و مادر و امثال اینها را نمیشناسد، ولی شیوههایش ممکن است متفاوت باشد.
پرسیدهاند اگر این کار موجب دلخوری شود، تکلیف چیست؟ حال باید ببینیم این دلخوری به چه معناست؟ اگر دلخوری به این معناست که از ما دلخور میشوند، ولی دیگر گناه نمیکنند، خب دلخور بشوند، مسألهای نیست. مثل اینکه بعضی میپرسند که اقوام و بستگان، مراسم جشن دارند و در آن جشن موسیقی حرام و بزنوبرقص دارند؛ ما شرکت کنیم چطور است؟ اگر شرکت نکنیم ناراحت میشوند، خب دلخور بشوند، فردا پسفردا میروید با آنها صحبت میکنید انشاءالله دلخوریشان مرتفع میشود؛ این که دلیل نمیشود که آدم مرتکب گناه شود، به خاطر اینکه دیگران دلخور نشوند. این دلیل یا مجوزی نمیشود برای ترک امر به معروف و نهی از منکر. اما یکوقت است که آنها دلخور میشوند و گوش هم نمیدهند، یعنی امر به معروف هم اثری در آنها ندارد و فرد آمر هم احتمال تأثیر نمیدهد، خب در اینجا امر به معروف واجب نیست.
آیا یک پسر جوان میتواند یک زن جوان را امر به معروف و نهی از منکر کند؟ بهویژه در مورد موضوع حجاب این مسأله چگونه است؟ بهطور کلی وظیفهی ما در قبال امر به معروف و نهی از منکر بدحجابی چیست؟
حجاب یک واجب الهی است و از ضروریات دین است. همهی مسلمانها قبول دارند که حجاب لازم و واجب است و اگر کسی حجاب را مراعات نکرد، یعنی ترک واجب کرده است. خب اگر زنی این کار را ادامه میدهد، یعنی با بدحجابی در خیابان ظاهر میشود، امر کردن او به حجاب و نهی کردن او از این بدحجابی واجب است، اما با وجود شرایطی. در اسلام نفرمودهاند اگر شخص، جوان است یا مخاطبش، زن جوان است، امر و نهی واجب نیست؛ یعنی جوان بودن شرط نیست؛ ولی فرمودهاند اولاً احتمال تأثیر بدهد و ثانیاً نباید در امر و نهیاش گناه کند. یعنی ممکن است گاهی امر به این معروف، لازمهاش این باشد که به زن بیحجاب نگاه کند، این جایز نیست، یا اینکه مفسدهای به همراه دارد؛ مثلاً ممکن است او در انظار عمومی جواب بدهد و موجب آبروریزی شود یا دیگران بگویند تو چه کاری به دختر مردم داری؟ یا اینکه آبروی آن جوان در خطر باشد، این یعنی مفسده وجود دارد و در این موارد جایز نیست. بنابراین اگر مفسدهای نبود و احتمال میدهد که امر کردن او تأثیر دارد، در این صورت با مراعات مسائل شرعیِ نگاه و عفاف، امر کردن و نهی کردن واجب است.
آیا امر به معروف و نهی از منکر باید در ملاء عام باشد یا در خفا؟
مهم این است که تأثیر بگذارد. زیرا امر و نهی برای محقق شدن غرضی است؛ بنابراین اگر جری شده است و چنانچه در خفا بگوییم اثر ندارد و در ملأ عام امر کنیم اثر میکند، باید در ملأ عام (با حفظ شرایط و مراحل) باشد. اگر هم در خفا امر کنیم اثر میگذارد، فقط به خودش بگوییم.
در مسئلهی برهنه شدن در عزاداری، آیا امر به معروف و نهی از منکر واجب است؟
پیشتر در احکام عزاداری که اوایل محرم امسال اجمالاً گفتیم که این توصیهی حضرت آقا بوده است به برخی از مداحان که بههرحال افراد در عزاداری لخت نشوند یا امر به لخت شدن نکنند و توصیه نکنند که لخت شوند. گفتیم این فتوای فقهی نیست و معنای حرمت هم ندارد و حال اگر در هیئتی مفسدهای هم نداشت، حرام نیست؛ بنابراین اگر شما تشخیص میدهید که بله این مفسده دارد، خب نهی از آن واجب است؛ اما اگر وقتی گفتیم فینفسه حرام نیست و توصیهی حضرت آقا است؛ حال اگر افرادی لخت شدند در عزاداری و مفسدهای هم نداشت، اینجا نهی از آن واجب نیست، چون منکر حساب نمیشود.
بنده یک توضیحی در اینباره عرض بکنم که دیگر بحث فقهی نیست. این مسئله که بیان شد، بسیاری از مسئولین هیئتها، مرثیهسرایان و واعظان و مداحان، اینها نهتنها توصیه به برهنه شدن نکردند، بلکه گفتند چون شنیدهایم توصیهی رهبر معظم انقلاب این بوده است، ما به جان دل میشنویم و بر دیده مینهیم و این کار را ترک کردند و این اثر را داشت؛ بعضی هم بههرحال رعایت نکردند؛ حالا آنهایی که رعایت نکردند با توضیحی که عرض کردم، اگر مفسدهای بر این کارشان مترتب نبوده، نمیتوانیم بگوییم مرتکب گناه و حرام شدهاند. باید دقت کنیم یکجوری نباشد که خدای ناکرده یک مسئلهای که بیان میشود، یا یک حکم فقهی است یا توصیهای است که در اینجا عرض کردیم، موجب اختلاف بشود و افراد این هیئت به افراد آن هیئت بد بگویند، یا این مداح به مداح دیگری بد بگوید، اینها که خواستهی رهبری نیست.
خواستهی حضرت آقا این است که همه زیر یک بیرق باشند. در عزاداری همه زیر علم امام حسین علیهالسلام باشند و برای او عزاداری کنند؛ عزاداری مطلوب و عزاداری که موجب تقرب است؛ عزاداری که هرچه باشکوهتر باشد؛ کسی به دنبال این نیست که خدای ناکرده، عزاداری سید و سالار شهیدان کمرنگ بشود و شکوه و عظمتش کاسته بشود. هیچگاه کسی دنبال این نیست و اگر کسی دنبال این باشد خطا میکند. عزاداری حضرت سیدالشهدا باید با همان شکوه و عظمتی که در طول تاریخ بوده است محفوظ بماند، اما از یکسری کارهای خرافی، کارهایی که دشمنان از آن کارها سوءاستفاده میکنند، از آن کارها باید دوری کرد. بنابراین چنین مسئلهای که مطرحشده نباید خدای ناکرده موجب تفرقه و دودستگی باشد. انشاءالله که همه عزادار واقعی حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام باشند و امیدواریم که این عزاداریها مورد قبول حقتعالی قرار بگیرد و موجب تقرب الهی هم باشد.
وجوب امر به معروف و نهی از منکر نسبت به واجبات دیگر چگونه است و در چه جایگاهی قرار دارد؟
گاهی وقتها یک واجبی آثار و برکات بسیار زیادی دارد که در واجبی مثل امر به معروف و نهی از منکر اینگونه است؛ مخصوصاً آثار اجتماعی و حتی آثار سیاسی آن که در روایت داریم امر به معروف و نهی از منکر «اَشرَفُ الفَرائِض» (شریفترین واجبات) است و «بِها تَقامُ الفَرائِض»، واجبات دیگر به سبب امر به معروف و نهی از منکر اقامه میشوند و «تَأمَنُ المَذاهِبَ»، امنیت راهها وابسته به امر به معروف و نهی از منکر است. فرمودهاند اگر امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنید اشرار بر شما مسلط میشوند و دعایتان هم مستجاب نمیشود؛ بنابراین بههرحال دارای اهمیت بسیار زیادی است و اگرچه تعبیر میشود به فروع دین، اما در عداد اصول عملی اسلام است.
اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر را قبول نداشته باشد، آیا مرتد از اسلام است یا خیر؟
اولاً بعضی افراد مسلمان که گاهی شاید بگویند ما امر به معروف و نهی از منکر را قبول نداریم، این گفتنشان به این معنا نیست که آن اصل را قبول ندارند، بلکه شاید به رفتار و شیوهی بعضی از کسانی که درست به این واجب عمل نمیکنند اعتراض دارند و میگویند این چه امر به معروف و نهی از منکری است. بنابراین با این حرف کسی مرتد نمیشود.
ارتداد در صورتی است که شخصی واقعاً ضروری دین را منکر شود. امر به معروف و نهی از منکر ضروری دین است، ولی انکار آن به نظر حضرت آقا در شرایطی که به انکار توحید یا نبوت برگردد موجب ارتداد است و اگر شخص همینجوری میگوید امر به معروف و نهی از منکر را قبول ندارم و به انکار توحید یا نبوت برنمیگردد، او مرتد نیست.
ثالثاً اینکه اصلاً او این حرفها را زده، اما شما شبهه دارید که آیا این اعتقاد را دارد یا نه و آیا به انکار توحید و نبوت برمیگردد یا نه؛ در اینجا هم او بر حکم اسلام است و مرتد محسوب نمیشود.
اگر در شرایطی امر به معروف زبانی جواب ندهد و برخی از نیروهای انتظامی هم کوتاهی کنند تکلیف چیست؟
وقتی که رهبر معظم انقلاب فرمودهاند وظیفهی عمومی فقط تذکر زبانی است، شما تا حد تذکر زبانی اگر میبینید مؤثر است و شرایط موجود است اقدام کنید؛ بالاتر از آن شما وظیفه ندارید؛ الآن در بعضی از کشورها مسلمانها دارند کشته میشوند اما خیلی از مسلمانها هم در کشور ما مشغول کار خودشان هستند آیا تکلیف و وظیفهای ندارند؟ وقتی که میشنوند واقعاً ناراحت میشوند اما نمیتوانند بروند آنها را کمک کنند پس تکلیفی ندارند؛ وقتی شرع جلویتان را گرفته است به این معنا که شما در آن حیطه تکلیف و وظیفه نداری و وظیفهی دیگران است. مثل اینکه یک کسی حقش خورده شده است و تنها دادگاه میتواند حق او را بگیرد. خب او باید برود شکایت کند و حکم قاضی حق او را بگیرد، شما که اقدام نکردید گناه نکردهاید، چون طریق آن است. بنابراین توسل به زور و قدرت و قوهی قهریه برای جلوگیری از این منکر نهتنها وظیفهی آحاد مردم نیست، بلکه جایز نیست و موجب هرجومرج میشود. حضرت آقا فرمودهاند جایز نیست فلذا وظیفه هم نیست و در این موارد تکلیف ندارید.
ولی یک تکلیف دیگر دارید، زیرا امر به معروف و نهی از منکر فقط به گفتن به خود آن فرد یا استفاده از قوهی قهریه علیه آن فرد نیست، شما امر به معروف و نهی از منکرتان این است که به نیروهای انتظامی اطلاع دهید، به کسانی که مسئولیت دارند اطلاع دهید، همین اطلاع دادن وظیفهی شماست که انجام میدهید. حالا اگر آنها به وظیفه عمل نکردند شما معذورید و گناهکار نیستید.
اگر فرزندان مطیع والدین نباشند، والدین تا چه مرحلهای میتوانند امر و نهی کنند؟
پدر و مادر میتوانند و لازم است فرزند را امرونهی کنند؛ ولی مقام امر به معروف و نهی از منکر تا همان حد تذکر لسانی باشد نه بیشتر. اما دقت داشته باشید امر به معروف و نهی از منکر به این معنا نیست که همیشه خودمان مستقیماً به فرد بگوییم. گاهی حتی باید فرد را نزد مشاور ببرند، این خودش میشود امر به معروف و نهی از منکر. یا پدر میبیند فرزندش در نمازخواندن کوتاهی میکند و به او تذکر میدهد اما اثر ندارد؛ خب باید با یک مشاوری صحبت کند. خود همین رجوع به مشاور امر به معروف است، یعنی راهی را پیش بگیریم که شخص گناهکار، گناه نکند و کسی که واجبی را ترک کرده ، دیگر ترک نکند.
کسی که بد اخلاق است و نمیتواند درست امر به معروف کند آیا بر او این امر واجب است؟
اولاً باید در پی اصلاح اخلاق خود باشد. ثانیاً بهگونهای امرونهی کند که دیگران ناراحت نشوند. ثالثاً حالا اگر هم ناراحت شدند ولی مؤثر بود، یعنی طرف مقابل را از گناه بازداشت و به واجب واداشت که به وظیفه عمل کند و گناه نکند خب، حالا ناراحت هم بشوند، چون مفسدهای مثل ضرر جانی یا مالی یا آبرویی ندارد، امر به معروف و نهی از منکر بر چنین فردی هم واجب است. ولی باید سعی کند با اخلاق خوش با او برخورد کند، طوری که مؤثر باشد.
آیا فراگیری یک گناه مثل بدحجابی یا اصلاح صورت، امر به معروف را در آن مورد ساقط میکند؟
نهتنها باعث نمیشود که تکلیف ساقط شود، بلکه تکلیف سنگینتر هم میشود. چون اگر گناه فردی بود و یک نفر انجام میداد، خب این آثار سوئی روی جامعه و افراد جامعه ندارد؛ اما اگر خدای ناکرده شیوع پیدا کرد و فراگیر شد و افراد زیادی مرتکب شدند، اینجا تکلیف سنگینتر میشود. بنابراین فراگیری و عادیشدن گناه در جامعه مجوزی برای ترک امر به معروف و نهی از منکر نیست.
ولی گاهی وقتها به خاطر این شیوع، اثر نمیکند و باید شیوههای دیگری پیش گرفت. گاهی نشر یک کتاب، نوشتن مقاله، فرستادن پیامک، برنامهای در تلویزیون یا پخش فیلمی میتواند اثرگذار باشد. همهی اینها راههای مختلفی برای امر به معروف و نهی از منکر است.
دفعات امر به معروف و نهی از منکر در یک مورد مشخص تا چند مرتبه باید باشد؟
تا مرتبهای که انسان بتواند اقدام کند و تأثیرگذار باشد. ممکن است یکبار بگوییم و اثر نکند، دوباره بگوییم، یا ۱۰ بار بگوییم، به چند نفر بگوییم که بگویند، آنوقت اثر میکند و اگر ما در توانمان هست که اقدام کنیم واجب است؛ اما اگر آنقدر گفتهایم که دیگر توانایی نداریم یا احتمال نمیدهم تأثیر داشته باشد، دیگر واجب نیست.
اگر شخصی خودش مبتلا به گناهی باشد، آیا میتواند در آن مورد، دیگری را نهی از منکر کند؟
نهتنها میتوانید، بلکه بعضی از موارد باید حتماً امر به معروف و نهی از منکر کنید ولو خودتان عامل نباشید. اگرچه در کتب فقهی از جمله در تحریرالوسیلهی حضرت امام رحمهالله یک سری صفاتی را ذکر کردهاند از جمله اینکه فرد خودش عامل به آن معروف و تارک آن منکر باشد، اما اینها جزء شرایط پسندیده است و اینگونه نیست چون خودش گناه کرده دیگر آن تکلیف از او برداشته شود. مثلاً بعضیها میپرسند اگر کسی مشروب خورده، آیا دیگر نباید نماز بخواند؟ خب اگر نماز نخواند میشود دو گناه؛ مشروبخواری و ترک نماز. بنابراین نماز را باید بخواند. حالا ممکن است این نماز قبول نشود اما وظیفه را باید انجام دهد. بنابراین اگر خودش گناه میکند و میبیند که دیگری مرتکب گناه میشود، ضمن اینکه وظیفهی خودش این است که گناه نکند، وظیفه دارد درصورتیکه شرایط وجود داشته باشد، امر به معروف و نهی از منکر کند.
محدودهی امر به معروف چیست و آیا مستحبات را نیز دربرمیگیرد؟
امر به معروف و نهی از منکر گاهی واجب است و گاهی مستحب؛ امر به واجبات مثل امر به اصل نماز واجب و نهی از منکرات مثل نهی از دروغ اینها واجب است. اما امر به مستحبات، مستحب است؛ مثلاینکه به کسی بگوییم نماز اول وقت بخوان یا بیا برای نماز جماعت به مسجد برویم. همچنین نهی از مکروهات هم ثواب دارد. بنابراین در مستحبات و مکروهات هم، امر و نهی هست ولی واجب نیست بلکه مستحب است.
اگر آمر به معروف بداند مورد تمسخر واقع میشود تکلیف چیست؟
صرف تمسخر مجوزی برای ترک امر به معروف و نهی از منکر نیست؛ مگر اینکه موجب آبروریزی شود. یکوقت فردی ما را مسخره میکند و به حرفمان گوش نمیدهد و اثر نمیپذیرد، پس واجب نیست. اما گاهی مسخره میکند ولی آبروی ما در خطر نیست و اثر هم دارد، در اینجا واجب است امر و نهی کنید.
با توجه به اینکه تذکر دادن و امر به معروف و نهی از منکر مقدماتی میخواهد که اگر رعایت نشود ممکن است نتیجهی عکس دهد و عامهی مردم نیز توان آن را ندارند، آیا باز امر به معروف و نهی از منکر واجب است؟
بله نسبت به برخی از منکرات و نهی کردن از آنها و بعضی از معروفها یکسری مقدمات لازم است اما نسبت به همه اینطور نیست و در تمام تکالیف واجب قدرت شرط است، یعنی فرد بتواند تکلیف را انجام دهد. مثلاً نماز را همه میتوانند انجام دهند چون دارای مراتب و مراحلی است. روزه بر کسی که توانایی روزه ندارد واجب نیست. حج بر کسی که مستطیع نیست واجب نیست. جهاد بر کسی که توانایی جسمی ندارد و نمیتواند به جبهه برود واجب نیست. لذا شرط اساسی در امر به معروف و نهی از منکر این است که توانایی داشته باشد اما اگر واقعاً توانایی دارد و میتواند پس مقدمات لازم است و باید آن مقدمات را فراهم کند و امرونهی کند. اگر نمیتواند واجب نیست.
با توجه به اینکه اگر امر به معروف ضرر جانی داشته باشد واجب نیست، پس حرکت امام حسین علیه السلام چگونه تفسیر میشود؟
شارع مقدس نسبت به برخی از واجبات و محرمات اهمیت ویژهای قائل است که حتی فداکردن جان برای آنها باز اهمیت دارد؛ اصطلاحاً میگویند تزاحم مهم با اهم. اینجا مهم باید فدای اهم شود. مثل موردی که جان شخصی در خطر است و میخواهند او را بیگناه بکشند؛ حالا من هم بروم جلو و یک سیلی بخورم، خب اینجا باید رفت جلو و باید جلوی منکر را گرفت. یا مثلاً در دین بدعتی گذاشته میشود که این خیلی مسئلهی مهمی است، خب اینجا باید بذل مال کرد، بذل جان کرد. اباعبدالله الحسین علیهالسلام فرمودند: اگر این وضع و حکومت امثال یزید ادامه پیدا کند «فعلی الاسلامِ السلام» یعنی فاتحهی اسلام را باید خواند. پس برای اصل اسلام باید جانها فدا شود. در کل نسبت به مسائلی که شارع مقدس اهمیت بسیار زیادی قائل است گاهی این شروط یعنی ضرر مالی، جانی و آبرویی برداشته میشود.
آیا مطالبهی حق توسط دانشجویان از مسئولین، امر به معروف است؟
تا حد تذکر لسانی بله امر به معروف و نهی از منکر محسوب میشود. اگر واقعاً حق مسلمی است و استنکاف میشود و حق عطا نمیشود و به واجب عمل نمیشود خب امر به معروف، در حد تذکر لسانی واجب است. اما اگر بخواهند یک اجتماعی یا تظاهراتی راه بیندازند اینها مجوز قانونی میخواهد بدون مجوز نمیشود. اینکه بگویند تجمع کنیم علیه مثلاً رئیس دانشگاه یا فلان استاد که حق خودمان را استیفاء کنیم، نه اینگونه نیست، بلکه تذکر لسانی این است که خودتان به استاد بگویید یا مثلاً به رئیس دانشگاه بگویید و اگر گفتن اثر ندارد نامه بنویسید یا به دیگران بگویید که بگویند تا حق استیفا شود. اما هرجومرج و استفاده از قوه قهریه و تجمعات غیرقانونی تحت عنوان اینکه ما حالا میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنیم جایز نیست.
اگر انسان گناهی را از شخص یا از اشخاصی دید از جمله مواردی که ذکر شد فرق نمیکند مسئول باشد یا غیرمسئول، رانتخواری کرده، از بیتالمال سوءاستفاده کرده، زمینخواری کرده و ما یقین داریم خلاف قانون و مقررات بوده یعنی باید بدانیم که گناه بوده است -اما یکوقت است یک محملی برایش درست میشود و ممکن است فرد مجوز قانونی داشته باشد که مثلاً زمین واگذارشده، خب اگر این احتمال را بدهیم تکلیف نداریم- اما اگر یقین پیدا کردیم به خلاف شرع و گناه بودن، وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر داریم. البته وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر به این معنا نیست که در جامعه هرجومرج ایجاد کنیم، آبروی کسی را ببریم، فرمودهاند در امر به معروف و نهی از منکر مجاز نیستید مرتکب گناه شوید. همچنان که آب نجس، شیء نجس را پاک نمیکند، گناه جلوی گناه را نمیگیرد و نمیشود شخص مرتکب گناه بشود و به خاطر امر به معروف و نهی از منکر آبروی کسی را ببرد، برای اینکه جلوی رانتخواری یا زمینخواری را بگیرد، آبروی عدهای را ببرد. بلکه باید از طریق قانونی و از طریق صحیحی که تأثیر داشته باشد امر به معروف و نهی از منکر کرد و وظیفهی عمومی هم به نظر حضرت آقا تا حد تذکر لسانی است یعنی گفتن و نوشتن و اطلاع به مسئولین بالاتر که جلوگیری کنند.
فرق نمیکند شما اگر از مسئولی خطایی یا گناهی دیدید که حالا در قالب ترک واجب باشد یا ارتکاب حرام وظیفهی عمومیتان نسبت به این گناه امر به معروف و نهی از منکر است. اما این را بدانید که شیوههای امر به معروف و نهی از منکر مختلف است. باید بهگونهای اقدام کنید که مؤثر باشد و مفسده هم نداشته باشد، یعنی هرجومرج در جامعه ایجاد نشود، آبروی کسی نرود، ولی به هر طریقی که میتوانید تذکر لسانی دهید. نوشتن نامه هم همین حکم تذکر لسانی را دارد، گفتن مستقیم لازم نیست. گاهی وقتها باید به شخص دیگر بگوییم، به مسئول بالاتر اطلاع دهیم، به شیوهای که وظیفه انجام شود و از منکر جلوگیری شود.
اگر دختر محجبهای یک دوست بدحجاب دارد و امر به معروف او اثر ندارد، آیا باید با او قطع رابطه کند؟
اگر ترک رابطه با او اثر داشته باشد به این معنا که اصلاح میشود و حجابش را مراعات میکند، بله واجب است. گاهی وقتها نیز برعکس است یعنی گرمگرفتن و محبتکردن و بعد تذکردادن بیشتر اثر میکند و باید از این راه وارد شد. اما اگر قطع ارتباط اثر ندارد و این رابطه برای شما مفسدهای ندارد رفتوآمد با او اشکالی ندارد.
آیا لحن در امر به معروف باید آمرانه باشد یا میتوان از الفاظی مثل لطفاً و خواهش میکنم هم استفاده کرد؟
شخصی که میخواهد دیگری را امر و نهی کند جایگاهش بالاتر از فرد گناهکار است، و این ولایت را اجمالاً دارد که میتواند او را امر و نهی کند؛ اما این بدان معنا نیست که در همهجا باید آمرانه برخورد کرد. اتفاقاً در احکام فقهی آمده است و نظر حضرت آقا هم همین است که اگر شما درخواست کنید و یا با سخن نرم بگویید، نه آمرانه، اثر دارد، این کار نهتنها جایز است بلکه گاهی واجب است از این طریق وارد شوید. در صورتی که تشخیص دادیم اگر احترام کنیم و تعابیر محترمانه بهکار ببریم و از او تعریف کنیم بعد تذکر بدهیم اثر میکند، باید همین شیوه را پیش بگیریم.
آیا امر به معروف واجب فوری است؟ اگر به تأخیر افتاد و فرد از دسترس خارج شد، تکلیف چیست؟
اجمالاً، نه میتوانیم بگوییم که امر به معروف و نهی از منکر واجب فوری است و نه میتوانیم بگوییم که واجب تأخیری است؛ در مواردی که اگر امر به معروف و نهی از منکر فوراً انجام نشود، غرض از دست میرود و معروف عملی نمیشود و یا منکر انجام میشود، فوراً باید اقدام کرد؛ اما اگر فرصت هست که در آینده تذکر داد و اثر میگذارد، آن وقت امر به معروف وجوب فوری ندارد. و اگر فوراً امر و نهی نکردیدو فرد از دسترس خارج شد، فعلاً تکلیفی ندارید، مگر اینکه روزی او را پیدا کنید و در دسترس باشد تا به او تذکر دهید. در کل اگر امر به معروف و نهی از منکر آن موقع شما، وجوب فوری داشته و شما اقدام نکردهاید و او از دسترستان خارج شده است، در این صورت شما مرتکب ترک واجب شدهاید؛ اما اگر تشخیصتان این بوده که اگر الان بگویم اثری ندارد و صبر کردید و بعداً هم او مفقود شده و دیگر در دسترس شما نبود، در اینجا شما مرتکب گناهی نشدهاید.
آیا میشود برای از بین بردن منکری، به جای تذکر زبانی، کار تربیتی درازمدت کرد؟ در صورت تزاحم این دو روش، کدامیک مقدم است؟
اولاً باید مطمئن شویم که اگر بهجای تذکر لسانی، کارهای تربیتی انجام دهیم، آیا غرض امر به معروف و نهی از منکر تحقق پیدا میکند یا نه؟ یکوقت هست اگر تذکر زبانی ندهیم تا بعداً کار تربیتی انجام دهیم، اصلاً موضوع منتفی میشود و فرد گناه را مرتکب شده و معروف را ترک میکند؛ در این موارد اصلاً جا ندارد که تذکر زبانی را رها کنیم. اما اگر برای اینکه فرد اصلاح شود و دیگر گناه نکند، تذکر زبانی فایدهای ندارد یا فایدهاش چندان تأثیر زیادی ندارد و مقطعی است؛ در این حال اگر صبر کنیم و بعداً یک کار تربیتی درازمدت انجام دهیم، تا ایشان کلاً اصلاح شود و دیگر گناه نکند، در اینجا کار تربیتی مقدم است. بنابراین خودتان باید شرایط را بسنجید و ببینید که کدام اقدام تأثیر و دوامش بیشتر است؟ هر کدام که مؤثرتر و مفیدتر بود، آن کار را انجام دهید.
آیا امر به معروف فردی که در حریم شخصی خود گناه میکند واجب است؟
نهی از منکر نسبت به گناه آینده است؛ یعنی شخص در آینده نباید مرتکب گناه شود. حال اگر شخصی مرتکب گناهی شده و سعی میکند کسی گناه او را نفهمد و دیگر آن را تکرار نمیکند؛ در اینجا نهی از منکری وجود ندارد. اما اگر شخص گناهی را مرتکب شده و سعی دارد آن را مخفی نگه دارد و در آینده هم تکرار کند، با توجه به اینکه آبروریزی و علنی کردن این گناه جایز نیست و تجسس در کار دیگران، که بفهمیم آیا او میخواهد مجدداً گناه کند یا نه، نیز جایز نیست، اما نهی از منکر واجب است؛ این را توجه داشته باشید که در امر به معروف و نهی از منکر ما مجاز نیستیم که جستجو و تفحص کنیم و ببینیم که آیا شخص گناه مرتکب میشود یا نه؟ اما اگر به طریق صحیح فهمیدیم که فردی میخواهد گناهی را انجام دهد یا تکرار کند، ولی هنوز انجام نداده؛ در اینجا نهی از منکر واجب است؛ ولو اینکه گناه او مخفی بوده و خودش سعی میکند کسی نفهمد. بنابراین آن گناهی که انجام شده، دیگر نهی از منکر ندارد، اما اگر میخواهد تکرار کند، اگر بتوانیم باید جلوی گناه او را بگیریم، آن هم تا حد تذکر زبانی واجب است.
آیا دعوت یک فرد غیرمسلمان به اسلام یا دعوت یک فرد غیرشیعه به مذهب تشیع امر به معروف محسوب میشود؟
بله، چه امر به معروفی بالاتر از این؟ گاهی وقتها این کار نهی از منکر هم هست؛ مثلاً شخصی غیرمسلمان است و خیلی از واجباتی که در دین اسلام واجب شمرده شده و وظیفهی دینی است را ترک کرده و برخی از اعمالی که در دین اسلام حرام شمرده شده است را مرتکب میشود، زیرا متدین به این دین نیست. باید توجه داشت که غیرمسلمان هم مکلف به این تکالیف است و بالاتر از همهی اینها، اصل اعتقاد و اقرار او به توحید و نبوت یعنی اسلام، واجب بسیار مهمی است و او ترک کرده است و ما اگر بتوانیم او را امر کنیم که مسلمان بشود مهمترین امر به معروف و نهی از منکر است. همچنین مثلاً شخصی پیرو مکتب اهل بیت علیهمالسلام نیست و چون این طریق را ما حق میدانیم و بهخاطر اینکه در این طریق نیست ممکن است برخی واجبات را ترک کند یا برخی از کارهایی که در سایر مذاهب مشروع شمرده شده و در مکتب اهل بیت علیهمالسلام نامشروع است را مرتکب شود، بنابراین اگر دعوتش کردیم به مسیر حق و پیروی از مکتب اهل بیت علیهمالسلام، خب اینجا جلوی آن گناهان گرفته میشود و آن معروفها هم عملی میشود. بله این مورد هم از جمله موارد مهم امر به معروف و نهی ازمنکر است، ولی به هر حال نسبت به هر معروف و منکری باید از شیوههای خاص خودش استفاده کرد.
اگر در محل کار کسی رشوه بگیرد، آیا گفتن به مسئولین بالاتر، یک معروف است؟
اولاً وظیفهی شما نهی از منکر است؛ یعنی رشوهدادن و رشوهگرفتن منکر است و هر دوی آنها اهل عذاب هستند؛ اما اینکه اگر به رئیس اداره بگویید آیا مصداق نهی از منکر است یا نه؟ در جواب باید عرض کنم برای جلوگیری از آن کار اگر تشخیص میدهید که تأثیرگذار است و از منکر جلوگیری میکند، بله باید بگویید؛ اما اگر نه، یک وقت است که اگر خودتان تذکر دهید اثرگذار است؛ در اینجا نباید گناه کسی را به دیگری گفت، فلذا خودتان به او بگویید. اما اگر این گفتن اثر و فایدهای ندارد، در این صورت اگر با گفتن به رئیس اداره، جلوی منکر گرفته میشود و مفسدهای هم پیش نمیآید، این کار نه تنها از مصادیق نهی از منکر است، بلکه بر شما واجب است که آن را انجام دهید.
اگر شک داریم که فرد خطاکار، جاهل به حکم است یا عالم به آن، در اینجا آیا تکلیف امر به معروف داریم یا خیر؟ یعنی آیا حکم نهی از منکر در اینجا مصداق نمییابد؟ یا اینکه حکم «ارشاد جاهل» یا «تنبیه غافل» مصداق مییابد؟
اتقاقاً «ارشاد جاهل» از مصادیق امر به معروف است؛ چون جاهل، جاهل به وظیفه است و چون جاهل است، یا واجبی را ترک میکند یا منکری را مرتکب میشود. اما اگر فردی، جاهل به حکم بود و جهل او باعث ترک واجبی یا ارتکاب منکری نمیگردید، در اینجا بر ما واجب نیست که او را راهنمایی کنیم یا ارشاد کنیم. مثلاً یک نفر هست که نه باغی دارد و نه مزرعهای؛ اگر این فرد جاهل به احکام مضارعه و مساقات باشد، آیا بر ما واجب است که او را ارشاد کنیم و احکام مضارعه و مساقات را به او بگوییم؟ خیر، چون ندانستن این احکام، نه باعث ترک واجبی از او میشود و نه باعث ارتکاب گناهی. پس ارشاد جاهل در این موارد نیست، بلکه ارشاد جاهل درموردی است که شخص، حکم را نمیداند و به خاطر ندانستن این حکم واجبی را ترک میکند یا منکری را مرتکب میشود. بنابراین این از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است یا اینکه از مقدمات امر به معروف و نهی از منکر است. چرا که در احکام امر به معروف آمده است که اگر کسی اقدام به کاری کرد که آن کار مقدمهی ورود به منکری است، یا اقدام به کاری کرد که آن کار در آینده منجر به ترک وظیفه میشود، در اینجا جلوگیری از آن مقدمه واجب است. در اینجا اگر دانستن حکم سبب میشود که آن فرد گناه نکند و ندانستن حکم سبب گناه کردن او میشود، باید او را از باب مقدمهی واجب ارشاد کرد و این ارشاد میشود امر به معروف. لذا اگر ما یقین نداریم که کاری که فرد انجام نمیدهد بر او واجب است یا نه، و همچنین اگر یقین نداریم عملی را که فردی انجام میدهد بر او حرام است یا نه، در این موارد نهی از منکر بر ما واجب نیست. یعنی اگر نمیدانیم، بر ما واجب نیست.
منظور دقیق از احتمال تأثیر امر به معروف و نهی از منکر چیست؟
احتمال تأثیر اینجا معنایش این است که یعنی از نقطهی پنجاه پنجاه بالا برود؛ یعنی مثلاً شصت درصد هفتاد درصد احتمال میدهد تأثیر داشته باشد؛ ولی یقین ندارد و صددرصد نیست. تردید هم ندارد.
اما اگر تردید داشت و احتمال تأثیر پنجاه پنجاه بود، امربهمعروف و نهی از منکر واجب نیست ولی اگر مفسدهای نداشته باشد جایز است و اشکالی هم ندارد. اما اگر احتمال تأثیر پنجاه پنجاه بود و امر ونهی نکرد، ترک واجب نکرده است و کیفر نمیشود.
اگر واقعاً کاهل نماز است یعنی گاهی میخواند و گاهی نمیخواند شما وظیفه دارید مرحله اول ترک مراوده کنید، ترک مراوده یعنی اینکه مثل قبل احترامش نکنید، مثل قبل تحویلش نگیرید مثل قبل برایش خرید نکنید، اگر چه نفقه واجب است ولی هدایا و امثال آن راکم کنید یا اگر تحویلش بگیرید تأثیر میگذارد اینگونه کنید که هدیه بیشتری برایش بخرید، طلایی برایش بخرید ایامی که مسافرت میروید سوغاتی برایش بیاورید، تعریفش کنید تا انشاءالله اثرگذار باشد. شما تا این مرحله و فقط تا تذکر لسانی و گفتن وظیفه دارید. حال فرق نمیکند همسر باشد، فرزند باشد، پدر و مادر باشد ولی خب با مراعات مراحلی که گفته شده است به شیوهای که مؤثر واقع شود عمل کند.
آیا امر به معروف و نهی از منکر با حالت خودبرتربینی صحیح است؟
خیر؛ صحیح نیست؛ هم در روایات وارد شده، هم در فتاوای فقها، در تحریرالوسیلهی حضرت امام رحمهالله نیز آمده است. نظر حضرت آقا هم همین است که کسی که آمر به معروف و ناهی از منکر است اولاً نباید خودش را بالاتر از طرف مقابل بداند ثانیاً فرمودهاند که تحقیر دیگری حرام است.
اگر بر اثر امر به معروف و نهی از منکر دل کسی بشکند، آیا نهیکننده از این بابت مسئول است و باید جبران کند؟
دل شکستن اگر به معنای اذیت و آزار دیگران است ولو برای امر به معروف و نهی از منکر جایز نیست؛ مگر اینکه آن گناه، گناه بسیار بزرگی باشد یا آن معروفی که ترک میکند خیلی مهم باشد و راه دیگری برای جلوگیری از آن نداشته باشیم. در این حالت اگر دلش هم بشکند عیبی ندارد، ولی دیگر گناه نکند، اینجا دل شکستنی است که چارهای از آن نیست و از سر عطوفت و مهربانی است.
تعابیری نسبت به آمر به معروف و ناهی از منکر داریم که باید مثل پدری مهربان و طبیبی دلسوز باشد، همانطور که ممکن است پدر از روی دلسوزی به فرزندش تندی کند که راه خطا نرود و یا مثل طبیب که تیغ جراحی میگذارد و بدن را میشکافد، اما نمیخواهد به او ستم کند، بلکه میخواهد از بیماری رهایی پیدا کند. آمران به معروف و ناهیان از منکر باید اینگونه باشند. فلذا ممکن است دل آن شخص بشکند، اما دلشکستنی که پیامد آن این است که فرد گناه نمیکند و به جهنم نمیرود خوب است.
آیا در امر به معروف و نهی از منکر، اجازهی شوهر شرط است؟
امربهمعروف و نهی از منکر واجب کفایی است و مثل حج واجب عینی نیست که شخص مستطیع شده باشد، یعنی خانم مستطیع شده و میخواهد برود حج و شوهرش اجازه نمیدهد که در اینجا اجازهی شوهر و رضایت شوهر شرط نیست؛ چون واجب، واجب عینی است؛ اما امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است، یعنی مثل دفن میت است؛ اگر یک کسی فوت کرده، خب یک عده جمع میشوند او را دفن میکنند، خانمی هم میخواهد برای تشییع جنازه یا تجهیز میت برود، اما شوهرش به او میگوید نرو، اینجا خانم باید حرف شوهرش را گوش کند و نرود. بنابراین اگر لازمهی امر به معروف و نهی از منکر برای زن، خروج از منزل است، اجازهی شوهر برای او شرط است؛ مگر در موردی که واقعاً بعید است و آن اینکه فردی میخواهد منکری را مرتکب شود یا واجبی را ترک کند و امر به معروف و نهی از منکر منحصر شده در همین خانم و تنها این خانم است که میتواند از منزل خارج شود و جلوی منکر را بگیرد. اینجا دیگر امر به معروف و نهی از منکر واجب عینی است و در این صورت اجازهی شوهر شرط نیست؛ اما اینکه آیا واقعاً امربهمعروف و نهی از منکر منحصر شده در آن خانم یا نه، این موارد تشخیصش بسیار مشکل است و نادر. فلذا بهطور کلی خانمی اگر بخواهد برای فراگیری احکام امر به معروف و نهی از منکر یا برای امر به معروف و نهی از منکر از خانه خارج شود، باید از شوهرش اجازه داشته باشد، ولو اجازهی کلی.
اگر حتی یکی از شرایط امر به معروف و نهی از منکر وجود نداشت، آیا امر به معروف حرام میشود یا فقط از وجوب میافتد؟
نسبت به شرط اول که علم به معروف و منکر است، اگر واقعاً نمیداند که شخص واجب را ترک میکند یا مرتکب حرام میشود، در اینجا فینفسه وجوب برداشته میشود. و همچنین نسبت به شرط دوم، اگر احتمال تأثیر نمیدهد، در اینجا وجوب برداشته میشود و میتواند امر و نهی نیز انجام دهد، اما نسبت به وجود مفسده، یعنی اگر امر و نهی مفسدهای پیش آورد، اینجا امر و نهی حرام میشود.