درباره امیرالمومنین (ع)
کسی که چنین غرق خون و تب است
کسی که چنین ذکر حق بر لب است
کسی که در اندیشه ی فتح عشق
به فکر رسیدن به فردا شب است
ابر مرد فقر و فنا و دعاست
که فقر از غبایش دمی بر نخواست
ترازوی انصاف آیندگان
به لطفش شکوه عدالت بجاست
شب آخرین را یادش بخیر
شب مرگ دلخواه یادش بخیر
غم بغض دریا و گوش کویر
دل کوچک چاه یادش بخیر
به صاحب صفات سمیع و بصیر
کریم خطا بخش پوزش پذیر
جهان قعر خواب بدی رفته است
بجای جهان هم تو احیا بگیر
ببین گوشه دنج مهراب را
ببین تیغ بر فرق مهتاب را
سر پنجه های پلنگ عجل
ببین ماه افتاده در آب را
ببین کعبه مات و سیاه پوش شد
هر آینه ای تار و مقدوش شد
دو پیمانه زهر از سبو ریخت و
زمین و زمان شوکران نوش شد
شب آخرین را یادش بخیر
شب مرگ دلخواه یادش بخیر
غم بغض دریا و گوش کویر
دل کوچک چاه یادش بخیر